پیامدهای نگاه آلوده و شهوت انگیز

بیشتر مسائل زندگى ما به نگاه هایمان بستگى دارد. انتخاب همسر، شغل، خانه، دوست و صدها موضوع دیگر، همه با نگاه پیوند دارد. چشم و نگاه آدمى، از مهم ترین عناصر مؤثر در تصمیم گیرى است و منشأ اغلب نفرت ها، اشتیاق ها و انتخاب ها، نگاه است. آدمى نمى تواند از تأثیر شنیده ها و دیده هایش بر مغز جلوگیرى کند. این تأثیرپذیرى به کمک شبکه اعصاب و فعالیت مغز صورت مى گیرد و شخص نمى تواند با تلقین، چندان از تأثیر آن بکاهد. به همین علت است که در قرآن کریم، اهل ایمان از نگاه ناسالم و شنیدن چیزهاى ناروا پرهیز داده شده اند، البته انسان در مقابل هر شنیدن و هر دیدنى، مسئولیت دارد. در سوره اسراء آیه 36 آمده است: «ان السمع و البصر و الفؤاد کل أولئک کان عنه مسئولا؛ همانا گوش و چشم و قلب، همه آنها مورد سوال واقع خواهند شد». پدیده نگاه، پدیده اى به ظاهر سطحى و زودگذر است، ولى تأثیرات اندوه بار آن را با بیان و قلم نمى توان نشان داد. این نوشتار، پدیده نگاه آلوده را از دیدگاه روان شناختى مورد بررسى قرار مى دهد.
آدمى، موجودى لذت جو است که دوست دارد از همه حواس خود به نوعى لذت ببرد، هر چند پیوسته در شناخت لذت دچار اشتباه مى شود و خود و دیگران را به خطر مى افکند. نگاه براى انسان هنگامى منشأ لذت است که با تمرکز همراه باشد و ذهن را به خدمت بگیرد. انگیزه چشم چرانى جز این نیست که فرد با تمرکز در هنگام نگاه و استخدام تخیلات، در دنیاى خیال به هوسرانى مى پردازد. در حقیقت لذت نگاه، برگرفته از تخیلاتى است که نگاه در درون فرد مى پروراند. نگاه و تخیل را هیچ گاه نمى توان از یکدیگر جدا ساخت و بیننده، هر چند پاکدامن باشد و نگاه هوس آلود نکند، نمى تواند ذهن را از تخیل غیرارادى برهاند. با نگاه متمرکز به چهره زیبا و مناظر شهوت انگیز، ذهن براى ارضاى غریزه تحریک شده، به صحنه سازى مى پردازد و از خصوصیات پیدا و ناپیداى آنچه دیده است، تصویرى خیالى درست مى کند و در عالم خیال به بهره ورى مى پردازد. در چنین حالت، ذهن فعال و قدرتمند انسان دچار نوعى رکود و اختلال مى شود و از تفکر در امور متعالى و نوآورى سازنده دور مى ماند و دچار نوعى استثمار فکرى مرموز مى شود که وى را از هر گونه تفکر دیگر باز مى دارد. این پدیده ذهنى، نخستین عامل به وجودآورنده زمینه گناه براى شخص است؛ بخصوص در دوران جوانى و دوران بحران غرایز. با دور شدن شخص از تربیت انسانى و دینى، چشم او که لطیف ترین اعضا و مهم ترین آنها براى شناسایى چیزها است، به عاملى تبدیل مى شود که صاحب خود را به تباهى مى کشاند.

