حقیقت شکر از نظر قرآن و احادیث

شکر یک معنی دقیقی دارد و آن عبارت است از قدردانی، اندازه شناسی و حق شناسی. لذا شکر هم درباره بنده نسبت به خدا و هم درباره خدا نسبت به بنده به کار می رود: «والله شکور حلیم؛ و خداوند شکور و بردبار است.» (تغابن/ 17) خدا شکور است یعنی از عمل بنده قدردانی می کند، آن را از بین نمی برد. بنده اگر بخواهد قدرشناس و شاکر باشد باید قدر نعمتهای خدا را بداند، یعنی هر نعمتی را بداند برای چه هدف و منظوری است و در همان مورد مصرف کند. در تعریف شکر چنین گفته اند: «استعمال الشیء فبما خلق الله لاجله؛دبه کار بردن شیء در راهی که به خاطر آن آفریده شده.»
آیا شکر مثلا چشم که خدا به ما داده این است که بگوییم: خدایا شکر که به من چشم دادی؟ نه. عقل، فکر، عاطفه، احساسات، فرزند، مال، سلامت، و هر نعمتی که داری، اگر این نعمت را از مسیر خودش منحرف نکنی و در مسیر دیگر استفاده نکنی، شاکری. مثلا زبان را خداوند عبث نیافریده است. با این زبان می شود حقایق را قلب کرد، دروغ گفت، به مردم آزار رسانید، دشنام داد، بدیهای مردم را پخش کرد، اشاعه فحشا کرد، جعل کرد، ولی واقعا باید حساب کینم آیا دست خلقت زبان را برای همین به ما داده: تهمت، غیبت، دشنام؟ یا اینکه مقاصد خود را به دیگران بفهمانیم. فهماندن مقاصد خود به دیگران، تعلیم، ارشاد، نصیحت، شکر زبان است. پس باید همیشه نعمتها را در راه خودش مصرف کرد. مثلا فکر و اندیشه هشتاد درصد مردم در راه شیطنتها صرف می شود در حالی که می توان در راه علم و دانش و خیر و صلاح مردم به کار برد.

حقیقت شکر در قرآن
بنابراین هر نعمتى را شکرى لازم است، و حقیقت شکر آن است که از آن نعمت در همان راهى که براى آن آفریده شده است استفاده شود. شکر مایه فزونى نعمت و کفر موجب فنا است. بدون شک خداوند در برابر نعمتهائى که به ما مى بخشد نیازى به شکر ما ندارد، و اگر دستور به شکرگزارى داده آن هم موجب نعمت دیگرى بر ما و یک مکتب عالى تربیتى است. حقیقت شکر تنها تشکر زبانى یا گفتن الحمدلله و مانند آن نیست، بلکه شکر داراى سه مرحله است نخستین مرحله آن است که به دقت بیندیشیم که بخشنده نعمت کیست؟ این توجه و ایمان و آگاهى پایه اول شکر است، و از آن که بگذریم مرحله زبان فرا مى رسد، ولى از آن بالاتر مرحله عمل است، شکر عملى آن است که درست بیندیشیم که هر نعمتى براى چه هدفى به ما داده شده است آن را در مورد خودش صرف کنیم که اگر نکنیم کفران نعمت کرده ایم، همانگونه که بزرگان فرموده اند:«الشکر صرف العبد جمیع ما انعمه الله تعالى فیما خلق لاجلا.»
راستى چرا خدا به ما چشم داد؟ و چرا نعمت شنوائى و گویائى بخشید؟ آیا جز این بوده که عظمت او را در این جهان ببینیم، راه زندگى را بشناسیم و با این وسائل در مسیر تکامل گام برداریم؟ حق را درک کنیم و از آن دفاع نمائیم و با باطل بجنگیم، اگر این نعمتهاى بزرگ خدا را در این مسیرها مصرف کردیم، شکر عملى او است، و اگر وسیله اى شد براى طغیان و خودپرستى و غرور و غفلت و بیگانگى و دورى از خدا این عین کفران است، امام صادق (ع) مى فرماید: «ادنى الشکر رؤیة النعمة من الله من غیر علة یتعلق القلب بها دون الله، و الرضا بما اعطاه، و ان لا تعصیه بنعمة و تخالفه بشىء من امره و نهیه بسبب من نعمته؛ کمترین شکر این است که نعمت را از خدا بدانى، بى آنکه قلب تو مشغول به آن نعمت شود، و خدا را فراموش کنى، و همچنین راضى بودن به نعمت او و اینکه نعمت خدا را وسیله عصیان او قرار ندهى، و اوامر و نواهى او را با استفاده از نعمتهایش زیر پا نگذارى.» و از اینجا روشن مى شود که شکر قدرت و علم و دانش و نیروى فکر و اندیشه و نفوذ اجتماعى و مال و ثروت و سلامت و تندرستى هر کدام از چه راهى است ؟ و کفران آنها چگونه است ؟
حدیثى که از امام صادق (ع) در تفسیر نورالثقلین نقل شده نیز دلیل روشنى بر این تفسیر است ، آنجا که مى فرماید: «شکر النعمة اجتناب المحارم؛ شکر نعمت آن است که از گناهان پرهیز شود.» و نیز از اینجا رابطه میان شکر و فزونى نعمت روشن مى شود، چرا که هر گاه انسانها نعمتهاى خدا را درست در همان هدفهاى واقعى نعمت صرف کردند، عملا ثابت کرده اند که شایسته و لایقند و این لیاقت و شایستگى سبب فیض بیشتر و موهبت افزونتر مى گردد.

