رابطه استعمار فرهنگی ملل مسلمان و عدم جهاد آنان

امام علی (ع) می فرماید: «فان الجهاد و درع الله الحصینة و جنته الوثیقه»؛ جهاد زره نفوذ ناپذیر خدا و سپر مطمئن خدا است. اگر ملتی مسلمان، روحش روح جهاد باشد، مدرع باشند به این درع الهی، و اگر این سپر الهی را همواره در دست داشته باشند دیگر ضربتی بر آنها کارگر نخواهد افتاد. زره آن جامه، حلقه آهنین است که سربازان هنگام جنگ مانند یک پیراهن به تن می کرده اند و اما سپر ابزاری است که به دست می گرفته و مانع ورود ضربت می شده اند. کار سپر، جلوگیری از ورود ضربت بوده و کار زره خنثی کردن اثر ضربت وارده. ظاهرا علی (ع) از آن جهت جهاد را هم به سپر تشبیه کرده و هم به زره که برخی جهادها نوعی پیشگیری است و مانع ورود ضربت می شود و بعضی دیگر شکل مقاومت و بی اثر کردن حملات را دارد. همچنین در خطبه 27 نهج البلاغه در این باره می فرماید: «فمن ترکه رغبة عنه البسه الله ثوب الذل. و شمله البلاء و دیث بالصغار و القماءة و ضرب علی قلبه بالاسداد و ادیل الحق منه بتضییع الجهاد و سیم الخسف و منع النصف»؛ آنکه از جهاد به دلیل بی میلی و بی رغبتی، (نه بدلیل خاص شرایط و احوال) رو بگرداند، خداوند جامه ذلت و رو پوش بلا بر تن او می پوشاند و او را لگد کوب حقارت می کند و حجاب ها و پرده ها روی بصیرت دل او قرار می دهد و بینش را از او سلب می کند، دولت حق به جریمه ضایع ساختن جهاد از او برگردانده می شود و به سختی ها و شداید گرفتار می گردد و از رعایت انصاف درباره اش محروم می شود. آثار منفی که در این جمله ها تذکر داده شده، چنانکه از مضمون آنها پیداست آثار جمعی است نه فردی، یعنی مربوط به جامعه است نه فرد. این همه نکبت ها و ادبارها معلول از دست دادن روحیه مجاهدگری است. پیامبر اکرم (ع) فرمود: «الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف»؛ خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است. یعنی امت اسلام مساوی است با امت قوت و امت قدرت. اسلام دین قدرت و قوت و دین مجاهد ساز است. جهاد یک قانون عمومى در عالم آفرینش است، و همه موجودات زنده جهان اعم از نباتات و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر مى دارند، تا بتوانند به کمالات مطلوب خود برسند. در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم، آنانى که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر مى برند، همواره زنده و پیروزند، و دیگرانى که به فکر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت. و همین است که رسول گرامى اسلام (ص) مى فرماید: «فمن ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها»؛ آن کس که جهاد را ترک گوید، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند، و فقر و احتیاج بر زندگى، و تاریکى بر دین او سایه شوم مى افکند، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش مى روند و به وسیله پیکانهاى نیزه ها، عزت مى بخشد. و به مناسبت دیگرى مى فرماید: «اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا»؛ جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید. باید توجه داشت که جهاد، تنها به معنى جنگ و نبرد مسلحانه نیست بلکه هر نوع تلاش و کوششى را که براى پیشبرد اهداف مقدس الهى انجام گیرد، شامل مى شود، و به این ترتیب علاوه بر نبردهاى دفاعى و گاهى تهاجمى، مبارزات علمى، منطقى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى را نیز در بر مى گیرد. خداوند دستورها و برنامه هایى براى سعادت و آزادى و تکامل و خوشبختى و آسایش انسانها طرح کرده است، و پیامبران خود را موظف ساخته که این دستورها را به مردم ابلاغ کنند، حال اگر فرد یا جمعیتى ابلاغ این فرمانها را مزاحم منافع پست خود ببینند و سر راه دعوت انبیاء موانعى ایجاد نمایند آنها حق دارند نخست از طریق مسالمت آمیز و اگر ممکن نشد با توسل به زور این موانع را از سر راه دعوت خود بردارند و آزادى تبلیغ را براى خود کسب کنند. به عبارت دیگر: مردم در همه اجتماعات این حق را دارند که نداى منادیان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند حال اگر کسانى بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صداى منادیان راه خدا به گوش جان آنها برسد و از قید اسارت و بردگى فکرى و اجتماعى آزاد گردند طرفداران این برنامه حق دارند براى فراهم ساختن این آزادى از هر وسیله اى استفاده کنند. همچنین اگر کسانى مؤمنان را تحت فشار قرار دهند که به آیین سابق باز گردند براى رفع این فشار نیز از هر وسیله اى مى توان استفاده کرد. اسلام در عین اینکه آزادى عقیده را محترم مى شمرد و هیچ کس را با اجبار دعوت به سوى این آیین نمى کند، به همین دلیل به اقوامى که داراى کتاب آسمانى هستند، فرصت کافى مى دهد که با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند، و