فواید بازی برای کودک

اغلب مربیان، معلمان و حتی والدین، بازی را نوعی اتلاف در وقت به حساب می آورند و دلشان می خواهد که کودکان هر چه زودتر دست از بازی بکشند و درس بخوانند، مطالعه کنند، یا تن به کار سودمند تری دهند. در حالی که بازی عامل مهمی برای سلامت و رشد بدن،  موجبی برای آموزش اصول و قواعد زندگی است. کودک عاشق بازی است و شاید شدیدترین محرومیت برای او آن باشد که از بازی محرومش نمایند. همه جا برای او صحنه بازی است از اطاق، روی میز، حیاط و.... و این جنبه در سنین اولیه دارای اهمیت  بیشتری است. فعالیت و علاقمندی طفل به بازی نشانه سلامت اوست و حتی اگر طفلی بازی نکند باید به جستجوی علل پرداخت و به پزشک مراجعه کرد. بازی در عین اینکه وسیله سرگرمی کودک است دارای جنبه آموزندگی و سازندگی نیز می باشد و شاید در برخی موارد ارزش اشتغال کودک بدان بیش از ارزش کتاب خواندن باشد. بازی اگر خوب و اندیشیده باشد به کودک فرصت می دهد تا بهتر کار کند، بیشتر یاد بگیرد، فهم اجتماعی او بالا رود، اخلاقش ساخته شود. بدین نظر است که مربیان اندیشمند هرگز کودک را از بازی منع نمی کنند بلکه سعی دارند آن را جهت دهند و از آن به نفع وصول به هدف تربیتی خود سود برند. ضرورت این امر در هفت سال اول زندگی بیشتر و مورد توصیه پیشوایان اسلامی از طریق روایات است. معصوم فرمود: «العذم یلعب سبع  سنین، یتعلم الکتاب سبع سنین، و یتعلم الحلال و الحرام سبع سنین».

فایده بازی کودک برای والدین

اقل فایده برای بازی کودک این است که وسیله ای برای شناخت طفل و رفتار خود والدین است. اما در جنبه شناخت طفل باید یادآور شویم، که کودک در حین بازی نا خودآگاه شخصیت خود را بروز می دهد و حتی بسیاری از آنچه که قادر نیست بیان کند عیان می سازد. ما از طریق بازی کودک می توانیم زبان کودکان، افکار و عواطف آنها، طرز برخوردشان، بهداشت، تربیت فردی، زندگی جمعی شان، تمایلات آنان را در یابیم، و با آنها تفاهم کنیم. در جنبه شناخت والدین رفتار خود را، باید بگوئیم که کودک از طریق بازی با عروسک آنچه را که از والدین دیده بروز می دهد، مثلا خود را میزبان و عروسکش را مهمان حساب می کند، یا خود را پدر و عروسک را فرزندش به حساب می آورد، بعد با آن مدارا، مهربانی، پرخاش، دوروئی، حیله گری و.... می کند و این همه از آن باب که طفل مقلد ماهری است، از هنگامی که قادر به کنترل حرکات خود می شود شروع به تقلید می کند. الگوی او در فعالیت هایش والدینند و رفتار او تا حدود ز یادی رنگ گرفته از رفتار و عواطف آنهاست. پس، از راه بازی کودک حتی عقیده آنان را نسبت به والدین می توانیم دریابیم.

فایده بازی برای کودک

بازی برای کودک دارای فواید متعددی است که کلا قابل دسته بندی به جنبه های ذیل است:

1-  در جنبه جسمی

اگر تجارب جسمی را مقدم بر تجارب فکری و عقلی بدانیم اهمیت بازی برای ما روشن خواهد شد. اساس اهمیت بازی مخصوصا در دوره 3-6 سالگی این است که کودک بیش از آن که بتواند از راه فکر چیزی بیاموزد از راه لمس و مشاهده آن را یاد می گیرد. بنابراین بازی منشاء تکامل و رشد جسمی و ذهنی است. عضلات در سایه آن نیرومند می شوند، استخوان ها محکم می گردند، مهارت در نگاه و در لمس پیش می آید، تمرکز حواس پدید آمده و اعضای او ورزیده و ماهر می شوند. در بازی همه اعضا در فعالیت هست از دست، چشم، گوش و سایر حواس، و این امر موجب خوبی برای رشد اوست.

