می توان درباره صفات و خصوصیات شفاعت شدگان در روز قیامت به دو مورد از آیات قرآن کریم استدلال کنیم: اول خصوص آیه: «و لا یشفعون إلا لمن ارتضی؛ پیامبران و ملائکه شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که پسندیده باشد.» (انبیاء/ 28) و همان طور که ملاحظه می شود، در اینجا پسندیدگی (ارتضاء) به طور مطلق آمده و مقید به کردار و رفتار نشده است؛ یعنی خودش و عقیده و دینش مورد پسند باشد و مرضی حضرت حق باشد، گرچه کردارش این چنین نباشد.
به خلاف آیه وارده درباره شفاعت کنندگان: «یؤمئذ لا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الرحمان و رضی له و قولا؛ در روز قیامت شفاعت کردن کسی ثمری ندارد، مگر شفاعت کسی که خداوند رحمان به او اذن در شفاعت داده باشد و گفتارش را هم پسندیده باشد.» (طه/ 109) در اینجا می بینیم علاوه بر اذن خدا، رضایت از او و پسندیدگی از او را مقید به گفتار کرده است. اما در آیه مورد بحث که درباره شفاعت شدگان است چنین قیدی و شرطی نیست. پس می فهمیم که درباره شفاعت شدگان صحت گفتار و استواری رفتار لازم نیست، زیرا اگر آنها در گفتار و رفتار استوار و راست بودند و فعلشان چون دین و عقیده شان، مرضی و پسندیده بود، دیگر موردی برای شفاعت نبود. چنین مردمی بدون شفاعت به بهشت می روند و شاهد بر این آن است که می فرماید: «و لا یرضی لعباده الکفر و إن تشکروا یرضه لکم؛ خداوند کفر را از بندگانش نمی پسندد و رضایت بدان نمی دهد و اگر شما شکر او را به جای آورید، می پسندد و برای شما رضا می دهد.» (زمر/ 7)
در این جا نیز می بینیم که شکرانه که به قرینه کفر همان ایمان است مورد رضایت قرار گرفته است، نه عمل و کردار و رفتار. ولی چون از طرفی داریم که: «فإن الله لا یرضی عن القوم الفاسقین؛ پس به درستی که خداوند از گروه فاسق راضی نیست و فسق مورد پسند او نیست.» (توبه/ 96) اگر این فسق، فسق عقیدتی و دینی، یعنی عدول از عقیده پاک و دین حق باشد، منافاتی با این بحث ما ندارد، چون کسانی که فسق در عقیده و آیین دارند مورد شفاعت واقع نمی شوند، و اگر مراد از این فسق، فسق عملی یعنی ارتکاب گناه و معاصی کبیره باشد، به واسطه شفاعت تبدیل به حسنه می گردد و دیگر فسقی نیست. چون از ثمرات شفاعت تبدیل سیئات به حسنات است، و در این صورت رضایت حضرت حق حاصل است و بنابراین، نتیجه این می شود که شفاعت درباره کسانی است که عقیده و آیینشان پسندیده باشد و کردارشان پسندیده نباشد و این همان است که گفتیم مراد مرتکبین کبائر از اصحاب یمینند.
در «امالی» و «عیون أخبار الرضا» در هر دو، مرحوم صدوق با سند واحد، از حضرت امام رضا (ع) از پدر خود از پدرانش، از امام علی (ع) روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که به حوض من ایمان نیاورد وارد در حوض من نمی گردد، و کسی که به شفاعت من ایمان نیاورد خداوند او را نائل به شفاعت من نمی کند. سپس فرمود: این است و جز این نیست که شفاعت من اختصاص به اهل معصیت کبیره از امت من دارد، و اما محسنان و نیکوکاران برای آن ها راه مؤاخذه ای نیست.
حسین بن خالد گوید: من به حضرت رضا (ع) گفتم: ای پسر رسول خدا! پس مفاد این گفتار خدا چیست که می گوید: شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که پسندیده باشد، فرمود: مراد پسندیدگی در دین است.
و علی بن ابراهیم از حضرت صادق (ع) در تفسیر آیه 87 سوره مریم: «لا یملکون الشفاعة إلا من اتخذ عند الرحمان عهدا؛ شفاعت نمی کند و شفاعت او قبول نمی شود، مگر کسی که در نزد خداوند رحمان متعهد به عهد شده باشد.» فرموده اند یعنی آن کسی که به او در ولایت علی امیرالمؤمنین و امامان بعد از او اذن داده شده باشد؛ این است عهد در نزد خداوند.
در «امالی» صدوق، از حضرت صادق (ع) از پدرش، از پدرانش علیهم السلام روایت کرده است که: «رسول خدا (ص) گفته اند: زمانی که من در موقف مقام محمود بایستم، درباره گناهان کبیره اصحاب خودم شفاعت می کنم، و خداوند شفاعت مرا راجع به آنها می پذیرد و سوگند به خدا که من درباره کسانی که ذریه مرا اذیت کرده اند شفاعت نخواهم کرد».