دلایل ایرانی بودن سید جمال الدین اسدآبادی

سیدجمال الدین اسدآبادی یک مصلح بزرگ اسلامی بوده است. او اغلب کشورهای اسلامی را رفته و در همه جا هم فعالیت می کرده است. وی ملیت خود را مخفی می کرد و از اینکه بگوید اهل کدام کشورم ابا داشت. چنان که محققین ایرانی تحقیق کرده اند و ظاهرا تحقیقشان هم درست است، این مرد ایرانی بوده. ولی او به هر جا که می رفت نمی گفت من ایرانی هستم، برای اینکه اگر می گفت من ایرانی هستم، آن عرب و افغانی علیه او تحریک می شد و می گفت من بیایم و حرف یک ایرانی را بپذیرم؟! مخصوصا در میان سنی ها اگر می گفت من ایرانی و شیعه هستم، کارش پیش نمی رفت. کسی از ایران بلند شود برود مثلا به مصر، بگوید من ایرانی و شیعه هستم و بعد هم همه علمای مصر بیایند زیر بالش را بگیرند و به عنوان شاگردی در مقابل او زانو بزنند!
این یک امر عملی نبود اغلب می گفت من افغانی هستم، زیرا مدت ها در افغانستان بود و چون اکثر افغانی ها سنی بودند آنها احساس ضدیت نمی کردند یا لااقل بدبین نمی شدند که بگویند این آمده برای اینکه ما را از مذهبمان برگرداند. در امضاهای خودش مختلف امضا می کرده. شاید زمانی که در مصر بوده مصری امضا می کرده و زمانی که در افغانستان بوده افغانی. ولی آنطور که نوشته اند یک چیز را از اسم خودش نینداخته است و همیشه در امضاهای خود آن را دارد و آن، کلمه «حسینی» است. امضا می کند «جمال الدین حسینی» عنایت دارد که، مردم بدانند او از فرزندان حسین بن علی (ع) است و واقعا هم سید بوده است و خودش اینطور حس می کرده که از خون امام حسین (ع) چیزی در رگ های او وجود دارد. او بود که بیدار سازی را در کشورهای اسلامی آغاز کرد، دردهای اجتماعی مسلمین را با واقع بینی خاصی بازگو نمود، راه اصلاح و چاره جویی را نشان داد. با اینکه درباره سید جمال فراوان گفته و نوشته می شود، ولی راجع به تز اصلاحی او کمتر سخن می رود. نهضت سید جمال، هم فکری بود و هم اجتماعی. او می خواست رستاخیزی هم در اندیشه مسلمانان به وجود آورد و هم در نظامات زندگی آنها.
او در یک شهر و یک کشور و حتی در یک قاره توقف نکرد، هر چند وقت در یک کشور به سر می برد. آسیا و اروپا و افریقا را زیر پا گذاشت. در هر کشور با گروه های مختلف در تماس بود همچنان که نوشته اند در برخی کشورهای اسلامی عملا وارد ارتش شد برای اینکه تا دل سپاهیان نفوذ نماید. مسافرت سید به کشورهای مختلف اسلامی و بازدید آنها از نزدیک سبب شد که آن کشورها را از نزدیک بشناسد و ماهیت جریان ها و شخصیت های این کشورها را به دست آورد، همچنان که جهان پیمائیش و مخصوصا توقف نسبتا طولانیش در کشورهای غربی او را به آنچه در جهان پیشرفته می گذشت و به ماهیت تمدن اروپا و نیت سردمداران آن تمدن آشنا ساخت. سید جمال در نتیجه تحرک و پویایی، هم زمان و جهان خود را شناخت و هم به دردهای کشورهای اسلامی که داعیه علاج آنها را داشت دقیقا آشنا شد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- نهضت های اسلامی در صد سال اخیر- صفحه 17-18

  2. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 3- صفحه 84-85

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/24880