علت فضیلت مهاجرین و انصار صدر اسلام

خداوند می فرماید: «إن الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فی سبیل الله و الذین ءاووا و نصروا أولئک بعضهم أولیاء بعض و الذین ءامنوا و لم یهاجروا ما لکم من ولیتهم من شی‏ء حتی‏ یهاجروا و إن استنصروکم فی الدین فعلیکم النصر إلا علی‏ قوم بینکم و بینهم میثق و الله بما تعملون بصیر* و الذین کفروا بعضهم أولیاء بعض إلا تفعلوه تکن فتنة فی الأرض و فساد کبیر* و الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا فی سبیل الله و الذین ءاووا و نصروا أولئک هم المؤمنون حقا لهم مغفرة و رزق کریم، و الذین ءامنوا من بعد و هاجروا و جهدوا معکم فأولئک منکم‏ و أولوا الأرحام بعضهم أولی‏ ببعض فی کتب الله إن الله بکل‏ شی‏ء علیم؛ کسانی که ایمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنها یاران یکدیگرند و آنها که ایمان آوردند و مهاجرت نکردند، هیچ گونه ولایت (دوستی و تعهدی‏) در برابر آنها ندارید تا هجرت کنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری طلبند، بر شماست که آنها را یاری کنید، جز بر ضد گروهی که میان شما و آنها، پیمان (ترک مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل می‏کنید، بیناست. کسانی که کافر شدند، اولیاء (و یاوران و مدافعان) یکدیگرند اگر (این دستور را) انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می‏ دهد. و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقی‏ند برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایسته ‏ای است. و کسانی که بعدا ایمان آوردند و هجرت کردند و با شما جهاد نمودند، از شما هستند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، در احکامی که خدا مقرر داشته، (از دیگران) سزاوارترند خداوند به همه چیز داناست.» (انفال/ 72- 75)
گروهی از مسلمانهای صدر اسلام، مهاجرین اولین یا به تعبیر قرآن سابقون الاولون نامیده می‏ شوند.

مهاجران
مهاجرین اولین یعنی کسانی که قبل از آنکه پیغمبر اکرم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند و آن وقتی که‏ بنا شد پیغمبر اکرم خانه و دیار را، (مکه) را رها کنند و بیایند به مدینه‏، اینها همه چیز خود را یعنی زن و زندگی و مال و ثروت و خویشاوندان و اقارب خویش را یکجا رها کردند و به دنبال ایده و عقیده و ایمان خودشان‏ رفتند. این یک مسئله شوخی نیست. فرض کنید برای ما چنین چیزی پیش‏ بیاید و بخواهیم برای ایمان خودمان کار بکنیم. خودمان را در نظر بگیریم‏ با کار و شغل و زن و بچه خود، با همین وضعی که الان داریم، یک دفعه از طرف رهبر دینی و ایمانی ما فرمان صادر می‏ شود که همه یکجا باید از اینجا حرکت کنیم برویم در یک مملکت دیگر یا در یک شهر دیگر، آنجا را مرکز قرار بدهیم. ناگهان باید شغل و زن و بچه و پدر و مادر و برادر و خواهر و خلاصه زندگیمان را رها کنیم و راه بیفتیم. این از کمال خلوص و از نهایت ایمان حکایت می ‏کند. قرآن کریم اینها را مهاجرین اولین می ‏نامد. البته کلمه «مهاجرین اولین» در اینجا نیامده است. در قرآن، در آیه دیگری «السابقون الاولون» آمده است.

