تفسیر منسوب به امام حسن عسکری (ع)، از تفاسیر روایی شیعه متعلق به قرن سوم هجری قمری است. متن این تفسیر فقط تا اواخر آیات در سوره بقره می باشد. این تفسیر، مملو از روایات و احادیثی راجع به فضائل قرآن و تأویل و آداب قرائت قرآن و احادیثی راجع به فضائل اهل بیت علیهم السلام و عیوب دشمنان آنهاست. بحث های متعددی درباره سیره نبوی و مناسبات آن حضرت با یهودیان نیز مطرح شده است.
انتساب تفسیر به امام عسکری (ع):
مطالب این تفسیر را "محمدبن قاسم استرآبادی خطیب" مشهور به مفسر جرجانی از دو نفر از راویان شیعه، یعنی "ابوالحسن علی بن محمدبن یسار" و "ابویعقوب یوسف بن محمدبن زیاد" نقل کرده است. در مقدمه ای کوتاه، این دو نفر در تفسیر، گفته اند که: ما بعد از به قدرت رسیدن پیشوای "زیدیه" یعنی "حسن بن زید علوی" از ترس و وحشت، مجبور شدیم تا از شهر خود مهاجرت و به سامرا در خدمت امام حسن عسکری رفتیم. حضرت از دیدن ما خوشحال شد و بعد از ده روز توقف در محضر امام، حضرت موضوعاتی به ما املاء کرد که احادیثی در فضیلت قرآن و اهل قرآن بود. بعد از آن، امام عسکری تفسیر قرآن را شروع کرد و مدت هفت سال که در خدمت بودیم، هر روز آنچه امام متن تفسیر را تقریر می کرد، می نوشتیم.
امام عسکری (ع):
ابومحمد حسن بن علی العسکری، فرزند امام هادی علی النقی (ع)، و امام یازدهم شیعیان جهان است که در سال 232 هجری قمری در سامرا متولد شد. سال 254 ق، به امامت رسیدند و بعد از 6 سال امامت، در سال 260 هجری ق، در سن 28 سالگی در زمان "معتضد" عباسی و به دست خلیفه عباسی به شهادت رسید.
ساختار اجمالی تفسیر:
این کتاب تفسیری، دارای دو جزء می باشد. جزء اول آن، تفسیر بسم الله و تمام سوره فاتحة الکتاب و تا آیه 114 سوره بقره، و جزء دوم از آیه 159 بقره (ان الذین یکتمون) شروع و تا آخر آیه 179 سوره (ولکم فی القصاص حیوة) ... ادامه دارد. در این تفسیر، تماما روایات و احادیث از معصومین، به ویژه از پیامبر نقل و در حقیقت، نمونه عالی از یک تفسیر مأثور است. بیشتر روایات طولانی و مفصل است. بطوری که گاهی یک روایت، چندین صفحه را در بر گرفته است. از همین رو، در بعضی موارد، ساختار زوایی از بین رفته و در برخی موارد روایات، آشفتگی وجود دارد. بیشتر تأویلات در این تفسیر، درباره معجزات پیامبر و امامان است. با اینکه به مصادیق اشاره شده ولی به اسباب نزول آیات، کمتر توجه شده است. مباحث صرفی و نحوی و بلاغی نیز، در آن دیده نمی شود. آنچه بیشتر در این تفسیر به چشم می خورد و محتوای آنرا تشکیل داده، به ترتیب اهمیت و کمیت عبارتست از:
1- معجزات انبیا و حضرت محمد مصطفی (ص) و علی (ع)،
2- فضایل و کرامات امیرالمؤمنین،
3- اهمیت و شأن قرآن،
4- تکیه و توسل به معصومین و اهل بیت پیغمبر،
5- ادای حقوق مؤمنین،
6- برتری و فضایل اصحاب پیغمبر نسبت به یاران و صحابه سایر انبیا گذشته،
7- توجه و رعایت اوامر الهی و پرهیز از معاصی،
8- قصص و داستانهایی نظیر قضیه غدیر خم، قصه روز سبت یهودیان، قصه ذبح گاو بنی اسرائیل و قصه سعدبن معاذ و .. .
