نگاهی گذرا به تاریخ و سیره پیامبر اکرم

حضرت محمد ابن عبدالله (ص)
تاریخ زندگانی پیغمبر گرامی ما، حضرت محمد (ص) روشن تر از تاریخ زندگانی همه پیغمبران گذشته می باشد، زیرا در اثر مرور زمان و تحولات تاریخ و دست هایی که در کتاب و شریعت آنان راه باز کرده،‌ تاریخ زندگی شان صورت ابهام به خود گرفته است و در حقیقت،‌ جز مطالبی که به وسیله کتاب آسمانی اسلام و بیانات پیغمبر اکرم (ص) و اهل بیت گرامی وی به ما رسیده، از راه های دیگر، چیز روشنی در دست نیست. ولی نسبت به زندگی پیغمبر اکرم (ص) تاریخ روشنی در دست است که خصوصیات زندگانی آن حضرت را به حد کافی نشان می دهد.
پیغمبر گرامی ما چهادره قرن پیش در مکه معظمه، در خانواده ای که اصیل ترین خانواده های عرب «بنی هاشم - قریش» محسوب می شد، متولد گردید. آن حضرت، دوران کودکی خود را با یتیمی به سر برده، خواندن و نوشتن یاد نگرفته، از اوایل جوانی به داد و ستد مشغول و پیش یکی از بانوان ثروتمند؛ خدیجه کبری (س) عامل تجارت بود و بالاخره،‌ در اثر راستی و درستی و شایستگی (ای) که از خود نشان داد، آن بانو از وی تقاضای ازدواج نمود، حضرت نیز پذیرفته،‌ با وی ازدواج کرد.
پیغمبر اکرم (ص) از آغاز زندگی تا چهل سالگی به طور عادی در میان مردم زندگی می کرد، جز این که مانند دیگران،‌ بت نمی پرستید و شخصی راستگو و درست کار و عاقل و پرهیزکار بود و از این جهت مردم آن حضرت را امین نامیده، امانت های خود را به وی می سپردند.
حضرت، در سن چهل سالگی به مقام ارجمند پیامبری نایل گردید و از جانب خدا برای رهبری مردم جهان برگزیده شد و در بقیه عمر - که تقریبا بیست و سه سال بود - مردم را به توحید دعوت نموده،‌ بنیاد حق و عدالت را میانشان استوار کرد.
روزی که آن حضرت مبعوث شد، کفر و شرک و نادانی و ستمگری سراسر گیتی را فرا گرفته بود، در قلمرو دولت روم، کلیسا و آیین مسیحیت و در کشور ایران،‌ مجوسیت حکومت می کرد و کشورهای دیگر جهان - و از آن جمله بخش عمده عربستان - بت پرست بودند.

آغاز دعوت
آن حضرت در آغاز دعوت خود، برای واژگون ساختن بت پرستی مبارزه های سختی نمود و در این راه از مردم نادان مکه و حوالی آن که جز ستم کاری و وحشی گری روش دیگری نداشتند، فشار و سختی بسیار کشید و شکنجه ها و آزارهای طاقت فرسا دید، ولی در برابر ناهنجاری های قوم خود،‌ هر چه هم سخت تر می شد، استقامت نموده، پیروان خود را به صبر و بردباری امر می فرمود. پس از آن که حضرت، سیزده سال در دعوت خود یک دل و یک جهت، پایداری نمود و تهدید و تطمیع کفار و مشرکین،‌ اراده آهنین و خلل ناپذیرش را نتوانست شکست دهد، مردم مکه و سران قبایل تصمیم قطعی به قتلش گرفتند و شبانه،‌ خانه اش را محاصره کردند.

هجرت
آن حضرت به امر خدا،‌ شبانه علی بن ابی طالب (ع) وصی خود را - که نزد وی گرامی ترین مردم بود - در رخت خواب خود خوابانید و از مکه بیرون آمده، به سوی یثرب (مدینه) مهاجرت فرمود. مردم مدینه که اکثر آنان قبلا ایمان آورده بودند، مقدم آن حضرت را گرامی داشتند و شهر مدینه با ورود آن حضرت، نام نخستین شهر اسلامی را به خود گرفت.
مردم مدینه جان و مال خود را برای پیشرفت اسلام و زنده ساختن کلمه حق،‌ در اختیار آن حضرت گذاشتند و مسلمانانی که در مکه مانده بودند به تدریج از آن جا مهاجرت کرده، در مدینه جمع شدند. اینان را مهاجرین و مردم مدینه را انصار می گویند.