پاره اى از آثار و پیامدهاى نگاه
در گفتار پیشوایان معصوم (ع)، جملاتى مشاهده مى شود که به جوانب تأثیرات روانى و حتى اجتماعى نگاه، اشاره دارد. امام صادق (ع) مى فرماید: «النظر برید الزنا؛ نگاه شهوت آلود، نامه رسان زناست». گویا نگاه متمرکز و آلوده با ارسال تلگرافى بسیار فورى، بیننده اعضاى بدن را به انجام روابط ناسالم دعوت مى کند. امام على (ع) مى فرماید: «چشم، دیده بان عقل و پرچمدار و جاسوس دل است». در حقیقت دیده بان، مشاهدات خود را به مرکز اطلاعات گزارش مى کند و در آنجا است که نسبت به مشاهدات او تصمیم گیرى و نیروها بسیج مى شوند. در بدن نیز مغز است که پیام هاى چشم را دریافت مى کند و به تلاطم مى افتد و هورمون هاى محرک غرایز را به سراسر بدن گسیل مى دارد. آنچه در مغز رخ مى دهد شاید همان باشد که در این فرموده امام صادق (ع) نهفته است: «النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و کفى بها لصاحبها فتنة؛ نگاههاى پیاپى، بذر شهوت را در دل مى افشاند و همین امر براى هلاکت بیننده کافى است». نگاه مانند برخورد دو سیم مخالف (مثبت و منفى) و متصل کردن آنها به هم است که جرقه اى شدید است بر خرمن ایمان شخص نگاه کننده و چند لحظه بعد، از خرمن ایمان او جز توده اى خاکستر باقى نمى گذارد و آنگاه است که فروغ عقل هر خردمندى خاموش، و پند و نصیحت، بى اثر و ترس از آبروریزى و لغزش، فراموش مى گردد.

تیرهاى زهرآگین
انکار نمى شود که مشاهده چهره نازیبا، نظر انسان را جلب نمى کند و تمایلات غریزى را به هیجان نمى آورد. از همین رو ذهن آدمى بیشتر چهره هاى زیبا را در خاطر حفظ مى کند. همین امر سبب مى شود که انسان پیوسته از مشاهداتش چیزهایى را به یاد آورد که براى او هیجان آور و تحریک کننده است و آنگاه به هوس افتد و در جستجوى گناه برآید یا تلخى تحمل را بچشد و دچار بیمارى هاى روانى گردد. در فرموده اى از حضرت امام صادق (ع) چنین آمده است: «النظرة سهم من سهام ابلیس مسموم؛ نگاه (آلوده) تیرى از تیرهاى زهرآگین ابلیس است». زهر نگاه، همان اوهام جنسى است که در کوتاه ترین زمان، سراسر جسم و روح آدمى را دستخوش تلاطم مى کند. خاطره صحنه مشاهده شده، در مغز تداعى و به تکاپوى اعضا مى انجامد. فرد که مى داند دستیابى به آنچه دیده برایش به آسانى ممکن نیست، در اندیشه فرو مى رود و روانش در فشار قرار مى گیرد و ظرفیت عصبى او به انتها مى رسد و دچار فشار روانى (استرس) مى گردد. در این باره هنوز آدمیان سخنى پر ارج تر و سنجیده تر از این نگفته اند که امام صادق (ع) فرمود: «ما اغتنم احد بمثل ما اغتنم بغض البصر؛ هیچ کس بهره اى به چنگ نیاورده که همانند بهره وى از راه فرو نهادن چشم، باشد.»

