فایده و لزوم تربیت

تربیت می تواند مفید و یا زیانبخش باشد. بدان حد که زمینه را برای سعادت فرد و جامعه و یا بدبختی و انحطاط آنها فراهم نماید. از طریق تربیت می توان جامعه ای آقا و آزاد ساخت یا جامعه ای برده و منحط. در این بحث بررسی نقش تربیت از دید مثبت و فواید آن با رعایت اختصار مطرح شده است.

در جنبه فردی:

تربیت برای آدمی مفید است زیرا عامل رشد و ارتقاء فکری، جسمی و  روانی است. از طریق آن، زمینه برای رشد و پرورش تن، مغز، شخصیت، ایجاد اعتماد به نفس، شناخت خود،  یافتن یک فلسفه صحیح حیاتی برای زندگی بهتر فراهم می شود. از راه تربیت می توان آدمی را به پذیرش تعهد، قبول مسئولیت و انضباط واداشت. ذهن را از اوهام و خرافات و اندیشه را از رویاهای خطرناک و تخیلات ناروا پاک کرد. با وسیله تربیت آدمی را از واقع گرائی به تخیلات ناروا پاک کرد. با وسیله تربیت می توان آدمی را از واقع گرائی به هدف گرائی و از جادو گرائی به دانش خواهی سوق داد. تربیت رابطه فرد را با خود، با آفریدگار خود و با جهان به معنی اعم کلمه روشن می کند و راه مسیر و تلاش او را جهت می دهد، و در سایه آن آدمی به مقام شامخ انسانی دست پیدا می کند.

در جنبه اجتماعی:

تربیت عامل رشد بدنی و وسیله ای جهت پرورش عضوی مفید و موثر برای جامعه خود و جامعه انسانی است. ایجاد روح خیرخواهی برای جمع. سازش به هنگام ضرورت، آشنائی به وضع خود و جامعه، همدردی و تعاون و تفاهم از راه تربیت امکان پذیر است. تربیت آدمی را به وظایفی که در قبال جامعه خود دارد و نیز حقوقی که او برگردن اجتماع دارد آگاه می کند. پیشرفت های اجتماعی، تغییرات و تحولات اجتماعی از راه تربیت ممکن می شود. و به طور خلاصه تربیت کلید گشاینده مسائل انسانی است و از نقطه نظر کلی محیط را برای ترقی اجتماعی و زمینه را برای رشد فکری توده فراهم می سازد.

در جنبه اقتصادی:

پرورش فردی که مولد به معنای اعم کلمه باشد و بتواند به رفع نیازمندی های خویش اقدام کند و دارای تطابق و سازگاری شغلی باشد کمال ضرورت را دارد. و این از راه تربیت امکان پذیر است. تربیت عامل رشد اقتصادی از دیدهای متعدد است: از دید بهداشت می دانیم که از راه تربیت می توان به حفظ تندرستی و سلامت توده اقدام کرد و این امر از یک سو مایه ایجاد قدرت بیشتر برای تولید زیادتر است و از  سوی دیگر مایه جلوگیری از اتلاف ثروت برای درمان بیمای ها و تلف شدن نیروی انسانی است. تربیت اندیشه و فکر را رشد می دهد و شخص را آماده می سازد که حداکثر کوشش خود را در بروز استعدادها و بهره مندی از آن در طریق کار مصروف دارد که نتیجه اش تولید بهتر و بیشتر و کشف  و اختراع خواهد بود. به همین نظر است  که برخی از بزرگان توصیه می کنند: به جای اینکه برای فرزند خود پول پس انداز کنید آن را در راه تربیتشان خرج کنید، زیرا ارزنده ترین سرمایه گذاری ها آن است که درباره افراد انسانی ( و تربیت آنها) خرج شود.

در جنبه سیاسی:

تربیت می تواند مفید باشد و افرادی بپروراند که به مسائل روز آگاه و به جریانات و نظامات سیاسی مطلع باشند، تربیت می تواند در فرد اندیشه سیاسی و روح عدالت آن را ایجاد کند، در رابطه اش با حکومت توانا و در زمینه وظایف متقابل فرد و هئیت حاکمه، او را آگاه نماید. تر بیت قادر است آدمی را به اصول دفاع از آزادی های فردی و اجتماعی  و اجرای عدالت اجتماعی آشنا و وادار نماید، برای مردم حکومت عادل فراهم کند، و جامعه را به سوی صلح و سعادت سوق دهد. بسیاری از نابسامانی های سیاسی به خاطر آن است که مردم از وضعی که در آنند آگاه نیستند و از حقوق و وظایف متقابلی که بین دولت و ملت است خبر ندارند.