پیشرفت دعوت
رسول گرامی تا پایان زندگی خود، در مدینه توقف فرموده و شب و روز - بی آن که کم ترین خستگی از خود نشان دهد یا کوچک ترین سستی در کار خود بورزد، در انجام مأموریت خدایی می کوشید و به یاری خدای متعال و در اثر جان فشانی های مهاجرین و انصار توانست که آیین مقدس اسلام را در شبه جزیره عربستان رواج داده، بت پرستی را از آن سرزمین ریشه کن نماید و بسیاری از فرمانروایان وقت - مانند قیصر روم و شاهنشاه ایران و خدیو مصر و سلطان حبشه را - به دین اسلام دعوت کند و زمینه ای فراهم سازد که دین مقدس اسلام پس از رحلتش، در کم تر از ربع قرن، در اکثر ممالک، رواج کامل پیدا کند.
در مدت بیست و سه سال زمان دعوت آن حضرت، خدای متعال کتاب آسمانی خود قرآن کریم را به وی نازل فرمود، شریعت اسلام را تکمیل نمود و در کلام شریف خود، اعلام فرمود که پیغمبر اکرم، محمد (ص) خاتم پیغمبران و دین وی، آخر ادیان و برای همیشه زنده و پاینده و کتاب او آخرین کتاب آسمانی می باشد: «ما کان محمد ابا احد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین؛ محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست، بلکه فرستاده خدا و ختم کننده پیغمبران است.» (احزاب/ 40)

سیرت پیغمبر اکرم (ص)
سیرت و رفتار عمومی پیغمبر اکرم را می توان در دو کلمه: «پیروی حق» و «اجرای عدالت» خلاصه کرد. در همه مدت بعثت و دعوت خود، هم وقتی که در مکه زیر فشار و شکنجه مشرکین بود و هیچ آزادی عمل نداشت و هم موقعی که در مدینه اقامت داشت و با پیش رفت سریع اسلام، هر روز بر قدرت و نفوذش افزوده می شد، هرگز در یاری حق و حقیقت کوتاهی نکرد و چنان که خدای متعال در کلام خود دستور می دهد که «فاستقم کما امرت؛ پس همان گونه که فرمان یافته ای، استقامت کن» (هود/ 112)، در راه حق پافشاری می نمود.
آن حضرت در اجرای عدالت، هرگز کوتاهی ننمود و در عین حال که از کسی نسبت به خود انتقام نکشید پیوسته حقوق خود را می بخشید،‌ در اجرای احکام الهی و احیای حقوق مردم، کم ترین عفو و اغماضی به کار نمی برد و خویش و بیگانه و توانا و ناتوان و بزرگ و کوچک نزد وی از جهت اجرای احکام خدا یکسان بودند. می فرمود: «اگر دخترم فاطمه که نزد من محبوب ترین مردم است،‌ دزدی کند، دستش را می برم». (میزان الحکمه 1:556).
و به همان نحو که خدای متعال در کلام خود به وی دستور می دهد، در بسط و گسترش عدل و داد، سعی و کوشش فراوان می کرد و به همین جهت، آن حضرت برادری و برابری عمومی در میان مسلمانان برقرار کرده بود و در قلمرو جامعه اسلامی،‌ برتری و احترام، مخصوص مردمان متقی و پرهیزکار بود و کسی نمی توانست به وسیله مال و جمال و یا منصب، نسبت به دیگران برتری جوید. همچنین تمام امتیازات نژادی و نسبی از میان برداشته شده بود، هیچ کس نمی توانست با اتکای به نفوذ خود، حقوق دیگری را پایمال و یا از جریان قانونی که به ضررش تمام می شد، جلوگیری نماید. خود آن حضرت نیز در وضع زندگی اش امتیازی از مردم نداشت و در این زمینه از دیگران شناخته نمی شد. در نشست و برخاست و خواب و خوراک و سایر شئون زندگی، بسیار ساده بود و هر چه به دستش می رسید فقط به مقدار ضرورت، برای مخارج خود برداشته، باقی را در راه خدا به فقرا و مستمندان می رسانید و بسیار اتفاق می افتاد که خود، با گرسنگی گذرانیده، دیگران را سیر می کرد.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- اصول عقاید و دستورات دینی 1-4- صفحه 44 تا 47

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27239