در این کتاب تفسیری، علاوه بر استفاده زیاد حدیث، در بعضی موارد، به ندرت، مفردات آیه معنی شده است.
اعتبار و وثاقت تفسیر:
با وجود قدمت این تفسیر، ولی در اینکه این تفسیر منسوب به "امام حسن عسکری (ع)" هست یا نه نظرات متعددی وجود دارد و همیشه در بین علمای امامیه، مورد بحث بوده که آیا این تفسیر، مورد وثوق است یا خیر؟ چون عده ای از محدثین و فقهای متقدم و متأخر، صحت انتساب آن را به امام عسکری، مورد تردید قرار داده و حتی مطلقا انکار کرده اند. از طرف دیگر، عده زیادی از علما و محدثین قدیم و جدید، نه تنها این تفسیر را رد نکرده اند، بلکه آن را مستند می دانند و در آثار و کتب خود، استفاده های روایی زیادی کرده اند. چند نفر از مخالفین و موافقین را نام می بریم.
موافقان تفسیر:
عده ای که موافق با این تفسیرند و معتقدند که این تفسیر مانند سایر کتب حدیثی است که در آن هم اخبار صحیح و هم اخبار ضعیف هست ولی کل این کتاب یا قسمت عمده آن، معتبر است و هیچ جعلی در آن نیست، از جمله:
1- شیخ صدوق (متوفی 381 هـ ق) اولین عالم شیعی است که مطالب زیادی از این تفسیر در کتب خود، نقل کرده. البته درباره وثاقت یا عدم اعتبار آن هیچ حرفی نزده است. شیخ صدوق متن تفسیر را مستقیما از استرآبادی، گرفته است.
2- شیخ طبرسی صاحب کتاب "احتجاج".
3- قطب راوندی، صاحب "الخراج" که در همین کتابش، بسیار از این تفسیر نقل کرده است.
4- علامه مجلسی صاحب کتاب "بحار" که خود در این کتاب می گوید: تفسیر امام عسکری از کتب معروف است و شیخ صدوق به آن اعتماد کرده است.
5- شیخ حر عاملی صاحب کتاب وسائل الشیعه.
6- فیض کاشانی.
7- سیدهاشم بحرانی.
8- شیخ انصاری.
از متأخرین نیز، آقا بزرگ تهرانی، این تفسیر را بنا بر رأی شیخ صدوق معتبر می داند.
مخالفان تفسیر:
عده ای از علما و محدثین، حجیت آن را نفی کرده و می گویند که این تفسیر جعلی است. از جمله:
1- ابن غضائری، صاحب کتاب "الضعفا" می گوید: شیخ صدوق از تفسیری روایت می کند که به وسیله دو نفر مجهول الحال، روایت شده است (یوسف بن محمدبن زیاد، علی بن محمدبن یسار). این تفسیر از جعلیات "سهل ابن احمد دیباجی" است.
2- علامه حلی، در رد تفسیر عسکری، عینا نظر غضائری را نقل می کند.
3- علامه شیخ محمدجواد بلاغی، صاحب تفسیر آلاء الرحمن.
4- میرزا ابوالحسن شعرانی صاحب کتاب "حاشیه مجمع البیان" می گوید: مصنف مجمع البیان از این تفسیر چیزی را نقل نکرده است. سپس می گوید: که "محمد بن قاسم استرآبادی" راوی و مدون تفسیر، جعلی است و سهل بن احمد دیباجی او را ساخته و منکر احادیث موجود در تفسیر می باشد و آن را معتبر نمی داند. از علمای معاصر نیز، مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی، حجیت این تفسیر را زیر سوال برده و در کتاب "معجم رجال الحدیث" خود، می گوید: هر دو راویان این تفسیر جعلی هستند و مجهول الحال می باشند. اینها نمونه هایی از صحبت های مخالفین و موافقین تفسیر امام العسکری (ع) بود.