2- در جنبه ذهنی و روانی

بازی حس کنجکاوی کودک را برمی انگیزاند و قدرت ابتکار او را به راه می اندازد. جنبه تخیل در کودک قوی است، او در عالم خیال گاهی قطعه نخی را سیم برق حساب می کند، شمعی را لوستری بزرگ در نظر می آورد یا یک چوب کوتاه را به واقع چون اسبی در نظر می گیرد. اسب سواری می کند، رانندگی می نماید، خانه در ماه بنا می نهد و.... این امر ضمن اینکه تفر یحی برای کودک است وسیله خو بی برای کشف، سازندگی و به کار انداختن نیروی ابتکار اوست. طفل در بازی با برخی از رفتارها آشنا می شود، در خود قدرت مقاومت در برابر مشکل ایجاد می کند، روح تازه ای در او  دمیده می گردد و این خود موجبی برای اعتماد به نفس در او می شود. بازی تمرینی برای استقلال اراده، احیای فکر است. راه چاره را برای حل مشکل به سوی طفل باز می کند، شخصیت او را بارزتر و عیان تر می سازد، هم ذهن او را می سازد و هم جان و روان او را.

3- در جنبه عاطفی

بازی به کودک در زمینه رشد عاطفی کمک می کند و موجبی برای پرورش آن است. به هنگام بازی فرصت مناسبی بدست می آید که طفل مهر، یا خشونت خود را نشان دهد، متعادل گردد، همکاری بیاموزد، مهربان باشد و.... و بدینسان بازی در این زمینه نیز دارای اثر مثبت هست به شرطی که اندیشیده باشد. بازی از مهمترین وسیله های تربیتی است که می تواند مورد استفاده بسیار در آموزش و پرورش کودکان و حتی افراد بالغ و بزرگسالان باشد. برخی از جنبه های مورد استفاده از آن در تر بیت به قرار زیر است:

1- بازی و آموزش شیوه زندگی فردی

بازی وسیله ای برای برآوردن نیازها و عواطف و تحت کنترل آوردن آن است. به کودک درس نظم و ترتیب یاد می دهد. بازی به طفل یاد می هد که برای وصول به یک هدف چگونه باید نقشه بکشد، به چه صورت طراحی کند، و چگونه از عهده حل مشکل برآید. این امر خود موجبی برای تمرین فکر و نیکو زیستن نیز خواهد بود. کودکی که امروز عروسک بازی می کند به حقیقت تمرین نقش مادری یا پدری فردا را می کند، امری که در آینده دور یا نزدیک، او را به کار می آید.

2- بازی و شیوه رفتار اجتماعی

بازی باعث می شود که کودک بتواند با دیگران رابطه صحیح برقرار ساخته و تظاهرات خود را متعادل کند. از راه آن، دوست داشتن، همکاری، فعالیت های گروهی را بیاموزد و تمرین کند، همانگونه که برای خود حقی قائل است برای دیگران هم حقی قائل باشد. بازی های دوره دبستانی کمک خوبی برای وصول به این هدف است. زندگی بعدی کودکان در اجتماع تا حدود زیادی وابسته به نوع این تلاش و رابطه طفل با نهاده ها و محیط های اجتماعی است.

3- بازی و آموزش قانون و مقررات

در بازی قواعد و مقرراتی وجود دارد که طفل ناگریز باید به آنها تن در دهد، و نیز اصولی در انضباط وجود دارد که او ناگزیر باید آنها را بپذیرد. این پذیرش به حقیقت نوعی تحمیل است و به همین نظر باید به کندی و تدریج انجام پذیرد نه با سرعت، و ضروری است تا حدود امکان دلایل این تحمیل برای کودک روشن باشد و او از آن طریق راه و رسم زندگی  را بیاموزد.