تشویش روانى
بیمارى هاى روان تنى (پسیکو سوماتیک) شامل آن دسته از ضایعات جسمى است که منشأ آن، مسائل روانى است؛ مثل بعضى از انواع کم اشتهایى، بى قرارى، خستگى اعصاب، سردرد و بیمارى قلب. گاهى انسان به ناراحتى هاى جسمى مثل دل درد دچار مى شود و پزشک هیچ عامل جسمى براى آن نمى یابد و منشأ را تنها مسائل روحى و روانى مى بیند. کم نیستند افرادى که به سبب فقر، نداشتن همسر خوب یا خانه و فرزند، به بیمارى هاى جسمى مبتلایند. بسیارى از افسردگى ها و آزردگى هاى روانى محصول مشاهده صحنه هاى مهیج و تحریک کننده است. زمانى که فرد به هر علت با اخلاق و آداب انسانى و اصول مذهبى بیگانه باشد، مشاهده صحنه هاى هیجان انگیز، روح کامجویى و لذت طلبى وى را تحریک مى کند اما چون عوامل طبیعى و موانع اجتماعى از لذت بردن او جلوگیرى مى کند، احساس محرومیت و فشار روانى درونش را مى گدازد. از طرفى، اگر هم موانع اجتماعى در میان نباشد، ضایعات دیگرى پیش روى اوست که نمونه آن را جوامع بى بند و بار دچارند. براى این بیمارى هیچ دارویى شناخته و تجویز نشده است. درمان آن کنترل چشم است و تهذیب نفس. نسخه پزشکان، استراحت، تفریح، شنا کردن و سفر است. اما استفاده از اینها در محیط اجتماعى آلوده و دور بودن از تربیت اخلاقى جز تشدید بیمارى، نتیجه اى ندارد. درمان بیمارى هاى پسیکو سوماتیک، منحصر به پیشگیرى یا بازگشت به موقعیت پیش از بیمارى است.
امام على (ع) فرموده است: «من اطلق طرفه کثر اسفه؛ آنکه چشم خود را آزاد نهد، تأسف و اندوه وى بى پایان شود» و نیز امام صادق (ع) فرمود: «کم من نظرة قصیرة اورثت حسرة طویلة؛ چه بسیار نگاه کوتاهى که حسرت دامنه دارى در پى آورد». شخصى که نگاهش را مهار نکند، بى آنکه پس از نگاه بهره اى به چنگ آورده باشد، تنها حسرتى تلخ برایش خواهد ماند. کمپلکس روانى ـکه امروزى ها گویندـ محصول همان حسرتى است که در روایت بدان اشاره شده است. البته اینجا سخن از نگاه لحظه اى است نه چشم چرانى پیاپى. شک نیست که نگاه هر چه طولانى تر باشد، مخاطره انگیزتر است. آنچه گذشت، ویژه نگاه مرد به زن نیست. نگاه گناه آلود (معنادار) زن به مرد نیز همین آثار را به جاى خواهد گذاشت. از فرموده هاى رسول خدا (ص) است که: «خشم خداوند نسبت به زن شوهردارى که دیدگانش را به غیر شوهر یا به نامحرمان بدوزد، شدید است. در این صورت خداوند همه اعمال او را بى نتیجه (بدون پاداش) مى گرداند.»

افسردگى
بیمارى روانى که محصول چشم اندازى به مناظر شهوت انگیز مى باشد، افسردگى است. این بیمارى، نامى براى نوعى حالت روانى است که فرد نسبت به مسائل پیرامون خود بى تفاوت و کم اهمیت مى شود. امروزه مردم آن را به اشتباه، همان بى حوصلگى تصور مى کنند، در حالى که این دو با یکدیگر تفاوت دارند. افسردگى، نوعى اختلال روانى است که گاه همانند فلج شدن اعضا که شخص را از حرکت باز مى دارد، فرد را از هر حرکت و تصمیم باز مى دارد و نسبت به همه چیز بى تفاوت مى کند. چنین فردى از چیزهایى رنج مى برد که نمى تواند منشأ آن را بشناسد. آنگاه که شخص پیوسته نظاره گر زیبایى هاى زنان یا مردان باشد و هیجان او به ناکامى بینجامد، غمى جانکاه او را به بیمارى افسردگى دچار مى کند که درمانش از خیلى بیمارى هاى جسمى، سخت تر و طولانى تر است.

