کلام قرآن درباره شدت فوق العاده عذاب دوزخیان

همان گونه که پاداشهای الهی و مواهب بهشتی در قیامت دو گونه است «روحانی» و «جسمانی»، عذابهای دوزخی نیز بر دو گونه است: روحانی و جسمانی، زیرا می دانیم معاد دو جنبه دارد و هر کدام مجازات و پاداش مناسب خود را می طلبد. به علاوه اعمال انسان دراین جهان نیز دو گونه است «اعمال قلبی و روحی» و «اعمال جسمی و مادی». بنابراین ممکن نیست در آنجا تنها یک نوع پاداش یا کیفر وجود داشته باشد. آیات مختلف قرآن و روایات اسلامی نیز گواه روشنی بر این مدعا است. با این اشاره به سراغ مجازاتهای جسمانی دوزخیان می رویم، و به  آیاتی که در زمینه شدت فوق العاده عذابهای دوزخیان وارد شده گوش جان فرا می دهیم:

1- «یود المجرم لویفتدی من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته واخیه - وفصیلته التی توویه- ومن فی الارض جمیعا ثم ینجیه» ( معارج/ 11 تا 14)

2- «فیومئذ لا یعذب عذابه احد-  ولایوثق وثاقه احد» (فجر/25 و 26)

3- «فیعذبه الله العذاب الاکبر» (غاشیه/24)

4- «انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب- لاظلیل ولا یغنی من اللهب انهار ترمی بشرر کالقصر- کانه جماله صفر» (مرسلات/ 30 تا 33)

5- «و یتجنبها الاشقی- الذی یصلی النار الکبری ثم لا یموتولا یحیی» (اعلی/ 11 تا 13)

ترجمه:
1- گنهکار دوست می دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند، و همسر و برادرش را، و قبیله اش را که همیشه از او حمایت می کردند و تمام مردم روی زمین را، تا مایه نجاتش شود.

2- در آن روز هیچ کس عذابی همانند عذاب او نمی کند و هیچ کس همچون او کسی را به بند نمی کشد.

3- خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات می کند.

4- بروید به سوی سایه سه شاخه! (از دودهای خفقان بار  آتش!) سایه ای که نه آرام بخش است و نه از شعله ها جلوگیری می کند، جرقه هائی ازخود پرتاب می کند مانند یک کاخ! گوئی (در سرعت و کثرت) همچون شتران زرد رنگی هستند  (که به هر سو پراکنده  می شوند).

5- اما بدبخت ترین افراد از آن ( تذکر الهی) دوری می گزیند، همان کسی که در آتش بزرگ وارد می شود، سپس در آتش نه می میرد و نه زنده می شود!

تفسیر و جمع بندی
شدت عذاب دوزخ در قیامت به اندازه ای است که قرآن در نخستین آیات مورد بحث می فرماید: «شخص گنهکار دوست می دارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند- (حتی) همسر و برادرش، و قبیله اش را که همیشه از او حمایت می کردند  و تمام مردم روی زمین را تا سبب نجاتش شود» (" یود المجرم لویفتدی من عذاب یومئذ ببنیه و صاحبته واخیه و فصیلته التی توویه- و من فی الارض جمیعا ثم ینجیه". «فصیله» از ماده «فصل» به معنی جدا شدن است و در اینجا معنی عشیره و قبیله ای است که انسان از آن به وجود آمده است. این تعبیر به خوبی نشان می دهد  که عذاب الهی در آن روز به قدری هولناک است که مجرم حاضر می شود تمام سرمایه های خود، و همه عزیزانش، بلکه تمام مردم جهان را برای نجات خودش فدا کند، (تعبیری از این گویاتر و رساتر نیست).  اما چه سود که هیچ یک از اینها از او پذیرفته نمی شود او گرفتار اعمال خویش و عواقب دردناک آن است.

