هیئت نمایندگی نجران در مدینه

فارسی 3990 نمایش |

بخش باصفای «نجران» با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه ی مرزی حجاز و یمن قرار گرفته است. و در آغاز طلوع اسلام، این نقطه تنها منطقه ی مسیحی نشین، در حجاز بود که به عللی از بت پرستی دست کشیده و به آیین مسیح گرویده بودند. پیامبر گرامی (ص)، به موازات مکاتبه با سران دول جهان، و مراکز مذهبی، نامه ای به اسقف نجران (ابوحارثه) نوشت و طی آن نامه، ساکنان نجران را به آیین اسلام دعوت نمود، که مضمون نامه ی آن حضرت چنین است: «به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب (این نامه ای است) از محمد پیامبر و رسول خدا به اسقف نجران، خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش می کنم و شماها را از پرستش «بندگان» به پرستش «خدا» دعوت می نمایم، شما را دعوت می کنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید و اگر دعوت مرا نپذیرفتید (لااقل) باید به حکومت اسلامی مالیات (جزیه) بپردازید (که در برابر این مبلغ جزئی از جان و مال شما دفاع می کند) و در غیر این صورت به شما اعلام خطر می شود.»
برخی از مصادر تاریخی شیعه اضافه می کند که آن حضرت آیه ی مربوط به اهل کتاب را، که در آن همگی به پرستش خدای یگانه دعوت شده اند نیز نوشت. نمایندگان پیامبر وارد نجران شده، نامه ی پیامبر گرامی (ص)، را به اسقف دادند، وی نامه را با دقت هر چه تمامتر خواند و برای تصمیم، شورایی مرکب از شخصیتهای بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد، یکی از افراد طرف مشورت «شرحبیل» بود که به عقل و درایت و کاردانی معروف بود وی در پاسخ «اسقف» اظهار نمود که «اطلاعات من در مسایل مذهبی بسیار ناچیز است، بنابراین من حق ابراز نظر ندارم و اگر در غیر این موضوع با من وارد شور شوید، من می توانم راه حلهایی در اختیار شما بگذارم. اما ناچارم مطلبی را تذکر دهم و آن این که ما مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیده ایم که روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان «اسماعیل» انتقال خواهد یافت، هیچ بعید نیست که محمد از اولاد اسماعیل است همان پیغمبر موعود باشد.»
شورا نظر داد که گروهی به عنوان «هیئت نمایندگان نجران» به مدینه بروند، تا از نزدیک با محمد (ص) تماس گرفته دلائل نبوت او را مورد بررسی قرار دهند. شصت تن از زبده ترین و داناترین مردم نجران انتخاب گردیدند، که در رأس آنان سه تن پیشوای مذهبی قرار داشت.
1- «ابوحارثة بن علقمه» اسقف اعظم نجران که نماینده ی رسمی کلیساهای روم در حجاز بود.
2- «عبدالمسیح» رئیس هیئت نمایندگی که به عقل و تدبیر و کاردانی معروفیت داشت.
3- «ایهم» که فرد کهنسال و شخصیت محترم ملت نجران به شمار می رفت.
هیئت نمایندگی، هنگام عصر در حالی که لباس های تجملی ابریشمی بر تن، و انگشترهای طلا بر دست و صلیبها بر گردن داشتند وارد مسجد شده به پیامبر گرامی (ص)، سلام کردند ولی وضع زننده و نامناسب آنان آن هم در مسجد پیامبر گرامی (ص)، را سخت ناراحت نمود. آنان احساس کردند که پیامبر گرامی (ص)، از آنان ناراحت شده است اما علت ناراحتی را ندانستند که چیست.
فورا با عثمان بن عفان و عبدالرحمان بن عوف که سابقه ی آشنایی با آنان داشتند، تماس گرفتند و جریان را به آنها گفتند آنها اظهار کردند که حل این گره به دست علی بن ابی طالب است، آنان به امیر مؤمنان مراجعه کردند علی (ع) در پاسخ آنها چنین گفت: «شما باید لباسهای خود را تغییر دهید، و با وضع ساده بدون زر و زیور به حضور حضرت بیایید، در این صورت مورد احترام و تکریم قرار خواهید گرفت.»
نمایندگان نجران با لباس ساده بدون انگشتر طلا، شرفیاب محضر پیامبر گرامی (ص)، شده و سلام کردند، پیامبر گرامی (ص)، با احترام خاص، پاسخ سلام آنان را داد و برخی از هدایایی را که برای وی آورده بودند پذیرفت. نمایندگان پیش از آن که وارد مذاکره شوند، اظهار کردند که وقت نماز آنان رسیده است، پیامبر اجازه داد که نمازهای خود را در مسجد مدینه بخوانند و آنان در حالی که رو به مشرق ایستاده بودند، نمازشان را خواندند.

 

منـابـع

جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 96

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد