ولادت:
فقیه بزرگوار، محدث کبیر، مفسر نامى، دانشمند پر آوازه، شیخ الطائفه، ابوجعفر محمد بن حسن بـن على طوسى، در رمضان سال 385 هـ.ق در شهر (طوس) خراسان دیده به جهان گشود.
تحصیلات:
تـحـصیلات مقدماتى را در زادگاه خود به پایان رساند و در سال408 هـ.ق هنگامى که 23 ساله بود، به بغداد مهاجرت کرد و تا پایان عمر در عـراق مـانـد و پس از استادش سید مرتضى علم الهدى، ریاست علمى و فتوائى شیعه به او منتقل گردید.
اساتید:
شیخ طوسی مدت پنج سال از محضر شیخ مفید کسب علم نمود که بـه عـلـت هوش سرشار و ذکاوت فوق العاده اش مورد توجه استاد بزرگوارش شیخ مفید قرار گرفت بدین جهت اکثر اوقات را با شیخ به سر مى برد تا اینکه در رمضان سال 413 هـ. ق شیخ مفید بـه جـوار رحـمـت الـهـى شتافت و سالیان دراز از خدمت شاگرد مبرز شیخ مفید، سـید مرتضى بهره مند شد. سـیـد مرتضى نیز که در او لیاقت و استعداد کامل را دیده بود، او را مورد عنایات و توجهات خاصه خـود قـرار داده و او را بـه تدریس واداشت و مقررى قابل توجهى (12 دینار در ماه ) براى او تعیین نمود. بدین ترتیب شیخ طوسى 23 سال نیز در ملازمت آن عالم بزرگوار به سر برد تا اینکه سید در ربیع الاول سال 436 هـ. ق، در سن81 سالگى درگذشت. در هـمـیـن زمـان از مـحضر مشایخ دیگر، مانند: حسین بن عبیداللّه غضایرى، ابن جنید اسکافى و احمد بن محمد بن موسى معروف به ابى الصلت اهوازى نیز کسب فیض نمود.
تدریس:
آوازه عـلـم و دانـش و ورع و زهد و تقواى شیخ طوسى، همچنانکه از مرزهاى عراق گذشته و به اقـصـى نـقاط دنیا رسیده بود، از دیواره هزار کنگره قصر با عظمت خلیفه عباسى نیز گذشت، به طـورى کـه الـقائم بامراللّه خلیفه عباسى، با همکارى آل بویه کرسى تدریس کلام را در مرکز خـلافـت بـراى او بـرقرار نمود. در آن روزگار بر این کرسى، عظمت و رتبه والایى قائل بودند، به طـورى کـه آن را به بزرگترین دانشمند کشور واگذار مى نمودند و این نشانه آن است که در آن زمان بالاتر و والاتر از شیخ طوسى در تمام بغداد و سرزمین هاى اسلامى فرد دیگرى موجود نبود که شایستگى تدریس را داشته باشد.
شاگردان:
بعد از رحلت سید مرتضى علم الهدى، رهبرى و پرچمدارى شیعه به شیخ طوسى رسید. در ایـن هـنـگام منزل شیخ در محله کرخ بغداد، پناهگاه و مقصد و مقصود مسلمانان بود. جهت درک محضر او علما و دانشمندان بسیارى از سراسر سرزمین اسلامى، قصد بغداد را مى نمودند تا افتخار مـجـالـسـت و شـاگردى او را دریابند و از چشمه خروشان علم الهى که بر زبان او جارى مى شد، استفاده نمایند. بـدینگونه شماره شاگردان وى از فقها و مجتهدین و علما شیعه، به بیش ازسیصد تن رسید و در همان وقت چند صد نفر از علماى اهل سنت نیز از محضر او استفاده مى کردند.
