شرایط عدم قبولی توبه

توبه حقیقی یعنی انصراف جدی و بازگشت واقعی از گناه به سوی صلاح و ارشاد، و بدیهی است که اگر انصراف، جدی و واقعی باشد و معلول مشاهده‏ کیفر نقد و حاضر نباشد البته خداوند متعال به رحمت واسعه خود آن را می ‏پذیرد. توبه در دو موقف و دو موطن پذیرفته‏ نمی‏ شود: یکی در همین دنیا آنگاه که کیفر رسیده باشد، و در حقیقت حالتی‏ که انسان در این وقت به خود می‏ گیرد صورت توبه دارد ولی حقیقت توبه‏ ندارد. در سوره مبارکه مؤمن آیه 85 درباره بعضی از اقوام گذشته که دچار عقوبت الهی شدند می ‏فرماید: همینکه عقوبت سخت ما را دیدند اظهار داشتند که به خدای یگانه‏ ایمان آورده ایم و تمام آن چیزهایی را که شریک خداوند ساخته بودیم به‏ دور ریختیم. ولی اینچنین توبه و ایمانی که بعد از مشاهده عقوبت سخت‏ پیدا شود هرگز به حال آنها سود نخواهد بخشید. این سنتی است از خداوند که همیشه بوده است و کافران در این موطن و موقف زیان کرده ‏اند. درباره فرعون نیز در قرآن کریم آمده است که فرعون دست از سر بنی اسرائیل بر نمی ‏داشت. در حالی هم که آنها به رهبری موسی از مصر خارج‏ شدند باز آنها را تعقیب کرد تا آن وقت که در دریا آنها را تعقیب کرد و غرق شد. در آن حال فریاد بر آورد: به خدای یگانه که قوم موسی به آن‏ ایمان آورده ‏اند من هم ایمان آوردم و تسلیم او هستم. به او گفته شد: حالا و در این وقت؟! و حال آنکه تا لحظه ‏ای پیش آدمی فسادگر بودی.
موقف دوم که توبه پذیرفته نمی ‏شود جهان آخرت است. همین که آدمی بدان‏ جهان رفت دیگر توبه و پشیمانی سودی ندارد، نه تنها بدان جهت که در آنجا آدمی کیفر را حاضر و مشهود می ‏بیند بلکه بدان جهت که در آنجا دیگر عمل و تغییر تصمیم و حرکت و تکامل معنا ندارد، هر کس در آنجا به هر حالت و با هر درجه و هر مقام که رفت‏ برای همیشه در همان حالت باقی است و نمی ‏تواند در خودش تصمیماتی و تغییراتی ایجاد کند. در آنجا هم توبه و انصراف واقعی پیدا نمی ‏شود، نه‏ اینکه انصراف واقعی پیدا می‏ شود و مورد قبول واقع نمی ‏گردد.
آدمی میوه درخت طبیعت است. میوه تا در درخت است از طریق همان‏ درخت و از راه ریشه و رگهای همان درخت تغذی می‏ کند، مواد زمین را به‏ خود می‏ گیرد، آب می‏ خورد، از نور و هوا و حرارت استفاده می ‏کند، ولی‏ همینکه به علت رسیده شدن و گذشتن اجل و مدت معلوم و یا به علت کندن آن‏ میوه رابطه‏ اش با درخت قطع شد دیگر برای این میوه راه تکامل و ترقی و اصلاح و مبارزه با آفت و همه چیز بسته است، اگر کال و نارس از درخت‏ جدا شده دیگر چاره پذیر نیست، و اگر پژمردگی و افسردگی پیدا کرده دیگر از طریق آب دادن و نور و هوا به آن درخت نمی‏ شود آن پژمردگی را اصلاح کرد. انسان هم در جهان طبیعت همین حال را دارد، هر اصلاح و تکمیلی که‏ بایست بکند تا وقتی است که روی درخت طبیعت است و جدا نشده، و اما همینکه از این درخت با دست مرگ جدا شد دیگر راه اصلاح به روی او بسته‏ است.
خداوند در سوره نساء آیه 18 می فرماید: «و لیست التوبة للذین یعملون السیئات؛ و براى کسانى که کارهاى بد را انجام مى دهند و هنگامى که مرگ یکى از آنها فرا برسد مى گوید الان توبه کردم، توبه نیست و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند، اینها کسانى هستند که عذاب دردناکى براى آنها فراهم کرده ایم.» در این آیه اشاره به کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود نموده، مى فرماید: کسانى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند و مى گویند اکنون از گناه خود توبه کردیم توبه آنان پذیرفته نخواهد شد. دلیل آن هم روشن است، زیرا در حال احتضار و در آستانه مرگ، پرده ها از برابر چشم انسان کنار مى رود، و دید دیگرى براى او پیدا مى شود، و قسمتى از حقایق مربوط به جهان دیگر و نتیجه اعمالى را که در این زندگى انجام داده با چشم خود مى بیند و مسائل جنبه حسى پیدا مى کند، واضح است که در این صورت هر گناهکارى از اعمال بد خود پشیمان مى گردد، و همانند کسى که شعله آتشى را نزدیک خود ببیند از آن فرار مى کند.
