کتاب احصاء العلوم

احصاء العلوم یعنی شمارش دانش ها. کتابی است در تعریف علوم مهم رایج در همان زمان حیات مؤلف و طبقه بندی و تقسیم بندی آن علوم که شاید از اولین نمونه ها در نوع خودش، در جهان اسلام باشد. این کتاب، دانش پژوهان را کمک می کند تا موضوع هر علمی را که می خواهند یاد بگیرند، خوب بشناسند. نویسنده آن، فیلسوف برجسته اسلامی ایرانی، ابونصر محمدبن محمد فارابی در قرن چهارم هجری قمری از آل بویه است. مؤلف در این اثرش علوم زمان خودش را نام برده، آنها را تعریف کرده، شاخه های هر یک را برشمرده و راجع به فایده و موضوع هر کدام بحث کرده است. این کتاب، تأثیر مهمی بر آثار نویسندگان شرق و غرب در تبویب دانش ها و تقسیم بندی مباحث فلسفی داشت.

معرفی اجمالی نویسنده:
ابونصر محمدبن محمدبن محمد طرخان حکیم و فیلسوف بزرگ ترک ملقب به "معلم ثانی" در قبال ارسطو و معروف به "فارابی" که در «وسیج از توابع فاراب در ترکستان» حدود سال 260 هـ ق، متولد شد، در همان شهر، علوم ابتدائی را خواند و در بعضی از بلاد ایرانی، زبان فارسی و زبانهای دیگر را یاد گرفت، سپس به بغداد رفت. وی در آنجا زبان عربی، علم منطق و بعضی دیگر علوم در طب، موسیقی و تمام فنون فلسفه را آموخت. او به حران سفر کرد و در حوزه درس "یوحنا بن حیلان" حکیم نصرانی به تکمیل آن درس پرداخت (لذا یوحنا استاد فلسفه فارابی و یکی از مسیحیان نسطوری است که بعد از فتوحات اسلامی، در انطاکیه مستفر شده و از آنجا به حران و مرو رفته بود). یکی دیگر از معاصرین و شاید از اساتید فارابی "متی ابن یونس" از فلاسفه مسیحی و مشایی پیرو ارسطو در بغداد و از مترجمین و مفسرین کتب فلسفی یونانی بود. فارابی سفرهایی نیز به مصر و شام داشت ولی بیشتر سالهای عمرش را در بغداد گذراند. سال 330 هـ ق به دعوت "سیف الدوله حمدانی شیعی" به دربار او رفت و مدتی در حلب ماند. وی بسیار زاهد و به دنیا بی رغبت بود و مانند صوفیان زندگی می کرد و لباس می پوشید و همواره در کنار آب و جاهای پردرخت می نشست و مشغول تألیف بود. اهل علم هم در همان احوال از او استفاده های علمی می کردند. وفات او را بین سالهای 307 یا 444 هـ ق، حدود هشتاد سالگی در دمشق گفته اند. کتابهای بسیار زیاد و متنوعی در فنون و علوم مختلف دارد که یکی از آنها همین «احصاء العلوم» است. برای مراجعه به احوالات کامل فارابی به کتب مربوطه مراجعه شود.

ساختار و تقسیم بندی کتاب:
1- فصل اول: در علم زبان که شامل دو بخش الفاظ و قوانین الفاظ است و هر کدام تقسیم بر چند شاخه شده است.
2- فصل دوم: در علم منطق که شامل تعریف منطق و فایده آن بطور اختصار و تناسب آن با علوم نحو و عروض و چگونگی استفاده از منطق و انواع آن (این فصل، مهمترین بخش کتاب با دیدگاه تحلیلی و تقسیم بندی موجه است). در این فصل از انواع قیاس بحث شده است.
3- فصل سوم: در علوم تعلیمی ریاضیات که شامل بر هفت شاخه که عبارت از حساب و هندسه، مناظر، نجوم، موسیقی، اتقال و حیل (مکانیک).
4- فصل چهارم: در علوم طبیعی و الهی، در علوم طبیعی و اقسام هشتگانه آن یعنی: سماع طبیعی، سماء و عالم، کون و فساد، آثار علوی در «مرکبات»، و آثار علوی در «عناصر»، و آنچه درباره گیاهان و آنچه در کتاب «الحیوان» و «کتاب النفس» آمده است و علوم الهی که خود تقسیم بر 3 بخش است: 1- بحث در باب وجود، 2- مبادی برهین و 3- بحث در آنچه که جسم نیست.
5- فصل پنجم: در علوم مدنی (اخلاق و سیاست) و علم فقه و کلام که هر کدام در 2 بخش است. تعریف انواع حکومت، تعریف سعادت و شقاوت و تعریف سیاست در همین بخش آمده است.

کتاب از دیدگاه صاحبنظران:
بسیاری از دانشمندان «احصاء العلوم» را سنگ بنای تدوین دائرة المعارف و دانش نامه ها دانسته اند. خوارزمی در کتابش «مفاتیح العلوم»، ابوعلی سینا در «اقسام العلوم»، ابن خلدون در مقدمه، کوپری زاده در «مفاتیح السعاده» از این کتاب تأثیر و بهره گرفته اند. راجر بیکن، در قرن سیزدهم میلادی این کتاب را ستوده و محققان را به خواندن آن توصیه کرده است. "ژروم دو مورا وی"، در رساله موسیقی خودش، فصلی از کتابش را به تقسیم موسیقی از نظر فارابی اختصاص داده و تمام بخش موسیقی (احصاءالعلوم) را در آن آورده است. نویسندگان موسیقی شناس دیگری در قرون 13 و 14 و 15 میلادی از این کتاب بسیار استفاده کرده اند و بطور کلی «احصاء العلوم» در شرق و غرب بسیار مشهور و پرآوازه است.

ترجمه و چاپ و نشر:
بارها به زبان های اسپانیائی و لاتین ترجمه شده که در بین آنها ترجمه "گوندیسالینوس" و "گراردوس کرموننسیس" معروفتر و دقیق تر است. ترجمه ای از آن به زبان «عبری» در دست است. "ویدمان" بخشی از آن را به آلمانی ترجمه کرده است. "جرج فارمر" تحقیقات مفصلی درباره این کتاب و تأثیرش بر نویسندگان کرد و سال 1965 میلادی بخش موسیقی کتاب را با تصحیحات و حاشیه های مفید، منتشر کرد. سال 1948 م در قاهره نشر شد. سال 1953 م در مادرید چاپ شد. سال 1348 شمسی، ترجمه به فارسی و در تهران منتشر شد.


منابع :

  1. احمد سمیعی- آثار کهن اسلامی، ایرانی

  2. محمدعلی مدرس خیابانی- ریحانة الادب

  3. غلامحسین مصاحب- دائرة المعارف فارسی

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/29398