در جنبه فرهنگی:

از طریق تربیت می توان تجارب نسل گذشته را به نسل نو منتقل ساخت و میراث فرهنگی خود را حفظ و نگهداری نمود. ما نیازمندیم که میراث فرهنگی بشر دائم در حال رشد و توسعه باشد و از کاربردهای آن برای بهتر کردن شرایط زندگی استفاده شود و چنین امری تنها از راه تربیت امکان پذیر است. و بالاخره از راه تربیت می توان زمینه پیشرفت را برای آینده و موقعیت را برای پخش و گسترش تمدن حقیقی و تکمیل و توسعه انسانی آن فراهم نمود.

و خلاصه در جنبه معنوی:

تربیت می تواند رابطه انسان را با آفریدگار و پدیده ی ماوراء ماده معین کند و براساس ضوابطی قرار دهد، بدانگونه که آدمی در مسیر زندگی با تکیه بر آن ضوابط قادر به ادامه زندگی بوده و در کشاکش مسیر حیات به آن متکی گردد و آرام یابد.

لزوم تربیت:

بدینسان که یادآوری کردیم تربیت امری ضروری و مفید برای انسان است. ضرورتش بدان حد است که انسان فاقد تربیت فاقد همه چیز است. از دید دیگر اگر انسان را موجودی متعالی و دارای استعداد کمال بدانیم تربیتی لازم است تا این سیر تکاملی را هدایت بخشد و جهت دهد، زیرا متعالی بودن، کسب آمادگی برای تکاملی  لازم دارد و این نیازمند به اعمال قدرتی و یا نفوذ دادن تربیتی قوی و مستمر است. از سوی دیگر کودک به دنیا می آید در حالی که از تمام آگاهی ها و اطلاعات مربوط به این جهان و جهان بعدی عاری است و در فاصله طولانی یا کوتاه باید حامل میراثی عظیم از تاریخ و فرهنگ و ره آوردهای جامعه گذشته و حال گردد و این از راه آموزش و پرورش امکان پذیر است و تنها در سایه چنان زمینه ای است که ذهن کودک آماده، ساخته و بارور می شود. تربیت از آن جهت که کودک امروز پدر یا مادر فردا است، هسته اصلی و نقطه اتکای خانواده در آینده است، او عضوی از جامعه بزرگسالان آینده و رنگ دهنده دنیای آتی و موثر در امور مربوط به سیاست، اجتماع، اقتصاد، اندیشه هاست، یله و رها گذاردن چنین فردی به زیان جامعه و حتی مایه افزودن به بدبختی و بار جامعه است. از راه تربیت باید بر او تسلط  یافت و مسائل لازم را برای احراز شرایط عضویت در جامعه بعدی را بدو آموخت. از سوی دیگر اگر اضافه شدن و بارور شدن تمدن و متراکم تر و افزون تر شدن آن ضروری باشد ما نیاز داریم که آن را از نسلی به نسلی دیگر منتقل کنیم. در پدیدار کردن و یا پایدار داشتن و ارزیابی و نگهداری آن بکوشیم و چنین امری از راه تربیت امکان پذیر است. از دید اقتصادی هم تربیت امری ضروری  است زیرا از راه آن می توان برای بیکاران کار تهیه کرد، کمبود متخصصان را جبران نمود، امر تربیت را آسان نموده و بر میزان درآمدها افزود و در جمع، زندگی را رونق و صفائی بخشید. در خاتمه یادآور می شویم که به گفته محققان و صاحبنظران آنچه در بارور کردن و نگهبانی تمدن موثرند عبارتند از خانه، مدرسه، شغل، حکومت، مراکز دینی و اجتماعی، و همه اینها نیازمند به داشتن اعضای قابل ارزشند که از راه تربیت تأمین می شوند.


منابع :

  1. علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 24 تا 27

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/401746