انصار
دسته دوم، کسانی هستند که قرآن آنها را «انصار» می ‏نامد یعنی یاوران. مقصود، مسلمانانی هستند که در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار کرده بودند و حاضر شدند که شهر خودشان را مرکز اسلام قرار بدهند و برادران مسلمانشان را که از مکه و جاهای دیگر و البته بیشتر از مکه می‏ آیند در حالی که هیچ ندارند و دست‏ خالی می ‏آیند بپذیرند و نه تنها در خانه‏ های خود جای بدهند و به عنوان یک‏ مهمان بپذیرند بلکه از جان و مال و حیثیت آنها حمایت کنند مثل خودشان. به طوری که در تاریخ آمده است، منهای ناموس، هر چه داشتند با برادران‏ مسلمان خود به اشتراک در میان گذاشتند و حتی برادران مسلمان را بر خودشان مقدم می‏ داشتند: «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه؛ در دلهايشان حسدى نمى‏يابند و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مى‏ دارند.» (حشر/ 9) آن هجرت بزرگ مسلمین صدر اسلام خیلی اهمیت داشت ولی اگر پذیرش‏ انصار نمی ‏بود آنها نمی‏ توانستند کاری انجام بدهند. اینها را هم قرآن تحت‏ عنوان «و الذین آووا و نصروا؛ آنان که پناه دادند یاری کردند این مهاجران را.» (انفال/ 72) ذکر می‏ کند. هم مهاجرت آنها در روزهای سختی اسلام بود، هم یاری کردن اینها. هم آنها گذشت و فداکاریشان زیاد بود هم اینها.
قرآن دسته مهاجرین اولین و دسته انصار را فوق ‏العاده تجلیل می‏ کند به طوری که آنها را مؤمنین حقیقی‏ می‏ نامد. ولی آن دسته ‏ای که در مکه ماندند، به پای اینها نمی ‏رسند. حتی‏ می ‏فرماید: شما آن حق ولایتی که با دیگران دارید با اینها ندارید چون‏ اینها در بلاد کفر ماندند، از حقوق اجتماعی که باید داشته باشند مقداری‏ محرومند. اینها واقعا مثل مهاجرین اولین نیستند ولی با این حال اندکی با دیگران فرق دارند. قرآن مخصوصا میان مسلمانانی که قبل از فتح مکه (حتی‏ بعد از صلح حدیبیه) مسلمان شدند و مسلمانانی که بعد از فتح مکه مسلمان‏ شدند تفاوتی قائل است. تصریح می ‏کند که: «لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک‏ اعظم درجه من الذین انفقوا من بعد و قاتلوا؛ کسانی که قبل از پیروزی انفاق کردند و جنگیدند با کسانی که پس از پیروزی انفاق کردند یکسان نیستند آنها بلندمقام تر از کسانی هستند که بعد از فتح انفاق نمودند و جهاد کردند و خداوند به هر دو وعده نیک داده و خدا به آنچه انجام می‏ دهید آگاه است» (حدید/ 10)
می ‏فرماید مردمی را که قبل از فتح مکه در راه خدا انفاق و جهاد کردند نمی ‏شود برابر حساب کرد با مردمی که بعد از فتح مکه چنین کردند. چون قبل از فتح مکه مسلمین در اقلیت بودند، هنوز عرب باور نمی ‏کرد اسلام پیروز بشود، ولی بعد از فتح‏ مکه که دیدند مکه ‏ای که اصحاب ابرهه با فیل برای ویران کردن آن آمدند نتوانستند کاری بکنند و خدا آنها را از آن دور کرد به آسانی توسط مسلمین‏ فتح گردید، گفتند پس یک نیروی معنوی در کار است. خداوند می‏ فرماید: «ان الذین آمنوا؛ همانا آنان که ایمان آوردند.» دیگر اسم‏ نمی ‏برد که ایمان به خصوص خدا یا پیغمبر. یعنی ایمان به آنچه اسلام گفته‏ است: ایمان به خداوند، ایمان به پیغمبر، ایمان به قیامت و روز جزا، و ایمان به امور غیبی و وحی و ملائکه. آنان که به همه اینها ایمان آوردند «و هاجروا؛ و به دنبال ایمان و عقیده ‏شان راه افتادند و هجرت کردند.» از مکه خارج شدند به خاطر ایمان و عقیده. بار دیگر از مهاجرین و انصار تجلیل و تعظیم می‏ کند: آن با ایمانان، آن مهاجران، آن مجاهدان در راه خدا، و این انصار که پناه دادند و یاری کردند آنها را، اینها مؤمنین حقیقی هستند.
معلوم می ‏شود که وقتی انسان پاکباخته شد، در راه‏ ایمان و عقیده خودش از همه چیز گذشت، علامت این است که مؤمن حقیقی‏ است. «لهم مغفره و رزق کریم؛ خدا گذشته‏ های اینها را می ‏آمرزد و خدا روزی بزرگواری به اینها عنایت می‏ کند.» (انفال/ 74) مقصود از روزی فقط خورد و خوراک‏ نیست، یعنی نعمتهایی آنچنان بزرگوارانه به اینها عنایت می‏ کند که شما تصورش را نمی ‏کنید. در ادامه می فرماید: آنان که ایمان آوردند و آنان که مهاجرت کردند، از شهر کفر آمدند به حوزه اسلام: «و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل‏ الله؛ با اموال و ثروتهای خود و یا جانهای خویش در راه خدا جهاد کردند.» (انفال/ 72) تحمل مشقت کردند. غیر از قتال که یعنی جنگیدن، به اموال و جانهای‏ خودشان، در راه خدا مشقتها متحمل شدند، مالها خرج کردند، از مالها صرف نظر کردند، جانها بذل کردند، رنجها به جانشان متحمل شدند. «و الذین آووا و نصروا؛ و آنان که به این جمعیت مهاجر راه دادند، آنها را در خانه‏ های خود پذیرفتند و نه تنها پذیرفتند، بلکه به‏ کمک آنها نیز شتافتند.» «اولئک بعضهم اولیاء بعض؛ (اینها هسته‏ اولی جامعه اسلامی را تشکیل می ‏دهند). بعضیشان ولی بعض دیگر هستند.» (انفال/ 72)
«ولی» در اینجا به معنی دارای پیوند است. اینها با یکدیگر پیوند کامل خورده‏ اند. چون ولی یکدیگر هستند پس یکدیگر را باید نصرت و تعاون کنند، اینها به آنها کمک بدهند، آنها به‏ اینها کمک بدهند. حتی "ولایت امن" در میانشان هست یعنی اگر یکی از اینها به دیگری پناه بدهد، مثل این است که همه اینها به او پناه‏ داده ‏اند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 3 صفحه 198-185

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/26900