مسلم است که اساس تکلیف و آزمایش پروردگار بر این گونه مشاهده ها نیست، بلکه بر ایمان به غیب و مشاهده با چشم عقل و خرد است. به همین دلیل در قرآن مجید مى خوانیم: هنگامى که نخستین نشانه هاى عذاب دنیا بر بعضى از اقوام پیشین آشکار مى گشت باب توبه بروى آنها بسته مى شد، در سرگذشت فرعون مى خوانیم: «حتى اذا ادرکه الغرق قال آمنت انه لا اله الا الذى آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین* الان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین آلان و قد عصیت قبل و کنت من المفسدین؛ تا آن زمان که غرقاب دامن او را گرفت، صدا زد الان ایمان آوردم که معبودى جز معبود بنى اسرائیل نیست و من از تسلیم شدگانم، اما به او گفته مى شود الان این سخن را مى گوئى؟ و پیش از این نافرمانى کرده و از مفسدان بودى!؟ به همین دلیل توبه تو پذیرفته نخواهد شد.» (یونس/ 90- 91)
از بعضى از آیات قرآن (مانند آیه 12 سوره سجده) استفاده مى شود که گناهکاران در قیامت با مشاهده عذاب الهى از کار خود پشیمان مى شوند ولى پشیمانى آنها سودى نخواهد داشت. چنین کسانى درست مانند مجرمانى هستند که وقتى چشمشان به چوبه دار افتاد و طناب دار را بر گلوى خود احساس کردند، از کار خود پشیمان مى شوند، روشن است که این پشیمانى نه فضیلت است و نه افتخار و نه تکامل، و به همین جهت چنان توبه اى بى اثر است. البته این آیه با روایاتى که مى گوید: توبه تا آخرین نفس پذیرفته مى شود هیچگونه منافاتى ندارد، زیرا منظور از آن روایات لحظاتى است که هنوز نشانه هاى قطعى مرگ را مشاهده نکرده و به اصطلاح دید برزخى پیدا ننموده است.
دسته دوم: از کسانى که توبه آنها پذیرفته نمى شود آنها هستند که در حال کفر از جهان مى روند. در آیه 18 سور نساء در باره آنها چنین مى فرماید: «و لا الذین یموتون و هم کفار؛ آنها که در حال کفر مى میرند توبه براى آنان نیست.» این حقیقت در آیات متعدد دیگرى از قرآن مجید نیز بازگو شده است. آیه مى گوید: کسانى که از گناهان خود در حال صحت و سلامت و ایمان توبه کرده اند ولى در حال مرگ با ایمان از دنیا نرفتند، توبه هاى گذشته آنها نیز بى اثر است. توضیح اینکه مى دانیم یکى از شرائط قبولى اعمال نیک انسان موافات بر ایمان است یعنى با ایمان از دنیا رفتن، و کسانى که در لحظه پایان زندگى کافر باشند، اعمال گذشته آنها (حتى اعمال نیکى که در حال ایمان انجام داده اند) طبق صریح آیات قرآن حبط و نابود مى گردد، توبه هاى آنان از گناه اگر چه در حال ایمان انجام شده نیز در چنین صورتى نابود خواهد شد.
البته این نکته را هم باید در نظر داشت که هر چند آدمی در آن جهان‏ دستش از اصلاح و تکمیل خود کوتاه است در عین حال گاهی به واسطه سببی از اسباب از این جهان رحمتهایی به او می ‏رسد. رسول خدا فرمود: همینکه آدمی‏ می ‏میرد دفتر عمل وی بسته می ‏شود، ستونهای حسنات و همچنین ستونهای سیئات‏ به کلی بسته می ‏گردد مگر از ناحیه سه چیز: یکی اینکه آدمی یک مؤسسه خیر از او باقی گذاشته‏ باشد که بندگان خدا بعد از او از آن مؤسسه منتفع گردند، مثل اینکه‏ بیمارستان یا مدرسه یا مسجدی تأسیس کرده باشد، دیگر اینکه اثری علمی از خود به یادگار گذاشته باشد که بعدها طالبان علم و معرفت از آن اثر علمی‏ بهره‏ مند شوند، سوم اینکه فرزندانی صالح و درستکار و مؤمن باقی گذاشته‏ باشد که بعد از مردن برای وی طلب مغفرت نمایند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- حکمتها و اندرزها- صفحه 79- 83

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 3 صفحه 317-316

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27055