قراء سبعه و ثلاثه

هفت تن از قراء قرآنی طبقه سوم در میان مردم شهرت به سزائی به دست آورده مرجعیتی پیدا کردند که دیگران را تحت الشعاع قرار داد و همچنین روات اینان با اینکه بسیار بودند در هر کدام دو راوی از میان روات تعین به دست آوردند. قراء سبعه و راویانشان به ترتیب زیرین می باشند.
اول: ابن کثیر (عبدالله بن کثیر مکی قرائت را از عبدالله بن صائب صحابی و مجاهد از ابن عباس از امیرالمومنین علی (ع) اخذ کرده و در سال 120 هجری در مکه درگذشته است.) راویان وی قنبل وبزی می باشند به یک واسطه.
دوم نافع مدنی (نافع بن عبدالرحمن بن نعیم اصفهانی مدنی قرائت را از یزید بن قعقاع قاری و ابومیمونه مولی ام سلمه ام المومنین اخذ نموده و در سال صد و پنجاه و نهم یا شصت و نهم هجری در مدینه درگذشته است.) و راویان وی قالون و ورش می باشند.
سوم عاصم کوفی (عاصم بن ابی النجود کوفی مولای بنی جذیمه قرائت را از ابو عبدالرحمن سلمی از امیرالمومنین علی (ع) و همچنین از سعد بن ایاس شیبانی و زرین حبیش اخذ کرده و در سال 127-129 هجری در کوفه درگذشته است.) و راویان وی ابوبکر شعبة بن عیاش و حفص می باشند و قرآنی که امروزه در میان مردم دائر است مطابق قرائت عاصم است به روایت حفص.
چهارم حمزه کوفی (حمزة بن حبیب زیات تمیمی کوفی فقیه و قاری، قرائت را از عاصم و اعمش و سبیعی و منصور بن معتمر و من جمله از امام ششم امامیه اخذ و از اصحاب آن حضرت بوده تالیفات زیادی دارد و اولین کسی است که متشابه القرآن نوشته و در سال 156 هجری درگذشته است.) و راویان وی خلف و خلاد هستند به یک واسطه.
پنجم کسائی کوفی (علی بن حمزة بن عبدالله بن فیروز فارسی کوفی بغدادی از ائمه نحو و قرائت و معلم ادبی دو خلیفه عباسی امین و مامون بوده نحو را از یونس نحوی و خلیل بن احمد نحوی عروضی و قرائت را از حمزه و شعبة بن عیاش اخذ کرده و سال 179-193 هجری در مسافرتی که به همراهی هارون خلیفه عباسی به طوس می کرده نزدیک شهر ری درگذشته است.) و راویان وی دوری و ابوالحارث می باشند.
ششم ابوعمروبن علاء بصری (ابو عمر زبان {به فتح زاء و تشدید باء} بن علاء بصری بغدادی از معاریف علماء ادب عصر خویش و استادان قرائت بوده قرائت را از تابعین اخذ کرده و در سال 154-159 هجری در کوفه درگذشته است.) و راویان وی دوری و سوسی می باشند به یک واسطه.
هفتم ابن عامر (عبدالله بن عامر شافعی دمشقی قرائت راچنانکه در اتقان است از ابودرداء صحابی و از اصحاب عثمان اخذ نموده و سال 118 هجری در دمشق بدرود زندگی گفته است.) راویان وی هشام و ابن ذکوان با یک واسطه.
تالی قرائات سبع در شهرت قرائت قراء ثلاثه است که عبارتند از ابوجعفر (ابوجعفر یزید بن قعقاع مدنی مولای ام سلمه ام المومنین قرائت خود را از عبدالله بن عیاش مخزومی و ابن عباس و ابن هریره از پیغمبر اکرم (ص) روایت می کند و در سال 128-133 هجری در مدینه درگذشته است.) و یعقوب (یعقوب بن اسحاق بصری حضرمی از ائمه فقه و ادبیات بوده قرائت را از سلام بن سلیمان از عاصم از سلمی از امیرالمومنین علی (ع) اخذ کرده و سال 205 هجری درگذشته است.) و خلف (خلف بن هشام بزاز از ائمه قرائت و هم راوی قرائت حمزه بوده قرائت را از مالک بن انس و حمادبن زید و ابوعوانه اخذ نموده و در سال 229 هجری درگذشته است.)
قرائتهای دیگری نیز نقل شده مانند قرائتهائی که به طور متفرقه از اصحاب رسیده و همچنین قرائتهای شاذ که مورد اعتنا قرار نگرفته اند و همچنین قرائتهائی متفرقه از ائمه اهل بیت (ع) روایت شده ولی روایتهائی دیگر از ایشان رسیده که امر به اتباع قرائتهای مشهور می نماید.
