اجمالی از سیر معنوی و مراحل سه گانه آن در اسلام

کمال معنوی در زندگی مادی
آفرینش خدای چنان که زندگی مادی مخصوص را در دسترس نوع انسان قرار داده و همه را با تجهیزات مساوی مجهز نموده و میان انسان و انسان فرق نگذاشته است، و نیز زندگی معنوی را که پس پرده زندگی مادی است در دسترس همه قرار داده است، چنانکه کمال زندگی مادی انسان در بروز و ظهور همه اعمال و آثار مثبت و منفی اوست که به وسیله بدن از وی صادر می شود، همچنین کمال زندگی معنوی را نیز به همه اعمال و آثار مثبت و منفی وی بسط داده است.

همگانی بودن زندگی معنوی
اسلام نیز هماهنگ آفرینش، زندگی معنوی را از آن همه افراد دانسته و میان هیچ طبقه ای فرق نگذاشته است، و هم زندگی معنوی را به همه شئون مثبت و منفی زندگی انسان بسط داده و انسان را به قید زندگی اجتماعی و فعالیت مثبت به سلوک راه معینی دعوت نموده است و در تعلیم این روش به اشاراتی که در لفافه بیانات عادی و عمومی خود آورده دست زده است، زیرا بیانات لفظی ما هر چه باشد مولود افکار عمومی است که در زندگی اجتماعی مادی خود به منظور تفاهم از آنها استفاده کرده و اندیشه ها و مفاهیم ذهنی خود را به وسیله آنها به همدیگر می رسانیم.

عدم عمومیت درک ذوقی و شهودی
درک های ذوقی و شهودی که از اکسیر نایاب تر است و در تاریخ انسانیت هیچ گاه عمومیت پیدا نکرده، از این مرحله به کلی کنار است. کسی که می خواهد معلومات این درک «درک ذوقی» را از راه دیگر «اندیشه» بیان کند، مانند کسی است که می خواهد رنگ های گوناگون را به نابینای مادرزاد از راه گوش «قوه سامعه» بفهماند و کسی که معانی شهودی را به قالب الفاظ می زند درست مانند کسی است که آب را با غربال از جایی به جایی ببرد.

جاذبه مهر و محبت در طریق معنوی
ممکن است تصور شود دعوی ما که اسلام راه باطن را با اشارات و رموز بیان نموده است، دعوی بی دلیلی است و سنگ به تاریکی انداختن است، ولی تامل کامل در بیانات و تعلیمات اسلامی و سنجیدن آنها با حال شیفته و شوریده این طبقه، خلاف این تصور را به ثبوت رسانیده مراحل کمالی را که رهروان این راه می پیمایند سربسته و به نحو کلی نشان می دهد، اگر چه برای درک حقیقی و تفصیلی آنها راهی جز ذوق نیست. این طبقه که با استعداد فطری خود دلباخته جمال و کمال نامتناهی حق می باشند، خدا را از مهر و محبت پرستش می کنند، نه از راه امید به ثواب، یا ترس از عقاب، چه پرستش خدا به امید بهشت یا ترس از دوزخ، در حقیقت پرستش ثواب یا عقاب است نه پرستش خداوند. در اثر جاذبه مهر و محبت که دل های شیفته شان را فرا گرفته و به ویژه پس از شنیدن اینکه خدای متعال می فرماید: «فاذکرونی اذکرکم؛ مرا یاد آور شوید تا شما را یاد کنم.» (بقره/ 152) و صدها آیه دیگر که از یاد خدا سخن می گوید مانند: «الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم؛ به هر سوی که بر می گردند و در هر حال که می باشند به یاد خدا اشتغال دارند.» (آل عمران/ 191)

