معنای مهر خوردن قلب و دل

هنگامیکه نامه ای را می نویسند و پایان می پذیرد، ذیل آن نامه را مهر می کنند به این معنی که دیگر نمی توان به آن چیزی اضافه نمود. قرآن می فرماید: دل هر کس حکم نامه ای را دارد؛ که تدریجا سطوری در آن نگاشته می شود اعم از خوب یا بد. ولی به حالتی می رسد که این نامه ختم می گردد، لاک و مهر می شود و دیگر حتی یک کلمه هم نمی شود نوشت. برای اینگونه افراد پیامبر هیچ اثری ندارد و قرآن به رسول الله می فرماید: دیگر اینها را دعوت نکن. نه اینکه از اول دعوت آنها بی ثمر شمرده شده باشد؛ بلکه چون آنها انذار شده اند، دعوت گشته اند و حجت بر آنها تمام شده است، ولی آنها قبول نکردند و کفر ورزیدند و با این کفر ورزیدن و انکار نمودن، دلهای آنها به این حالت درآمده است.
قرآن انسان را موجودی می داند که علی الدوام در تغییر و تحول است و قلب انسان را که می گویند لتقلبه، چون زیر و رو می گردد و البته ناگفته پیداست که مراد از قلب این جسم گوشتی صنوبری شکل طرف چپ بدن نیست، بلکه منظور همان روح و روان انسانی است که هر لحظه ای حالت جدیدی به خود می گیرد. پیامبر می فرماید: «مثل القلب کمثل ریشة فی الفلات تعلقت فی اصل شجرة یقلبها الریح ظهرا لبطن؛ دل انسان مانند یک پر است که در بیابانی به درختی آویزان کرده باشند که باد آن را دائما دگرگون می کند» (نهج الفصاحه و جامع الصغیر، ج1  ص 102). مثنوی این حدیث را به نظم درآورده است:
گفت پیغمبر که دل همچون پری است *** در بیابانی اسیر صرصری است
باد پر را هر طرف راند گزاف *** گر چپ و گر راست با صد اختلاف
انسان در دو لحظه به یک حالت نیست و بیش از هر چیز تحت تأثیر اعمال خویش است، یک عمل نورانی به او نور می بخشد و عمل کثیف ظلمانی نور را از انسان می گیرد و او را تاریک می کند. کار نیک به دل انسان نرمش می دهد و او را آماده برای پذیرش اندرزها و حق و حقیقت می نماید و برعکس اعمال خلاف فطرت انسانی، کافر ماجراهائی، قساوت دل می آورد و گاهی دل انسان آنچنان سیاه می شود که قرآن تعبیر می کند، کارش تمام شده و بر دل آنها مهر خورده است. به چشم خودش می بیند ولی گویی ندیده است، مثل اینکه پرده جلوی چشمش را گرفته است: «و علی ابصارهم غشاوة؛ و بر ديدگانشان پرده ‏اى است» (بقره/ 7).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 146-145

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/26671