در دومین آیه بعد از اشاره به بیداری مجرمان در قیامت و تأسف  شدید از کوتاهی در انجام وظائف الهی، می فرماید: «در آن روز خداوند او را چنان مجازات می کند که هیچ کس مجازاتی همانند مجازات او نخواهد کرد- و نیز او را چنان به بند می کشد که هیچ کس دیگری را آن گونه به بند نکشیده است» "فیومئذ لا یعذب عذابه احد -  و لایوثق و ثاقه احد". به این ترتیب مجازاتش بی مانند و به بند کشیدنش بی سابقه است. این تعبیرات عموما بار تربیتی دارد و برای این است که انسانها مجازات الهی را جدی بگیرند، چون غالبا در ذهن مردم این است که خداوند «ارحم الراحمین» بندگانش را هرگز مجازات نمی کند، و یا مجازاتش بسیار خفیف است، و همین پندار سبب جرأت به گناه و آلوده شدن به انواع معاصی می گردد، لذا قرآن با صراحت تمام از این مجازاتهای دردناک سخن می گوید تا مردم خیالهای خام را از سر به در کنند، و مراقب اعمال خویش باشند.

همین معنی در سومین آیه با تعبیر دیگری منعکس شده است، اشاره به کافرانی که به حق پشت می کنند، می فرماید: «خداوند او را به عذاب اکبر مجازات می کند» "فیعذبه الله العذاب الاکبر". عذاب اکبر (سخت ترین عذابها)  اشاره به عذاب روز قیامت است در برابر مجازاتهای دنیا که از آن تعبیر به «عذاب ادنی» می شود چنانکه در آیه 21 سوره الم سجده می خوانیم: "ولنذیقنهم من العذاب الادنی دون عذاب الاکبر" «ما به آنها از عذاب ادنی ( عذاب این دنیا) پیش از عذاب اکبر می چشانیم». قابل توجه اینکه گاهی عذابهای در دنیا نسبت به اقوام گنهکار- مانند قوم لوط چنان شدید بود که تمام شهر و آبادیها و زندگی و اجساد آنها را درهم کوبیده  است، ولی باز همه اینها در برابر عذاب قیامت عذاب اصغر است و این امر از شدت فوق العاده مجاراتهای قیامت خبر می دهد.

در چهارمین آیه گوشه ای از عذاب شدید دوزخیان در عذاب دیگری بیان شده، به منکران قیامت و دادگاه عدل الهی گفته می شود: بروید به سوی همان چیزی که پیوسته آن را انکار می کردید «بروید به سوی سایه سه شاخه (از دودهای خفقان بار آتش دوزخ) سایه ای که نه آرام بخش است و نه جلو شعله های آتش را می گیرد (بلکه بر آثار مرگبار آن می افزاید) جرقه هائی ازخود به بیرون پرتاب می کند مانند یک کاخ! گوئی همچون شتران زرد رنگی هستند» ( که با سرعت به هر سو پراکنده می شوند) "انطلقوا الی ظل ذی ثلاث شعب- لاظلیل ولا یغنی من اللهب انهار ترمی بشرر کالقصر- کانه جماله صفر".

در این آیات نکته های عجیبی پیرامون شدت آتش دوزخ بیان شده: نخست اینکه به منکران این دادگاه بزرگ و آلودگان به انواع گناه گفته می شود بروید به سوی سایه، اما کدام سایه؟! سایه ناشی از دودهای خفقان باری که سه شاخه دارد. شاخه ای بر فراز سر و شاخه ای از سمت راست و چپ، خلاصه سایه مرگباری که از هر سوی آنها را احاطه می کند، سایه ای نه همچون سایه های آرامبخش درختان با طراوت بهشتی با سایه سقفها و قصرها، سایه ای داغ و سوزان! دیگر اینکه چند شاخه ای که پر از جرقه های آتشین است، جرقه هائی عظیم همچون کاخها یا همچون شترانی زرد رنگ که با سرعت به هرسو می دوند! جائی  که سایه اش چنین باشد آتشش چگونه است؟! چه تعبیرات حساب شده و تکان دهنده ای؟ مردم همیشه برای نجات از گرما به سراغ سایه ها می روند، درحالی که در اینجا سایه ای جز سایه دودهای آتش زا  چیز دیگری نیست که اگر در زمان نزول آیات تصور آن مشکل بود امروز میدانهای جنگهای جنایت بار که بمبهای چند تنی بر آن فرو می ریزند و همه چیز در دود و آتش فرو می رود می تواند تصویر کوچکی  از آن عذاب بزرگ داشته باشد، با آن جرقه های عظیم و ترکشهای آتشین که تا شعاع وسیعی خود را پر از شراره می کند، تازه این سایه  آن آتش است.