تألیفات:
شیخ الطائفه تألیفات زیادى دارد که قسمتی از آن عبارتند از:
1 ـ الـنـهـایـة
2 ـ المبسوط
3 ـ الخلاف
4 ـ مـفـصـح فى الامـامة
5 ـ لایسع المکلف الاخلال به (فى الاصول)
6 ـ عدة الاصول (فى علم الاصول)
7 ـ الرجال
8 ـ الفهرست
9 ـ مقدمة فی علم الکلام
10 ـ ایـجاز فى فرائض الرسالة
11 ـ مسألة فى عمل بخبر الواحد
12 ـ رسالة مایعمل و ما لا یعمل
13 ـ کـتاب ریاض العقول
14 ـ تمهید الاصول
15 ـ التبیان فى تفسیر قرآن
16 ـ رسالة فى تحریم فقاع
17 ـ مسائل دمشقیة
18 ـ مسائل الحلبیة
19 ـ مسائل الحائریة
20 ـ مسائل الیاسیة
21 ـ مسائل الجیلانیة
22 ـ مسائل فى فرق بین النبى و الامام
23 ـ رسالة نقض ابن شاذان
24 ـ رسالة المختصر
25 ـ رسالة مسائل ابن براج
26 ـ مـختصر مصباح المجتهد
27 ـ انس التوحید
28 ـ الاقتصار فیما یجب على العباد
29 ـ مختصر المصباح
30 ـ اخبار مختار بن ابى عبیده ثقفى
31 ـ مقتل الحسین (ع)
32 ـ اختیار الرجال کشى
33 ـ مجالس (فى اخبار و احادیث)
34 ـ هدایة المسترشد و بصیرة المتعبد
35 ـ کتاب فى الاصول و العقاید و الکلام
36 ـ مسائل رازیة فى الوعید
37 ـ مسائل الفارسیة
38 ـ الغیبة
گفتار بزرگان:
نجاشى، معاصر او در شأن شیخ مى نویسد: ابوجعفر محمد بن حسن بن على طوسى، بزرگى از اصحاب ما، ثقه، عین از شاگردان استاد ما ابوعبداللّه (مفید) مى باشد. عـلامـه سـیـد مـهدى بحرالعلوم که خود از پیشوایان مکتب جعفرى و از با تقواترین علماى جهان اسلام مى باشد، در مورد شیخ طوسى مى گوید: محمد بن حسن طوسى، سرآمد طائفه امامیه و پرچمدار شریعت اسلام و پیشواى فرقه شیعه بعد از ائمـه مـعـصومین (ع) است. او در آنچه متعلق به دین و مذهب است، مورد اعتماد ماست او محقق اصول و فروع و تهذیب کننده معقول و منقول است شیخ الطائفه ما و رئیس شیعه على الاطلاق است.
خصوصیات اخلاقی:
از خـصـوصـیات دیگر شیخ طوسى آن است که تا مدت طولانى فقهاى شیعه را تحت تاثیر آرا خود قرار داد، به طوری که هیچ یک از فقها جرأت نیافتند که در برابر آرا فقهى شیخ، نظریات خود را ابراز نـمـایـنـد. الـبـتـه ایـن مـسائل باعث رکود تکامل فقهى در برهه اى از زمان گردید، ولى بعدها با درخششى که برخى از فقها از نسل آن فقیه بزرگ نمودند، این سد شکسته گردید و آرا و نظریات فـقـهى جدید در عرصه زندگى مسلمانان طلوع و تجلى نمود و افکار و آرا جدید فقهى در عرصه زنـدگـى مردم تابش نمود و این یک حادثه تاریخى درک موقعیت شیخ طوسى را براى ما تسهیل مـى نماید. در درک عظمت وى کافى است در نظر داشته باشیم که تا سال ها بعد از وى با وجود انبوه دانـشمندان شیعه، هیچ عالمى توفیق نیافت که شخصیت علمى و موقعیت او راتحت الشعاع خود قرار دهد. در علوم کلامى و فلسفى و معقول و منقول، تا ظهور خواجه نصیر الدین طوسى و علامه بى مانند حسن بن یوسف مطهرحلى، هیچ کس یاراى برابرى با عقاید کـلامـى وى را نـداشـت. در تـفـسـیر قرآن تا پیش از مجمع البیان امین الاسلام طبرسى هـیـچ کـتاب تفسیرى همتاى التبیان او وجود نداشته است. مجمع البیان نیز همچنانکه مؤلفش گوید، ازدریاى بى کران معارف تبیان اقتباس نموده و خوشه هایى چیده است. در فـقه و اصول نیز تمام فقهاى بعد از او، ناقل فتاواى وى بوده اند و به احترام فقاهت و دانش او از خـود راى و نـظـرى ابـراز نـمـى داشتند تا اینکه محمد بن ادریس حلى برخاست و اجتهاد و مکتب فقهى شیعه را با جرات و تهور خاصى ازحالت رکود موجود و وضع یکنواخت بیرون آورد.