جمهور علماء عامه قرائات سبع را متواتر می دانند و حتی جماعتی روایت نبوی معروف  معروف: «نزل القرآن علی سبعة احرف؛ قرآن روی هفت حرف نازل شد.» به قرائات سبع تفسیر کرده اند و برخی از علماء شیعه نیز به این قول تمایل کرده اند لکن جمعی تصریح کرده اند که قرائات سبع مشهورند نه متواتر. (بحار جلد قرآن و صافی در مقدمه تفسیر و غیر ایشان و سیوطی در اتقان ج1 ص 47 این روایت را از بیست و یک نفر صحابی نقل کرده و به بعضی ادعاء تواتر آن را نسبت داده است.)
زرکشی (اتقان ج1 ص82) در کتاب برهان گوید: «حق این است که این قرائتهای هفتگانه از قراء سبعه به طور تواتر به ما رسیده است ولی تواتر آنها از پیغمبر اکرم (ص) مورد نظر و تامل است زیرا سندهای قراء سبعه به این قرائتها در کتاب قرائت موجود است و همه این اسناد از قبیل نقل واحد از واحد می باشد.»
مکی (اتقان ج1 ص82) در کتاب خود گوید هر که گمان برد که قرائت این قراء مانند نافع و عاصم همان هفت حرف است که در حدیث نبوی وارد می باشد دچار غلط فاحشی گردیده و لازمه این گمان این است که قرائت غیر این هفت قاری از پیشوایان، قرائت قرآن نباشد و این خطاء بزرگی است زیرا قدماء علما که قرائتها را جمع کرده تالیف نموده اند مانند ابوعبید قاسم بن سلام و ابوحاتم سجستانی و ابوجعفر طبری و اسماعیل قاضی چندین برابر این هفت قاری را ذکر کرده اند.
در سال دویست هجری مردم در بصره قرائت ابوعمر و یعقوب را معمول می داشتند و در کوفه قرائت حمزه و عاصم و در شام قرائت ابن عامر و در مکه قرائت ابن کثیر و در مدینه قرائت نافع دائر بود و زمانی به همین حال بودند تا در سر سیصد هجری ابن مجاهد اسم یعقوب را برداشت و نام کسائی را به جای وی گذاشت.
سبب اینکه مردم به قراء سبعه با اینکه مانند ایشان یا بهتر از ایشان در میان قراء بسیار بود اعتنا نکرده به قرائت ایشان روی آوردند این بود که روات ائمه بسیار زیاد شدند و همتها از ضبط و حفظ این همه روایات قرائت کوتاه شد بنا گذاشتند که چند نفر از کسانی که قرائتشان با رسم خط مصحف موافق و از جهت ضبط و حفظ آسان تر است انتخاب کنند.
از این روی با رعایت عدد مصاحف پنجگانه که عثمان به شهرهای مکه و مدینه و کوفه و بصره و شام فرستاده بود از این پنج شهر پنج قاری انتخاب کرده قرائتشان را معمول داشتند. چنانکه ابن جبیر در کتابی که مانند ابن مجاهد در قرائات نوشته از قراء سبعه فقط پنج نفر را از پنج شهر ذکر نموده است.
پس از آن ابن مجاهد و دیگران به خبر دیگری که به موجب آن عثمان دو مصحف دیگر به یمن و بحرین فرستاده (عدد مصاحف عثمانی هفت تا است) اعتنا کرده هفت نفر از قراء را انتخاب نمودند. و چون از مصحف هائی که به یمن و بحرین فرستاده شده خبری در دست نیست دو نفر از قراء کوفه را برای تکمیل عدد تعیین نموده به پنج نفر سابق علاوه کردند و بدین ترتیب عدد قراء هفت شد.
از طرفی نیز تصادفا این عدد با عددی که در روایت نبوی «نزل القرآن علی سبعة احرف» ذکر شده مطابقت پیدا کرد و به دست کسانی افتاد که از اصل قضیه بی اطلاع بودند ناچار گمان بردند که مراد از هفت حرف که پیغمبر اکرم (ص) فرموده همان هفت قرائت می باشد. و به هرحال قرائت قابل اعتماد آن است که سند روایتش صحیح و با قواعد عربیت موافق و با رسم خط مصحف مطابق باشد (تمام شد کلام مکی).
قراب (اتقان ج1 ص 83) در مثانی گوید: در اینکه «باید به قرائت هفت نفر از قراء تمسک بجوئیم نه دیگران» نه اثری هست و نه سنتی بلکه بعضی از متاخرین این هفت قرائت را جمع آوری کردند و انتشار پیدا کرد، آنگاه این توهم پیش آمد که غیر آنها را نمی شود خواند در حالی که کسی چنین نگفته است.


منابع :

  1. سيد محمد حسين طباطبایی- قرآن در اسلام- صفحه 123-127

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27034