ناسازگارى و ناهنجارى
شخص مبتلا چون پس از مدتى دریابد که رنجش وى، از چه عاملى سرچشمه گرفته و مطمئن شود که هوسش به لذتى نمى انجامد، راه عقده تکانى و تخلیه در پیش مى گیرد. اگر در بیرون خانه به گناه آلوده نشود و به تصور خود آرام نگیرد، در خانه تلافى مى کند. دوست دارد همه را به زیر سلطه و خشونت خود درآورد و آنچه خود روا مى بیند، به آنها تحمیل کند. نهیب مى زند، ناسازگارى مى کند و بدین گونه از اعضاى خانواده اش انتقام مى گیرد. اگر همسر نیز داشته باشد، رفته رفته توقعاتش از همسر اوج مى گیرد و احساس مى کند براى دستیابى به لذت بیشتر باید همسرش را مورد فشار قرار دهد. در این صورت همسرش ناچار است جوابگوى تمایلات کسى باشد که به ناروا تمایلات او برافروخته و کام نامشروع خواسته و کامروا نشده است. دور نیست که در همین مرحله، میان آنها اختلاف دامنه دار افتد یا به انحرافاتى گرفتار شوند.

عشق و خودکشى
بر پایه تحقیقات و گزارش ها، خودکشى عاشقان شکست خورده، بیشتر در جوامع غیر مذهبى و نامعتقد به حجاب و حریم، رخ مى دهد و ناپوشیدگى بانوان، عامل اصلى یا جنبى آن است. امام على (ع) در این باره مى فرماید:«رب صبابة غرست من لحظة؛ بسا عشقى که بذر آن به یک لحظه (نگاه کوتاه) در دل افشانده شود». براى کسى که رنج عشق را نچشیده باشد، تعجب آور است که بشنود کسى در اثر ناکامى در عشق، خودکشى کرده است. خودکشى ها اگر از ابلهى نباشد، از کوتاه بینى و نداشتن جهان بینى عمیق است. عاشقى که همه چیز را در این دنیا خلاصه مى کند، وقتى در عشق شکست بخورد دیگر انگیزه اى براى ادامه زندگى نمى یابد و جز خودکشى راهى نمى بیند اما کسى که از یک جهان بینى عمیق برخوردار است و به مرحله باطن دنیا و مرحله آخرت، اعتقاد دارد، عشق را آزمونى مى داند و عدم موفقیت را تقدیرى براى امتحان صبر و تحمل و چنین بینشى او را مقاوم ساخته و به ادامه زندگى امیدوار و به تقدیرها راضى مى گرداند ... .

بازگشت سخت
در میان گناهان آنچه به حقوق دیگران مربوط است، توبه اى بس دشوار دارد و برهنگى و بدحجابى، از این نمونه است. زیرا فرد بدحجاب به آسانى نمى تواند ضایعات اجتماعى و نابسامانى هاى برجاى مانده از عمل خود را برطرف کند. او مى بایست گناهى مساوى گناه همه کسانى را که با رفتار وى مرتکب گناه شده اند، بر دوش بگیرد و اگر عمل او باعث زیان و ضرر معنوى و هدایتى شده، ضرر آن بر عهده او مى باشد و توبه او نیز فقط با پشیمانى از گذشته و عزم بر عدم ارتکاب آن در آینده نیست بلکه باید در اصلاح فسادهایى که از ناحیه او ایجاد شده، در حد امکان اصلاح بکوشد. برخى صاحب نظران آثار نگاه آلوده (چشم چرانى) را این گونه فهرست مى کنند:
1ـ دشوارى در تنفس
2ـ درد اطراف قلب
3ـ تپش قلب
4ـ ضعف و خستگى عمومى
5ـ سردرد
6ـ بى قرارى
7ـ بى خوابى و کم اشتهایى
8ـ خستگى فکرى و دماغى.


منابع :

  1. مجله پیام زن- شماره 142

  2. عسکرى‏ اسلام پورکریمى- مقاله نگاه آلوده- منابع مقاله: المستدرک الوسائل- کتاب النکاح- باب 104- حدیث 6 و 5- باب 80

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/29164