4- بازی و آموزش نقش های اجتماعی

طفل از راه بازی می تواند با نقش های متعدد اجتماعی از بقالی، داروسازی، پزشکی، معلمی، پلیسی، فرماندهی و.... آشنا شود و هر زمینه از نقش ها از طریق والدین و یا مربی با توضیحات مناسبی همراه باشد. آموزش این نقش ها خود موجب تحریک و تشویقی جهت جلب به یکی از آنها و یافتن زمینه ای برای انجام آن در سنین بزرگسالی است.

5- بازی و کسب آگاهی از جهان خارج

از طر یق بازی می توان افقهای وسیعی را در زمینه آگاهی های مربوط به این جهان در برابر چشم کودک گشود و اطلاعات مورد نیاز را در جهت زندگی بعدی در اختیارش گذارد. کودک از طر یق بازی جهان خود و اجزاء آن را می شناسد. با مسائل و دشواری های آن آشنا می شود. شناخت او بیشتر و سریعتر از دیگران است از آن بابت که قدرت جذب، کشف، تخیل او قوی است و نیز کنجکاوی او پردامنه و وسیع است. بدیهی است که والدین با توجه به جنبه مهم آن، اهم آگاهی ها را در اختیارش بگذارند.

6- بازی و آموزش اخلاق

بازی وسیله خوبی برای آموزش و تهذیب اخلاق است. ارزش های اخلاقی را شکوفا می سازد و مسائل و ابعاد آن را در پیش  چشم طفل قرار می دهد، و از طریق بازی می توان فعالیت ها و اندیشه های مخربانه کودک را اصلاح کرد و آن را به سوی صلاح و خیر سوق داد. دشمنی های مربوط به افراد داخل گروه را از او دور ساخت و آن را به سوی گروههای بیگانه سوق داد. از سوی دیگر از طریق اخلاق می توان به کودک درس دفاع از خود، تلاش برای احیای حق، اصلاح و پاکی محیط... داد.

نقش بازی در تعدیل خواسته ها

در کودک حالت خودداری و خود مرکزی است. همه چیز را براساس محور من خود می طلبند، همه کس را خدمتگزار و حامی خود می خواند. بازی و حتی گاهی اسباب بازی وسیله ای برای تعدیل این رفتار است. بازی کودک را وامیدارد که نه تنها به خود بیندیشد بلکه ارزشهای دیگران را نیز به حساب آورد، از حالت خود پرستی بیرون آید، خودخواهی را به کناری بگذارد. بازی گاهی وسیله ای برای تعدیل جنبه پرخاشگری کودک است. از طریق آن دشمنی، عقده، کینه اش خالی می شود و از میان می رود.

نقش بازی در عقده گشائی ما

گاهی طفل از زمینه و امری ناراحت  است، گوشه گیر و دچار اضطراب است. غمها، عقده ها، نگرانی ها از هر سو به او حمله کرده، او را از حال تعادل خارج ساخته اند. بازیها قادرند نگرانی ها و اضطرابات درونی طفل را از میان بردارند و طفل را از قید رنج ها و ناراحتی های روانی خلاصی بخشند. نوعی از درمان های روانی، بازی درمانی نام دارد Play therapy ) ) و این وسیله ای برای تسکین کودک از غمهائی است که از هر سو بر او احاط کرده اند. گاهی ممکن است خالی شدن عقده اش از طریق تماس با اسباب بازی ها، عروسک ها باشد. مثلا عروسک را مادر انگاشته او را بر زمین بکوبد،  یا اسباب بازی را به جای پدر فرض کرده آن را پرت کند.

نقش بازی در ایجاد عادات مفید

 آموزش های اخلاقی و انسانی، هرگز نمی تواند در ما جاری و دائم باشد مگر آنگاه که به صورت عادت درآید. بازی و تکرار آن وسیله خوبی برای ایجاد عادات معین و ملکه شدن در آدمی است. خوبی ها،  حقیقت های انسانی، همکاری، زندگی در جمع، کمک به جمع،  تلاش برای احیای حق، مبارزه برای رسیدن به حق خود، همه و همه باید به صورت عادت در آید و گرنه نفعی بر آن مترتب نیست.

