رفتار خداوند با مستضعفین و مستضعفین نماها

خداوند درباره کیفیت قبض روح مردم ستمگر در قرآن مجید می فرماید:
«إن الذین توف'هم الملائکة ظالمی أنفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا ألم تکن أرض الله واسعة فتهاجروا فیها فأولـئک مأوی'هم جهنم و سآءت مصیرا.» (نساء/ 97)
«آن کسانی که به خود ستم روا داشتند، چون ملائکه قبض روح بخواهند جان آنها را بگیرند به آنها می گویند: شما کجا بوده اید در چه حال بوده اید؟ آنان در پاسخ گویند: ما مردم ضعیف شمرده شده در روی زمین بودیم که مورد قهر و غلبه طاغیان زمان بوده و از خود اختیار و اراده ای نداشتیم تا دنبال معارف الهیه و علوم حقه برویم و به دانش های حقیقی دست یابیم، تا بدین وسیله دست از ستم به نفس خود یا تجاوز به دیگران برداریم. ملائکه قبض روح در پاسخ می گویند: آیا مگر زمین خدا آنقدر گشایش و وسعت نداشت که شما از محل خود ـکه در تحت سیطره و ستم ستمگران بودیدـ هجرت نموده و در اماکن و منازل مطلوب که از دستبرد آنها خالی باشد سکونت گزیده و به معارف الهیه و عبادت و سیر مدارج و معارج روحی خود اشتغال ورزید؟ چرا از شهر و دیار بیرون نرفته و به محلی که بتوانید در آن دین خود را حفظ کنید مهاجرت نکردید؟ چون در پاسخ جوابی ندارند و در مقابل منطق فرشتگان محکوم شده اند، بنابراین منزل و مأوای آنان دوزخ بوده و بد منزل و بازگشتی است جهنم

استضعاف و عذاب الهی:
بلی، آن دسته از مستضعفینی که راهی برای فرار ندارند و حیله ای برای استخلاص خود نمی یابند، خواه مرد باشند یا زن باشند یا کودک؛ عذر آنها مقبول است و امید است مورد عفو و غفران خدای خود واقع گردند و البته خداوند پوشاننده و آمرزنده است.
«إلا المستضعفین من الرجال و النسآء و الولد'ن لایستطیعون حیلة و لا یهتدون سبیلا * فأولـ'ئک عسی الله أن یعفو عنهم و کان الله عفوا غفورا.» (نساء/ 98-99)
مگر مردمان مستضعفی که واقعا قوه ادراک ندارند، نمی دانند کجا بروند یا نمی توانند بروند و از تحت سیطره پدر و مادر سرپیچی کنند؛ از تحت تعلیم استاد و سیر محیط و قوای حاکمه قدرت تخلف ندارند. یا زنانی و اطفالی هستند در تحت تسلط شوهرها و مربیان، هرچه آنها بخواهند به اینها می آموزند و اینان آنقدر عقل و درایت ندارند که صحیح را از ناصحیح تشخیص دهند و از زیر بار تقلید غلط شانه خالی کنند؛ چون احتمال نادرستی روش خود را نمی دهند تا در صدد رفع آن بر آمده و به دنبال راه درست بگردند.
این افراد در منطق قرآن مستضعفند و امید است مورد عفو و آمرزش خدا واقع شده و از گناهان آنها ـچنانچه بر خلاف عقل نباشد و از قبیل ظلم و ستم و جنایات و خیانت هایی که به غیر کرده اند نباشدـ صرف نظر شود و البته خداوند بسیار عفو کننده و آمرزنده می باشد.
اینها کسانی هستند که خود قدرت تفحص در دین حق را ندارند و از مطالعه کتب حقه چیزی دستگیرشان نمی شود و با علمای ربانی و صافی ضمیر و پارسایان واقعی و از هوای نفس گذشتگان حقیقی برخورد نکرده اند تا طرز سلوک و معاشرت و روح عالی آنان به اینها تکانی داده و بدین طریق در صراط مستقیم قدم گذارند و به مقصود اصلی فائز گردند.
اما آن کسانی که پیدا کردن راه راست و مستوی و برخورد به عالم ربانی و مربی الهی و مطالعه و تدبر در قرآن کریم و سنت نبویه و روش و منهاج ائمه طاهرین و خروج از یوغ طاعت و بندگی طواغیت زمان و جائران دوران و گسیختن عنان تقلید کورکورانه و پیوستن به مقام دانش واقعی یا تبعیت و تقلید از عالم و معلم الهی؛ در خور استعداد و قابلیت آنها بوده، ولیکن غرور و غفلت و میل شهوت و مادیت آنها را از عالم معنی دور کرده و بدین واسطه راه ضلال پیموده اند؛ آنها از مستضعفین نیستند، آنها از ستمکارانند، آنها اهل جهنم و مورد مؤاخذه بوده و به کیفر عقاید باطله و صفات رذیله و کردار ظالمانه و ناپسندیده خود خواهند رسید.
و فرشتگان قبض روح عذر آنان را که خود را می خواهند در صف مستضعفین جا زنند نمی پذیرند و آنان را به جهنم می برند.