تعبیر به «قصر» ممکن است اشاره ای به کاخهای ستمگران باشد، وتشبیه جرقه های آتش دوزخ به این کاخها که همیشه قلوب محرومان را آتش زده بسیار پرمعنی است. همچنین تشبیه  به شتران زرد رنگ یکدست، که از نشانه ثروت بی حساب مستکبران بوده، تعبیر پر معنی دیگری در این زمینه است. ممکن است بعضی چنین پندارند که این شراره ها گاهی به قصر و گاهی به شتران زرد رنگ با هم سازگار نیست، چون یکی بسیار بزرگ و دیگری به نسبت کوچک است. ولی باید توجه داشت که هر یک از این دو تشبیه ناظر به جنبه های خاصی است. تشبیه اول برای عظمت این شراره ها است و تشبیه دوم برای کثرت و سرعت و پراکنده شدن به هر سو، همچون پراکنده شدن شتران در بیابانها است، یا اشاره به تفاوت این جرقه ها است. جرقه های بزرگ آن همچون کاخهای ستمگران است، و جرقه های کوچک آن همچون شتران زرد رنگ آنها. «جماله» جمع « جمل» به معنی «شتر» است، مانند حجر و حجاره، و «صفر» بر وزن «قفل» جمع « اصفر» به معنی شیء زرد رنگ است، و گاه به رنگهای تیره مایل به سیاه نیز اطلاق شده، ولی در اینجا مناسب معنی اول است.

در پنجمین و آخرین آیات، تعبیر دیگری دیده می شود که حکایت از شدت عذابهای دوزخی می کند، می فرماید: «بدبختترین مردم از آن (تذکرات بیدار کننده الهی) دوری می کنند – همان کسی که در آن آتش بزرگ وارد می شود – سپس در آن نه می میرد و نه زنده می شود» "و یتجنبها الاشقی- الذی یصلی النار الکبری ثم لا یموتولا یحیی". این ترسیمی است از شدت عذاب دوزخ، که دوزخیان همیشه در حالتی بین موت و حیات گرفتارند، نه می میرند که چیزی درک نکنند و آسوده شوند، و نه آن حالت را می توان زندگی نام نهاد. همان گونه که در عذابهای شدید دنیاست که انسان حالتی بین مرگ و حیات دارد، و به این ترتیب دائما میان مرگ و زندگی  دست و پا می زنند. تعبیر به "النار الکبری" (آتش بزرگ) در برابر  آتش کوچک است که اشاره به عذابهای این دنیا می باشد.

در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: (ان نارکم هذه جزء من سبعین جزأ من نارجهنم، و قد اطفئت سبعین مره بلماء ثم التهبت! ولو لا ذلک ما استطاع آدمی ان یطیقها) «این آتش شما جزئی از هفتاد جزء از آتش دوزخ است که هفتاد مرتبه با آب خاموش شده باز شعله ور گردیده، و اگر چنین نبود هیچ انسانی قدرت تحمل آن را نداشت یعنی نمی توانست در کنار آن قرار گیرد». همین معنی از علی(ع) از پیامبر اکرم (ص) نیز نقل شده است. بعضی از مفسران احتمال داده اند که «نار کبری» اشاره به قسمتی از دوزخ است که عذابش شدیدتر  است (یعنی پائینترین طبقات دوزخ) ولی تفسیر اول مناسب تر به نظر می رسد. این بود گوشه ای از ابعاد وسیع و گسترده آتش دوزخ و شدت عذاب دردناک آن.


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 423 تا 430

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/400514