دوران:
بـا سـقـوط آل بویه و روى کار آمدن خاندان سلجوقى، وضع به یک باره دگرگون گردید و دوبـاره آزار و اذیـت شیعیان و قتل عام آنان آغاز گردید و شیعیان مجبور شدند براى حفظ جان و نـامـوس خود تقیه نمایند. با حمله افراد متعصب و اراذل و اوباش به صف هاى عزادارى سیدالشهدا (ع)، مراسم عزادارى شیعیان نیز به ظاهر متوقف گردید و بسیارى از عزاداران کشته شدند. در یـکـى از این حملات که تحت نظارت وزیر عبدالملک انجام گرفت، بسیارى از شیعیان کشته شـده و بـسـیارى از خانه ها و مغازه ها و مراکز علمى و کتابخانه هاى شیعى به آتش کشیده شده و غارت گردید. شیخ طوسى نیز از این غارت در امان نماند، زیرا همانطور که ذکر شد، وى داراى بزرگترین کرسى تدریس در بغداد بود. عده اى از علما اهل سنت که این موضوع را خوش نداشتند و بـه شـیـخ حـسـادت مـى کـردند، بارها کوشیده بودند که با تهمت و افترا شیخ را از این منصب کنار نمایند. امـا این حسادت ها، بالاخره کار خود را کرد و اراذل و اوباش به خانه شیخ حمله برده و آن را به آتش کـشـیـده و بـسـیـارى از امـوالش را به غارت بردند. کرسى تدریس شیخ نیز به آتش کشیده شد و کـتـابخانه بزرگ و معروف او نیز که مخزن گنجینه ها و ذخائر علمى بود، طعمه حریق گشت و بـسـیـارى از کـتـب نـفـیـس و بـى مـانند او نیز در آتش جهل و تعصب نابود گردید. علاوه بر آن کـتـابـخـانـه اى کـه به دستور شاهپور بن اردشیر وزیر بهاالدوله دیلمى ساخته شده بود و یکى از بـزرگترین و عظیم ترین و معروف ترین و معتبرترین کتابخانه هاى آن روزگار بود، و هزاران جلد کـتـاب خطى و نفیس که از روى کتابهاى مختلف از سراسر جهان آن روز استنساخ شده بود و در آن نـگـهـدارى مى شد، و قرآن هاى تذهیب کارى شده و قرآن هایى که به وسیله بزرگترین خطاطان عـرب نوشته شده بود و به نفاست این کتابخانه مى افزود، تماما توسط عده اى از جاهلان متعصب و گمراه به آتش کشیده شد و تعداد زیادى از کتب منحصر به فرد، از جمله تعداد زیادى از کتابها و تألیفات خود شیخ از بین رفت. بعد از این حادثه، اراذل و اوباش به خانه شیخ حمله کردند تا وى را به قتل برسانند، ولى چون او را نیافتند، وسایل منزل و کتابهاى او را به بازار آورده، پرچم ها و علم هایى که شیعیان در عاشورا از آن استفاده مى نمودند، بر آنها افزوده و همگى را به آتش کشانده و نابود ساختند. بـعد از این حادثه اسفبار که ضایعات جبران ناپذیرى به جهان علم وارد ساخت، شیخ از بغداد خارج شده و به صورت متوارى به نجف اشرف رسید. نجف اشرف در آن هنگام ده کوچکى بود که عده معدودى از شیعیان مشتاق، در جوار بارگاه مولاى متقیان امیرالمؤمنین على (ع)زندگى مى کردند. بـعد از فروکش کردن خشم و طغیان جاهلان، شیخ در نجف اشرف حوزه علمیه اى تأسیس نموده که بزرگترین حوزه علمیه در میان شیعیان گردید.
وفات:
شـیخ بزرگوار ما در شب دوشنبه بیست و دوم ماه محرم سال چهارصد و شصت به رحمت ایزدى پـیـوست در نجف اشرف در خانه خویش به خاک سپرده شد.