تماشای جمال حضرت دوست در آیات قرآن
وقتی که پیام محبوب خود را می شنوند: «ان فی السموات و الارض لایات للمومنین؛ همانا در آسمان ها و زمین نشانه هایی است برای مؤمنین.» (جاثیه/ 3) و «ان من شیء الا یسبح بحمده؛ هیچ موجودی نیست جز آن که او را به پاکی می ستایند.» (اسراء/ 44) «فاینما تولوا فثم وجه الله؛ پس به هر طرف که رو کنید به سمت خداست.» (بقره/ 115) می شنوند، می فهمند که همه موجودات آیینه هایی هستند که هر کدام فراخور وجود خود، جمال بی مثال حق را نشان می دهند و جز اینکه آیینه هستند، هیچ گونه وجود استقلالی از خود ندارند، از این رو با چشم مهر و دل جویا، به هر چیز که نگاه می کنند جز تماشای جمال دوست منظوری ندارند.
و وقتی که پیام دیگر خدای خود را می شنوند : «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لابضرکم من ضل اذا اهتدیتم؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد به خودتان بپردازيد هر گاه شما هدايت‏ یافتيد آن كس كه گمراه شده است به شما زيانى نمی ‏رساند.» (مائده/ 105) «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملا فیه؛ اى انسان حقا كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى و او را ملاقات خواهى كرد.» (انشقاق/ 6) ای کسانی که ایمان آورده اید آن نفس های خود را بپایید، وقتی که شما هدایت یافتید کسانی که گمراه شده اند به شما ضرر نمی رسانند. ای انسان! به تحقیق تو به سوی خدایت در حرکتی پس ملاقاتش خواهی کرد، می فهمند که به حسب آفرینش در میان چهار دیوار نفس خود محصورند و راهی به خدای خود جز راه نفس ندارند و هر چه را از این جهان پهناور ببینند یا بیابند، در خود می بینند و از خود می یابند.

تعیین و باز شدن درهای ملکوت
در این مرحله است که انسان در می یابد که از همه جا و همه چیز منقطع است و جز خودش و خدایش کسی نیست، چنین کسی اگر در میان صدها هزار هم باشد تنهاست و اگر دیگران وی را در میان جمع می بینند، وی خود را در خلوتی خالی از اغیار مشاهده می کند که جز خدا دیاری را راهی بدان جا نیست. آن وقت است که به خود و به همه چیز در خود نگاه می کند و همانا خود را جز آیینه ای که در آن جمال بی مثال حق هویدا است چیزی نمی بیند، یعنی جز خدا ندارد.
وقتی که بدین ترتیب به یاد خدا پرداخت و با عبادت های مختلف و توجهات گوناگون که به وسیله آنها انجام می گیرد، یاد خدا را در دل خود که از هرزه گردی پاک و تهی است تثبیت کرده، در صف اهل یقین قرار خواهد گرفت و وعده خدایی «و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین؛ پرستش کن خدای خود را تا یقینت بیابد.» (حجر/ 99) در حق وی عملی خواهد شد، در این هنگام است که درهای ملکوت آسمان و زمین به روی او باز شده،  همه چیز را از آن حق و ملک مطلق وی خواهد دید. چنانکه قرآن درباره ابراهیم می گوید: «و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض ولیکون من الموقنین؛ چنین نشان می دهیم به ابراهیم ملکوت آسمان ها و زمین را، برای اینکه از یقین کنندگان گردد.» (انعام/ 75)

کشف توحید افعالی، صفاتی و ذاتی
نخست توحید افعالی برایش مکشوف شده، عیانا مشاهده خواهد کرد: خداست که جهان و هر چه در آن است را می گرداند و اسباب و عوامل بی شمار جهان آفرینش را که سرگرم فعالیت های گوناگونی هستند و حرکت های آنها با صفتی که دارند، حرکت های اختیاری با صفت اختیار و حرکت های اضطراری با همان صفت، همانا با دست توانای وی در تابلوی آفرینش نقاشی می شود. اگر علت است و اگر معلول است و اگر رابطه میان علت و معلول است، همه ساخته و پرداخته اوست: «ولله ملک السماوات والارض؛ و خداوند مالک آسمان ها و زمین است.» (جاثیه/ 27)
آن گاه به کشف توحید اسمایی و صفاتی خواهد پرداخت و عینا مشاهده خواهد کرد که هر صفت کمالی که در این جهان پهناور خودنمایی می کند و هر جمال و جلالی که به چشم می خورد، از حیات و علم و قدرت و عزت و عظمت و غیر آنها، لمعه و شعاعی است از منبع نور بی پایان حق که از دریچه های گوناگون وجود اشیا با اختلافی که با همدیگر دارند، تابیده است: «ولله الاسما الحسنی؛ از آن خداست هر نام نیکوتر.» (اعراف/ 180) سپس در مرحله سوم مشاهده خواهد کرد که این همه صفات گوناگون جلوه هایی هستند از ذاتی نامتناهی و در حقیقت همه عین هم و همه عین ذات می باشند: «قل الله خالق کل شیء و هوالواحد القهار؛بگو خدا آفریننده هر چیز است، اوست یکتا و (برهرچیز) غالب.» (رعد/ 16)


منابع :

  1. محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 198-201

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/28941