فواید و زیان های احساس گناه در کودکان

احساس گناه برای افراد همه گاه مضر و صدمه آفرین نیست، فواید بسیاری بر آن مترتب است که البته برای برخی عامل رشد می شود و برای برخی دیگر عامل سکون و عامل سکوت. برخی از فواید آن بدین قرارند:

-  عامل حرکت و تلاش است تا در سایه آن بتوانند به جبران آفات بپردازند.

- سبب اصلاح خود و ورود به مرحله خوسازی است و این خود تحول مهمی را می تواند پدید آورد.

- موجب اصلاح عمل است تا مستمسکی بدست غیر ندهد و زمینه برای انتقاد فراهم نیاید.

- عامل سرکوبی ترس است زیرا بر اثر آن تن به هر اقدام  جبرانی می دهد.

- موجب کنترل افراد و سبب می شود که او دوباره از بی بند و باری سر در نیاورد.

- سبب تعدیل غرور و نجات از گردن کشی و گردن فرازی است.

- در کل احساس کمبود و نارسائی فرد در این زمینه خود می تواند زمینه ساز رشد و تحولی باشد.  آدمی را به خود آورد و او را وارد دنیای دیگری کند که در آن خیرخواهی و سعادت طلبی برای خود و دیگران است.

زیانها و عوارض

احساس گناه با همه فوایدی که می تواند در بر داشته موجب عوارض و زیانهای بسیاری است که ما ذیلا به مواردی از آن اشاره می کنیم:

1-  زیستی – جسمانی: کودکانی که به مناسبت هائی احساس گناه دارند ممکن است دچار عوارض زیستی و جسمانی متعددی شوند زیرا برخی از اینان:

- دچار بی اشتهائی روانی می شوند و از خور و خواب باز می مانند که این خود صدمه جسمی در پی دارد.

- گرفتار غم و اندوه می شوند و این خود سبب زار و نزاری، سردی و ماتی آنهاست.

- دچار بی خوابی و بدخوابی می شوند که آن هم به نوبه خود برای آنان زیانبخش است.

- براساس بررسی هائی دچار اختلال در هضم  غذا می شوند و یا به یبوست مزاج گرفتار می آیند.

- ضعف افراطی، لاغری، بی حالی و سستی، بی حرکتی و عدم جنب و جوش، راکد و متحجر شدن از دیگر عوارضی است که در این رابطه قابل ذکر است.

2- روانی: احساس گناه در مواردی سبب عوارض روحی بسیاری است که ما ذیلا به نمونه ها و مواردی از آن اشاره می کنیم:

- احساس گناه و افسردگی در هم تاثیر و تاثر دارند. این یک دلیلی برای بروز و ظهور آن یک خواهد شد.

- شماتت به خود در اثر احساس گناه، نیروی خلاق را از بین می برد.

-  نیروئی که باید صرف سازندگی خود شود صرف خودخوری خواهد شد و این یک فاجعه است.

- احساس گناه تدریجا فرد را عصبی می کند طوری که برای آرامش خود ممکن است کارهای  ناروائی انجام دهد.

- احساس گناه قوه ابتکار را از بین می برد، به فرد احساس پستی و بی کفایتی و نیز احساس عدم توانائی در امور را می دهد.

- گاهی این امر سبب بروز اختلالات روانی است طوری که فرد گمان دارد سالهاست مرده و یا بخشی از بدنش از کار افتاده است.

- گاهی  احساس گناه برای آدمی هذیان اتهام  پدید می آورد طوری که دائما خود را سرزنش می کند.

-زمانی ممکن است این امر آدمی را به خیالبافی و اظهار عجز بکشاند و در نتیجه از موضع خود عقب نشینی کند.

- در مواردی این امر سبب خود کمتر بیتی است و این خود سبب کاهش اعتماد بنفس است.

- و بالاخره حساسیت گناه کم کم جهان او را احاطه کرده و زمام امور را از دست او می گیرد طوری که او از کسب موقعیت باز می ماند.

3- عاطفی: احساس گناه ممکن است موجد عوارض عاطفی متعددی باشد از جمله:

- سبب تشویش و اضطراب می شود و امنیت روانی را از آدمی سلب می کند.

-  سبب بی قراری است و باعث آن می شود توان فکر و تصمیم گیری از میان برود.

- عامل نومیدی و غلبه یاس است و این خود سبب خودداری از کار و فعالیت است.

- باعث احساس از دست دادن محبت است و این خود موجد اندوه برای اوست.

- سبب سلطه غم و اندوه بر آدمی است و این امر ممکن است تدریجا عامل افکار هذیانی شود.

- گاهی  این امر سبب ترس های شدید یا قوبی است و این خود سبب خودداری از کار و تلاش است.

- و بالاخره سبب خشم و عصبانیت و در نتیجه احساس خستگی می شود و با دیگران دعوا به راه می اندازد.

4- اجتماعی: احساس گناه در مواردی موجد عوارض اجتماعی  است. در این زمینه به مواردی می توان اشاره کرد که اهم آنها بدین قرارند:

- سبب بروز گناهان دیگر و در مواردی جرم و بزهکاری است و آدمی را به تهاجم و خشم می کشاند.

- گاهی این امر آنان را به جستجوی راه فرار و دوری از جمع و یا تنبیه و انتقام دیگران وادار می سازد.

- رفتار آنان را در مسیر خلاف می اندازد زیرا اعتقاد به بد بودن بدی را تشدید می کند.

- این امر سبب قضاوت غیرعادلانه درباره افراد می شود و این خود نارضائی اجتماعی را در پی دارد.

- گاهی این امر زمینه را برای جنایت های بزرگ فراهم  می سازد و حتی کشتن و زجر دادن.

- در مواردی این امر سبب اطاعت ذلیلانه و توام با شرمساری است که احترام او را به خطر می اندازد.

- ممکن است دیگران از شرایط او برای سلطه جوئی بر او استفاده کنند و این خود یک خطر است.

5- فرهنگی: احساس گناه در زمینه فرهنگی نیز موجد عوارضی است. مثلا

- یادگیری را دچار اختلال می کند و فرد در شرایطی قرار می گیرد که نمی تواند مساله ای را یاد بگیرد.

- ممکن است در شرایطی قرار گیرد که از کار و درس و تحصیل هم باز بماند.

- توان تصمیم گیری برای گزینش یک فکر و فلسفه زندگی را ندارند و نمی تواند اندیشه خود را یکسره نماید.

- گاه فکر بدی که ناشی از عذاب احساس گناه است بر او مسلط می شود و به گونه ای زندگی می کند که گوئی جز به بدبختی خود نمی اندیشد.

- پایبندی آداب و رسوم را از دست می دهد و ممکن است از بی قیدی سر درآورد.

6- و در کل: و بالاخره احساس گناه زمینه را برای ناکامی، نا امیدی، عدم تمایل به غذا، افکار زیانبخش فراهم می سازد. حاصل آن احساس بی ثمری است. فرد مبتلای به آن گمان دارد روز خوبی در انتظارش نیست. 

- احساس گناه زندگی آدمی را به تباهی و سیه روزی و بیچارگی می کشاند. اثرات منفی بر همه جوانب زندگی می گذارد. او را بیمار کرده و تاب و توان یک حیات عادی را از او سلب می کند.


منابع :

  1. دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 339 تا 343

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/402287