حقیقت شکر در احادیث
راجع به حقیقت شکر احادیث زیادی موجود است از جمله: امام علی (ع) می فرماید: «شکر کل نعمة الورع عن محارم الله؛ شکر هر نعمتى پرهیز کردن از حرامهاى خداوند است.» و «إذا قدرت على‏ عدوک فاجعل العفو عنه شکرا للقدرة علیه؛ هرگاه بر دشمنت تسلط یافتى، گذشت از او را شکرانه چیره آمدنت بر وى قرار ده.»
امام باقر (ع) می فرماید: «استکثر لنفسک من الله قلیل الرزق تخلصا إلى الشکر؛ اندک روزى خدا را براى خود، فراوان شمار تا بدین وسیله شکرش را گزارده باشى.»
از امام صادق (ع) نقل شده: «شکر النعمة اجتناب المحارم ، وتمام الشکر قول الرجل: الحمد لله‏رب العالمین؛ شکر نعمت عبارت است از دورى کردن از حرامها و تمامیت شکر به این است که انسان بگوید: سپاس خدایى را که پروردگار جهان هاست.»
و «من أنعم الله علیه‏ بنعمة فعرفها بقلبه، فقد أدى‏ شکرها؛ کسى که خداوند نعمتى به وى ارزانى دارد و در دل آن را (به عنوان نعمت خدادادى) بشناسد، هر آینه شکر آن نعمت را گزارده است.» می فرماید: «أدنى الشکر رؤیة النعمة من الله من غیر علة یتعلق القلب بها دون الله‏عز و عجل، والرضا بما أعطى‏، وألا یعصیه بنعمته أو یخالفه بشی‏ء من أمره ونهیه بسبب نعمته؛ کمترین سپاسگزارى، این است که انسان نعمت را (مستقیما) از خدا بداند و جز او علتى براى آن نداند و نیز به آنچه خداوند عطایش کرده، خرسند باشد و با نعمت او مرتکب گناه وى نشود یا نعمت او را در راه مخالفت با هیچ یک از اوامر و نواهى خدا به کار نگیرد.»
 


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 3 صفحه 14-15

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 10 صفحه 279

  3. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 15 صفحه 416

  4. محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمه- صفحه 2814

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27072