هجرت و رشد:
و به دنبال این آیات می فرماید:
«و من یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مر'غما کثیرا و سعة و من یخرج من بیته مهاجرا إلی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع أجره علی الله و کان الله غفورا رحیما.» (نساء/ 100)
«کسی که برای خدا و در راه خدا از منزل و آشیانه خود بیرون آید و طریق مهاجرت پیش گیرد، در روی زمین برای زندگانی امن و امان و بدون ترس و وحشت، که بتواند به منظور خود کامیاب گردد و علی رغم مقاصد حاکمان و جائران زمانش زیست کند؛ جاهای بسیار وسیع خواهد یافت و کسی که برای مهاجرت از خانة خود خارج شده و در نیت دارد که خود را به خدا و رسول خدا برساند ولی مقصودش لباس تحقق در بر نکرده و در بین راه مرگ او را در گرفت، اجر و مزد او بر عهده خداست و البته خداوند غفور و رحیم است .»
کسی نباید بگوید محل زندگی من، زادگاه من است و نمی توانم از آنجا هجرت کنم، چون قوم و عشیره و یاران و کسب و کار و منزل و باغ و تجارت و زراعت و زن و فرزند و سایر شئون من در آنجاست و در آنجا، که محل فحشا و منکرات و تبلیغات سوء بوده و احکام ظالمانه و جائرانه جاری و ساری است، اقامت من در حکم ضرورت است و بنابراین از عهده من خارج و مسئول تخلف از احکام الهی نیستم.
این منطق غلط است. انسان متعهد و مسئول، انسان هشیار و بیدار که سعادت خود را در کمال روحی و ارتقا به اعلی درجه مقام انسانیت می بیند، باید با اراده متین و عزم راستین خود مشکلات بدوی را طی نموده و خود را در محل مناسب ـکه امکان سیر روحی و اقتنای کمال معنوی و حفظ و حراست خود و بستگان و فرزندان او از فساد و خرابی را داردـ وارد کند و از موانع بیم و هراس در خود راه ندهد و اگر چنین عزمی در او پدید آید، خداوند جاهای بسیار مناسب را به او نشان می دهد و از تحیر او را بیرون می آورد و اگر هم فرضا به مقصود نرسد برای او همین قدر کافی است که از منزل خود برای خدا برون شده، از نفس خود خارج گردیده و در مسیر و حرکت و در تکاپو و جستجو است، در راه تعلم و فراگیری است، در بوته شوق و محبت وصول است؛ این مطالب را فرشتگان قبض روح به افراد ستمگر می گویند و سپس آنها را می میرانند.


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 2- صفحه 22-27

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/25229