بازی  و درس زندگی

بازی به آدمی درس زندگی می دهد و به انسان می آموزد که زندگی همیشه بردن نیست بلکه برخی مواقع با باخت همراه است. پس نباید دلسرد شد بلکه باید حرکت نو و فعالیت تازه ای از خود بروز داد. بسیاری از بزرگسالان که در بازی زندگی دلسرد و مأیوس میشوند بدان نظر است که راه بردن و باخت را در زندگی تمرین نکرده اند و راه و رسم آن را یاد نگرفته اند. وجود بازی های متنوع و سرگرم کننده و آموزنده وسیله خوبی برای آموزش است.

نوع بازی

برای کودک که همه چیز بازی است حتی سفره پهن کردن، به گلدان ها آب دادن، بریدن، دوختن، شکستن، خراب کردن، و.....  گاهی والدین می توانند داستانی را برای کودک نقل کنند که او آن را هم نوعی بازی بداند. در همه حال باید دو نکته را در نظر داشت. نخست آن که بازی در پرورش هوش و ذهن کودک موثر باشد و مهارتی بدو بیفزاید و دیگر آنکه در بازی سن و جنس فرد مورد نظر باشد. در جنبه سنی: باید بدانیم که بازی برای کودکان دبستانی به یک گونه، و کودکستانی به گونه دیگر است. فی المثل برای بچه دبستانی بازی با آب، شن، خاک، سنگ، خاکستر، تخته، چوب، قوطی و...مهم است. آنها دوست دارند بسازند و خراب کنند. و یا کودکان 7-12 ساله بازی های گروهی را بیشتر می پسندند و بدین نظر آنان را به این جهات سوق داد. درجنبه جنسی هم می دانیم که پسران لااقل بر اساس تربیت به بازی هائی چون معماری، مغازه داری، رانندگی، پلیسی و....  علاقمندند و دختران تمیز کردن خانه، آشپزی، شستشو، اطو زدن به لباس و.... و نیز پسران حادثه جو و دختران تسلیم تر و آرام ترند. بر این اساس باید این رفتار دخترانه، پسرانه را برای زندگی بعدی شان در آنها متمایز و آنها را بدان ها راهنمائی کرد. و بهترین راه در این زمینه آنست که والدین همبازی کودک شوند.

اسباب بازی کودکان

کودکان به تناسب سن و جنس نیازمند به اسباب بازی هائی هستند. در انتخاب این اسباب بازی ها باید دقت شود که کمکی برای وصول به اهداف تربیتی آنان باشد. اسباب بازی ها  تا حدود امکان باید ارزان و بی خطر باشند تا کودک بتواند آزادانه آن ها را دستکاری کند و تغییرات مورد نظر را در آن ایجاد نماید. از سوی دیگر اسباب بازی باید متنوع باشد تا کودک از بازی با آن ها احساس خستگی نکند. و بالاخره از جهت سوم باید اسباب بازی ها از انواع باشند که علاوه بر پرورش جنبه ابتکاری در کودک موجبی برای عقده گشائی ها و به حرف آوردن طفل باشد.