اگر نپذیرفتند، با آنها به صورت یک "اقلیت هم پیمان" (اهل ذمه)، معامله مى کند و با شرایط خاصى که نه پیچیده است و نه مشکل با آنها همزیستى مسالمت آمیز برقرار مى نماید، در عین حال نسبت به شرک و بت پرستى، سختگیر است زیرا: شرک و بت پرستى نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده مى شود، بلکه یک نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع یک نوع بیمارى فکرى و اخلاقى است که باید به هر قیمت که ممکن شود آن را ریشه کن ساخت. کلمه آزادى و احترام به فکر دیگران در مواردى به کار برده مى شود که فکر و عقیده لااقل یک ریشه صحیح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى و بیمارى چیزى نیست که محترم شمرده شود و به همین دلیل اسلام دستور مى دهد که بت پرستى به هر قیمتى که شده است حتى به قیمت جنگ، از جامعه بشریت ریشه کن گردد. بت خانه ها و آثار شوم بت پرستى اگر از طرق مسالمت آمیز ممکن نشد با زور ویران و منهدم گردند. آرى اسلام مى گوید باید صفحه زمین از آلودگى به شرک و بت پرستى پاک گردد و به همه مسلمین نوید مى دهد که سرانجام توحید و یکتا پرستى به تمام جهان حاکم خواهد شد و شرک و بت پرستى ریشه کن خواهد گشت. بنابراین اسلام جهاد را با اصول صحیح و منطق عقل هماهنگ ساخته، و هرگز آن را وسیله سلطه جویى و کشورگشایى و غصب حقوق دیگران و تحمیل عقیده، و استعمار و استثمار قرار نداده است. ولى مى دانیم دشمنان اسلام، مخصوصا ارباب کلیسا و مستشرقان مغرض با تحریف حقایق، سخنان زیادى بر ضد مساله جهاد اسلامى ایراد کرده اند و اسلام را متهم به خشونت و توسل به زور و شمشیر براى تحمیل عقیده ساخته اند. و به این قانون اسلامى سخت هجوم برده اند. به نظر مى رسد وحشت آنها از پیشرفت اسلام در جهان، به خاطر معارف قوى، و برنامه هاى حساب شده، سبب شده است که از اسلام چهره دروغین وحشتناکى بسازند، تا جلو پیشرفت اسلام را در جهان بگیرند. قرآن کریم با اشاره به هدف منطقى و انسانى تهیه سلاح و افزایش قدرت جنگى مى گوید هدف این نیست که مردم جهان و حتى ملت خود را به انواع سلاح هاى مخرب و ویرانگر درو کنید، و آبادیها و زمین ها را به ویرانى بکشانید هدف این نیست که سرزمین ها و اموال دیگران را تصاحب کنید، و هدف این نیست که اصول بردگى و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که «با این وسائل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید» «ترهبون به عدو الله و عدوکم»؛ (انفال/ 60)، زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانى نیست، آنها چیزى جز منطق زور نمى فهمند، اگر مسلمانان ضعیف باشند همه گونه تحمیلات به آنها مى شود، اما هنگامى که کسب قدرت کافى کنند دشمنان حق و عدالت و دشمنان استقلال و آزادى به وحشت مى افتند و سر جاى خود مى نشینند. به طور مثال هم اکنون قسمت مهمى از سرزمین هاى اسلامى در فلسطین و کشورهاى دیگر در زیر چکمه هاى سربازان اسرائیل است، قطعنامه هاى سازمان ملل اسرائیل را به تخلیه همه این سرزمین ها مامور مى کند، ولى این ملت چند میلیونى گوششان بدهکار هیچ یک از این مسائل نیست، چرا که زور دارند و اسلحه و قدرت و آمادگى جنگى کافى و پشتیبان قوى و از سالیان دراز پیش از این خود را آماده براى چنین تجاوزهایى کرده اند، تنها منطقى که می تواند جوابگوى آنها باشد منطق «و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة ...ترهبون به عدو الله و عدوکم»؛ (انفال/ 60)، مى باشد، گویى این آیه در عصر ما و براى وضع امروز ما نازل شده است و مى گوید آن چنان نیرومند شوید که دشمن به وحشت بیفتد و زمینهاى غصب شده را پس بدهد و در سر جاى خود بنشیند. جالب توجه اینکه کلمه "عدو الله" را با "عدوکم" قرین ساخته اشاره به اینکه در موضوع جهاد و دفاع اسلامى اغراض شخصى مطرح نیست، بلکه هدف حفظ مکتب انسانى اسلام است، آنها که دشمنیشان با شما شکلى از دشمنى با خدا، یعنى دشمنى با حق و عدالت و ایمان و توحید و برنامه هاى انسانى دارد، باید در این زمینه ها هدف حملات یا دفاع شما باشند. در حقیقت این تعبیر شبیه تعبیر "فی سبیل الله" و یا "جهاد فی سبیل الله" است که نشان مى دهد جهاد و دفاع اسلامى نه به شکل کشور گشایى سلاطین پیشین، و نه توسعه طلبى استعمارگران و امپریالیست هاى امروز، و نه به صورت غارتگرى قبائل عرب جاهلى است، بلکه همه براى خدا، و در راه خدا، و در مسیر احیاى حق و عدالت است. سپس اضافه مى کند، "علاوه بر این دشمنانى که مى شناسید دشمنان دیگرى نیز دارید که آنها را نمى شناسید" و با افزایش آمادگى جنگى شما آنها نیز مى ترسند و بر سر جاى خود مى نشینند.


منابع :

  1. مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 4 ص 82-81

  2. مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی- ص 78 و 76

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/26107