شیوه های اصلاح و پیشگیری غرور در کودکان

غرور برای حفظ شرف و اصالت فرد لازم است. تا غرور نباشد آدمی حاضر و قادر به حفظ شرف و حیثت خویش نخواهد بود ولی این نکته را هم باید در نظر داشت که آدمی در عین غرور باید متواضع و فروتن باشد.، براین اساس غرور منفی را باید شکست تا کار به دیکتاتوری نکشد ولی غرور مثبت را برای رشد تربیت او باید پرورش داد. غرور خوب است به شرطی که زمینه ساز تلاش برای دستیابی به هدف های مطلوب باشد و در طریق حفظ  شرافت ها و ارزش ها باشد.

شیوه های اصلاح

اما اینکه غرور منفی را چگونه در افراد ریشه کن کنیم و چه کسی در این رابطه باید اقدام کند پاسخ این است روشها و فنونی در این مورد قابل ذکر است که سه فرد یا گروه می توانند در آن تلاش و اقدام کنند. 

1- توسط خود فرد: که البته فرد نجات یافته از مرحله خردسالی می تواند در آن اقدام کند و گرنه خردسالان را توان و درک چنین اقدامات نیست. اما آن اقدامات عبارتند از:

- قرار دادن خود در جریان واقعیت ها و توانائی حل مسائل و مشکلات و تجربه عمل

- تفکر و تامل درباره آنچه را که دارد با مقایسه به آنچه که می تواند داشته باشد

-اندیشه و تامل درباره موفقیت و مقام و ارزش و رتبت خود با توجه به آغاز و فرجام حیات که چه بود و چه باید بشود

- تلاش برای ارزیابی از کارها و اقدامات خویش در طول مدت روز و هفته

- تمرین جرات برای اعلام ضعف، نادانی و جهل خود

- تمرین محرومیت برای نیاوردن توقعات و انتظارات خود

- و بالاخره از بین ریشه ها و عوامل مربوط به شخص خود در مورد ریشه ها و عوامل

2- توسط مربی: مربی از پدر و مادر و یا معلم مدرسه می تواند از راههای زیر برای درهم شکستن غرور منفی او اقدام کند:

- با استفاده از موازین اخلاقی و آموزش این امر که راه و روش او نادرست است.

- مواجه کردن او با واقعیت ها و مسائل، درخواست راه حل از روی صمیمیت و صفا

- سپردن مسئولیت و درخواست انجام آن

- نادیده گرفتن خواستها و توقعاتش در برخی از اوقات به گونه ای که احساس پوچی کند.

- القاآت والدین به او که تو نیز چون دیگر افراد لیاقت و شایستگی داری نه بیشتر

- برخورد با او چون دیگر افراد و رعایت اصل تنبیه و تشویق برای او و دیگران 

- تعدیل در محبت و ستایش و خودداری از اطاعت های افراطی درباره او

- حل و رفع عقده های حل نشده و ریشه کن کردن احساس حقارت درباره خود.

3- توسط اجتماع: اجتماع هم در ایجاد و گسترش غرور افراد نقش مهمی دارد. بر این اساس مردم دور و بر نیز باید از تعریف افراطی، الگو قلمداد کردن او، غلو درباره شأن و حیثیت او، ایجاد شهرت و آبروی کاذب برای کسی که ظرفیت آن را ندارد خودداری کنند. همچنان اجتماع می تواند در این امر تذکرات و انتقاداتی صریح داشته باشد و در سایه هشدارها و گاهی هم بی اعتنائی ها احساسات کاذب او را در رابطه با خود فرو نشاند و موجبات نجات از پوچی را برای او فراهم آورد. جامعه می تواند توقعات مناسبی از پذیرش مسئوولیت ها درباره فرد مغرور داشته و او را عملا به وضع لیاقت و امکانش آشنا سازد. بزرگان اجتماع و آنهائی که از آبروئی و حرمتی برخوردارند می توانند با استفاده از ملاحظات و رودر بایستی ها و با استفاده از آبرو و حرمتی که نزد او دارند تفهیمش کنند که غرور منفی مخالف شرافت اخلاقی است. او را با اخلاق و اعمال نیکو انس دهند و دید خودبینی و نظر افراطی را درباره خودش اندک سازند. اجتماع حتی درباره ی عده ای می تواند با بی رحمی برخورد کند. در مواردی از روش بی اعتنائی سود جوید و عملا به او تفهیم نماید که در چه شرایط و موقعیتی است و حدود توقعاتش تا چه میزان می تواند باشد. اگر او خود واقعی خود را بدانگونه که هست دریابد، رفتار نامناسب اصلاح خواهد شد.

اصول در اصلاح و تعدیل:

در اصلاح غرور افراد و تعدیل آن اصول و ضوابطی را باید مورد نظر داشت که اهم آنها بدین قرارند:

1- سن افراد را باید مورد رعایت قرار داد. می دانیم هر سنی مقتضیاتی دارد مثلا در سنین نوجوانی با بلوغ افراد مغرورترند و شکستن آن ممکن است خطراتی را در پی داشته باشد.

2- جنس افراد را باید در نظر داشت. در سنین کودکی پسران و در نوجوانی و بلوغ دختران مغرورترند. طبیعی است که عارضه شکستن آن برای هر کدام در سنین مختلف فرق دارد.

3- اصل تدریجی باید مورد نظر باشد اصلاح سریع و یکباره عارصه آفرین است.

4- اصل القا و تذکر و هشدار و البته در خفاء کارساز و مهم است.

5- اصل اتکاء  به عواطف و ملاحطات فیمابین کودک و مربی و اتکای به اعتماد به نفس او از اهمیتی برخوردار است.

6- اصل خونسردی و گرفتن موضع مناسب مهم است.

7- اصل اتکای به عمل به گونه ای که فرد عملا شرایط و موقعیت خود را دریابد مهم است.

8- اصل استفاده از شیوه مذهب و اخلاق  خود باید مورد توجه فوق العاده مربی باشد.

شیوه های پیشگیری

 اهم مسائلی که باید در این زمینه عرصه شوند بدین قرار است:

1- پذیرش غرور که مرهون استعداد و کفایت ذاتی و شخصی اوست.

2- احترام به کودک، تا ریشه های احساس کمتری، در جان و دلش نفوذ نکند.

3- محبت متعادل به حدی که بذر لوسی و ننری و پرتوقعی در او در نیابد.

4- ستایش و تعریف بجا و به اندازه مثلا در دیدن نمره خوب او، به حد همان، تشویقش کنید و از گزافه گویی بپرهیزید.

5- فراهم آوردن موجبات خودنمائی و تحسین شنیدن متعادل، در مواردی که کار و برنامه درستی انجام داده.

6- سپردن مسئولیت به کودک در خردسالی تا اهم افق واقعیت و در حد توان به پیش رود.

7- آموزش تعالیم مذهبی و اخلاقی و نشان دادن قبح عمل و غرور او

8- خودداری از تسلیم در برابر امرو نهی افراطی و جاه طلبی او و در این راه باید مقاوم بود.

9- بزرگ کردن خدا در دل او تا در برابر او خاضع باشد و از گردنکشی خودداری کند.

10- ذکر و تفهیم آغاز و خلقت و فرجام حیات او و رسیدن به این نکته که نمی ارزد انسانی این چنین خودپسند باشد.

11- جلوگیری از واداشتن کودک به تملق و عجز که فرجامی همراه با غرور کاذب دارد.

12-  تمجید از عمل خوب، نه از موهای زیبا و چهره قشنگ او.


منابع :

  1. دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 227 تا232

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/402270