والدین و بازی با کودک

کودک می خواهد والدینش همبازی خوبی با او باشند و لحظاتی را با آنها باشند. پاسخ مثبت والدین به این درخواست خوب و مفید است. اما در عین حال باید نکاتی مورد نظرشان باشد از حمله اینکه والدین باید توجه داشته باشند که این بازی به خاطر کودک است نه به خاطر خودشان، پس اصرار نداشته باشند که در بازی  خود را  اقناع نمایند. نکته دیگر اینکه والدین باید در تقویت روح کودک سعی کنند که  آوانسهائی به او بدهند، بگذارند که او هم گاهی ببرد نه آنکه همیشه بازنده باشد زیرا در آن صورت روح یأس بر کودک غالب می شود. نکته سوم اینکه والدین باید بکوشند که بازی آنها صورت وحشیانه، خشم آلود، انتقام آمیز به خود نگیرد، با داد و فریاد توأم نشود و جنبه غالب و مغلوب نداشته باشد و به خصوص همیشه حق با پدر و مادر نباشد. در همه حال هدف باید این باشد که طفل یاد بگیرد، تجسس کند، کنجکاوی نماید، راه و روش بیاموزد، طریق زندگی یاد بگیرد و... گاهی کودک به تنهائی سرگرم بازی است، در عالم خیال برای خود خانه می سازد، نقش پدر یا مادری را می پذیرد، بقال، نانوا، عطار، پلیس، راننده می شود. والدین حق ندارند در چنین مواقع در کار و برنامه او دخالت بکنند و آرامش او را بهم زنند، روش او را مورد تحقیق قرار دهند، زیرا خلوت و تنهائی هم برای کودک آموزنده و مفید است و تنها در چنان مواردی است که قدرت تخیل کاملا اوج می گیرد. در جنبه هدف کار، اگر قصد والدین بر دوش کودکان با تصمیم و با اراده و مبتکر و مدیر است از بکار بردن روشی که قدرت ابتکار و تخیل را می کشد و یا فرصت مدیریت را از آنان سلب می کند  باید خودداری شود. بازی کودک با خود، با والدین و با دیگران متنوع است. او دوست دارد  بدود، بخندد، بجهد، شیئی را دست کاری کند و.... والدین باید از هریک از این زمینه ها به موقع استفاده کنند. فی المثل وقتی کودکی از درختی بالا می رود، شیئی را لمس می کند، باید بکوشند به او مهارت بیاموزند، راه بالا رفتن از درخت و نیکو پائین آمدن آن را برایش در نظر گیرند.

کنترل همبازی ها

وجود همبازی به خصوص کودک همسن برای طفل ضروری است. ولی مهم این است که او بد آموزی نداشته باشد و خوی و رفتارش مخالف روش و رفتار مورد غرض والدین نباشد. چه بسیار همبازی ها که حاصل زحمات چند ساله والدین را در تربیت به هدر می دهند. در انتخاب همبازی برای طفل، والدین باید نقش راهنما و جهت دهنده داشته باشند و مخصوصا مراقب باشند که تفاوت سنی بین او و همبازی هایش بسیار نباشد. این مسأله دارای اهمیت ویژه ای است که بگوئیم کودک نباید هرگز همبازی در سنین بلوغ و نوجوانی داشته باشد مگر آنگاه که خود در آن سنین باشد و تازه در چنان موردی هم کنترل والدین نباید از میان برداشته شود.

نکاتی در زمینه بازی کودک

1- هر بازی باید هدف مثبتی را تعقیب کند و حرکت و راه و روشی را  به طفل بیاموزد.

2- بازی به همانگونه که مفید است می تواند خطرناک باشد به شرطی که بصورت هدف در آید، در آن صورت تمام اوقات کودک را اشغال خواهد کرد.

3- بازی باید برای طفل خوشایند باشد نه آنکه جنبه تحمیلی آن بیشتر باشد زیرا آن بازی  که طفل خود را مجبور به انجامش بداند برای او نوعی عذاب است. نه تنها چیزی از آن عایدش نخواهد شد بلکه همیشه از آن خاطره بدی خواهد داشت.

4- محیط بازی باید مطبوع و مطلوب باشد تا طفل در آن با آزادی فکر و خیال بتواند تلاش کند و اندیشه اش را بپروراند.

5- بازی باید متنوع باشد، تکیه بر یک نوع بازی فقط برای قهرمان پروری خوب است ولی چنین امری مورد نظر مربیان نیست.

6- درست است که کار کودک بازی است ولی بازی هم لازم است تا حدودی جدی بوده زیرا آن مقدمه ای برای کار بعدی اوست.

7- والدین باید از هر بازی یک نتیجه مثبت بگیرند-فی المثل به طفل نظم و ترتیب بیاموزند، بدو یاد دهند که چگونه باید حرف زد، چگونه باید با دیگران معاشرت کرد.

8- لازم نیست همه بازی ها با مداخله والدین صورت گیرد زیرا طفل در آن صورت همیشه خود را تحت قید و بند خواهد دید و این امر حوصله اش را سر می برد و در جنبه استقلال و اعتماد به نفس او زیان بخش است.


منابع :

  1. علی قائمی- خانواده و تربیت کودک– از صفحه 232 تا 240

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/401770