اهمیت شورا در اسلام

« شوری» عبارت است از اظهار نظر خواستن از دیگران و دخالت دادن آنها نسبت به یک امر و پرهیز از تک روی و استبداد رأی می باشد و این برای درک حقایق و کشف مجهولات یک طریقه عقلائی است که در همه جهان بین انسان ها معمول است و چون عقل ها و فهم ها متفاوت می باشد و تجربیات زندگی فردی و اجتماعی افراد همسان نیست استمداد از آنها در حل مشکلات مربوط به امور انسانها ضرورت دارد. بدین جهت از لحاظ عقلی و به طور طبیعی شوری و استشاره غیرقابل انکار می باشد و اگر افرادی از این طریقه عقلائی عدول کنند، این دلیل غرور و خودخواهی آنان است که در نظر عقلاء محکوم شناخته می شوند. و اینکه در اسلام به مسلمانان توصیه شده است که در کارها با مردم مشورت کنند، تایید و تاکیدی برهمین طریقه عقلائی پرثمر است. درباره اصل شوری در اسلام قطع  نظر از عمل خود پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله  و سلم  و امامان معصوم دو آیه و قریب دویست روایت وارد شده است اینک به عنوان نمونه به نقل آن دو آیه اکتفاء می کنیم:

1-  در قرآن مجید می خوانیم: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا  غلیظ القلب لا  نفضوا من حولک فاعف و استغفرلهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله ان یحب المتوکلین.» ( سوره آل عمران/ آیه 159«یعنی از پرتو رحمت الهی در برابر آنها نرم ( مهر بان) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند بنابراین آنها را عفو کن و برای آنها طلب آمرزش نما و در کارها با آنها مشورت کن،  اما هنگامی که تصمیم گرفتی، بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.»

مفسران می گو یند: این دستور (در کارها با مسلمانان مشورت کن) به خاطر آن است که پیامبر قبل از آغاز جنگ احد در چگونگی مواجهه با دشمن، با یاران خود مشورت کرد و نظر بر این شد که اردوگاه دامنه احد باشد و لیکن دیدیم که این نظر نتیجه رضایت بخشی نداشت. در این جا بعضی ها فکر می کردند که در آینده پیامبر نباید با کسی مشورت کند. قرآن به این طرز تفکر پاسخ می گوید و دستور می دهد که باز هم با آنها مشورت کن هر چند نتیجه مشورت در پاره ای از موارد سودمند نباشد.

2- «والذین استجابوا لربهم و اقاموا الصلاة و امرهم  شوری بینهم و مما رزقنا هم ینفقون.» ( سوره شوری/ آیه 38این آیه در توصیف مردان با ایمان  است، می فرماید: «آنان که ندای پروردگار خود را پاسخ  گفتند و نماز بپا می دارند و کارهای عمومی را به مشورت می گذارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم، انفاق می کنند.»

گرچه کلمه «الامر» در هر دو آیه مفهوم وسیعی دارد و همه کارها را شامل می شود ولی مسلم است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم هرگز در احکام الهی با مردم مشورت نمی کرد بلکه در آنها صرفا  تابع وحی بود بنابراین مورد مشورت، تنها طرز اجرای دستورات و نحوه پیاده کردن احکام الهی بود. به این معنی «مشورت» با اهل حل و عقد  و صاحب نظران در اموری است که درباره آن از شرع دستوری نرسیده و قرآن و سنت درباره آن ساکت است و گرنه در اموری که حکم شریعت در آن روشن است نه تنها احتیاج به مشورت نیست، بلکه مشورت در آن امور، شبهه دخول در شرک است که جدا باید اجتناب کرد. و لذا گاهی که پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم  پیشنهادی را طرح می کرد  مسلمانان نخست سئوال می کردند که آیا این یک حکم الهی است، و یک قانون است که قابل اظهار نظر نباشد و یا مربوط به چگونگی تطبیق قوانین می باشد. اگر از قبیل دوم بود اظهار نظر  می کردند و اگر از قبیل اول بود، تسلیم می شدند.

در«سنن ابی داود» از «سعیدبن مسیب» از امیرمومنان علی علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرمود: «عرض کردم ای رسول خدا، کاری برای ما پیش می آید که در آن آیه ای از قرآن نازل نشده و سنت تو در آن اجرا نگشته است. پیغمبر خدا فرمود: علمای با ایمان را جمع کرده، آن امر را میان خودتان به مشورت بگذارید و به رأی یک نفر عمل نکنید.»

بعد از قتل عثمان و بیعت مردم با امیرمومنان علی علیه السلام گروهی از اعیان و اشراف از جمله: طلحه و زبیر به حضرت  اعتراض کردند که چرا با ما در امور عامه مشورت نمی کنی؟ حضرت در پاسخ فرمود: «چنانچه پیش آمدی رخ داد که حکم  آن در کتاب خدا و سنت پیامبر نبوده و احتیاج به مشورت پیدا کردم با شما مشورت می نمایم.» بنابراین بر فرض ثبوت «نص» و «وصایت» در قرآن و حدیث درباره امامت، هرگز نوبت به «شوری» نمی رسد و تعیین امام به امامت منحصرا «نص» و «وصایت» می باشد.


منابع :

  1. آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 212 تا 215

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/401448