مراحل رسیدن به تفاهم میان ادیان الهی
فارسی 2661 نمایش |پس از تأکید بر ضرورت گفتگو و تفاهم جوامع مذهبى، می توان مراحل سه گانه نیل به تفاهم میان ادیان را اینگونه طرح نمود:
1. تمایل صادقانه به شناخت دیدگاه هاى سایر ادیان
2. احترام متقابل و پرهیز از امور تنش زا که مانع همزیستى مسالمت آمیز مى شوند
3. سازمان دهى و مشارکت در انواع گفتگوى میان ادیان. در پایان به پاره اى از مبانى عملى این گفتگو اشاره شده است.
یک جامعه مذهبى براى رسیدن به دنیایى بهتر باید به دنبال همکارى با سایرین باشد. اوضاع امروزین، زندگى در کنج انزوا را براى جوامع مذهبى عملا ناممکن ساخته است. در گذشته دو جامعه مذهبى عموما مى کوشیدند تا یکدیگر را با سلاح عقاید و فرهنگ مغلوب سازند یا آنکه یکدیگر را کاملا نادیده بگیرند تا آسیبى به تعصبات دینى-فرهنگى شان وارد نیاید. اما آنچه امروزه دنیا به آنها پیشنهاد مى کند، این است که گروه هاى هم سطح و مساوى زندگى کردن با یکدیگر را در جامعه اى با مقیاس جهانى بیاموزند. البته طرح تشکیل جامعه اى جهانى و صلح آمیز بدون تمایل صادقانه به همکارى و احترام دوجانبه و این عقیده که به عنوان موجود بشرى جملگى در مقابل خداوند برابریم، شکست مى خورد. از آنجا که تفکرات و اعتقادات ما انگیزه هاى ما براى حرکتند، آغاز هرگونه اقدامى براى تفاهم گسترده بین ادیان باید الزاما هم سطح با شعور بشرى باشد و از این رو، نخستین گام به سوى تفاهم بین ادیان شناخت و بررسى دین سایر ملل است.
حقیقت کثرت تجارب دینى بشریت هنگامى واقعا آشکار مى شود که به مطالعه و بررسى سایر ادیان بپردازیم و این امر تنها زمانى امکان دارد که سنت دینى دیگران را درست از این منظر بشناسیم که یک فرد قادر است موجودیت خود را قبول و تجربه دینى سنتى غیر از خود را صادقانه تحسین کند.
مرحله نخست براى مطالعه سایر جوامع دینى، تمایل صادقانه به درک و شناخت دیدگاه سایر ملل است. در این مرحله، روش پدیدارشناسى براى مطالعه سایر ادیان توصیه مى شود. مراکز مطالعاتى که در آنها ادیان بزرگ جهانى از منظر پدیدارشناسى مورد مطالعه قرار گیرند، مبانى مستحکمى براى تحقیقات در زمینه نیل به تفاهم میان ادیان ایجاد خواهند کرد.
مرحله دوم، دعوت به آرامش در خلوت خود و احتراز از پرداختن به پروژه هایى است که ممکن است مزاحم زندگى صلح آمیز ما شود. هم اینک تفاهم بین ادیان به این نقطه رسیده است که از سویى، هرکس در درون قلب خود تنها خود را بر صراط مستقیم مى داند و از سوى دیگر، براى حفظ نوعى همزیستى مسالمت آمیز، چنین ادعا مى کند که آنچه مورد اعتقاد دیگران است، اهمیت ماهوى چندانى ندارد. چنین امرى کاملا منافقانه است.
اگر قرار است اقدامى جهت گشودن باب گفتگو انجام شود، بر ماست تا براى سنت هاى دینى سایرین، همانند آیین خود، احترام قائل شویم. این رفتار که خود را تنها اهل طریق صواب و ممتاز از دیگران بپنداریم، مى تواند موضوع یک بازنگرى در زمینه معارف دینى باشد. در نتیجه، نوشته هاى کتب آسمانى هر یک از ادیان جهان به بینش هاى جهان شمول باز مى گردند. در کتاب هاى مقدس آیین هندو، مسیحیت، بودایى، اسلام و سایر ادیان جاى پاى تفکرى را مى توان یافت که سعى در گنجاندن تمامى بشریت در امتى واحد دارد. چنین نگرشى جهان شمول با تمایل ما مبنى بر تقسیم نوع بشر به گروه هاى مختلف مبانیت دارد، ولى از آنجا که این ادیان باید به صورت حرکت هایى تک رو به حیات خود ادامه داده و توسعه مى یافتند، عملا به طور اجتناب ناپذیر سهمى از فرقه گرایى در خود داشتند. اگر بنا بود به تجربه دینى اولیه شکلى داده شود و به نسل هاى بعد انتقال یابد، تهیه و گردآورى آداب، رسوم و عقاید دینى ضرورى بود. با این حال، باید قبول کرد که این جنبه از تاریخ ادیان بسیار تأسف آمیز است؛ جنبه اى که با گذشت زمان امکان داده تا شکل خارجى ادیان مهم تر از روح اولیه شان مطرح شود. از آن هنگام که هدف هر یک از ادیان یافتن اصول عقیدتى، آداب و رسوم ویژه شد، دیگر توجهى به عنصر جهان شمولى نداشتند.
در ارتباط با ادیان بزرگ، گفتگو به مفهوم گوش فرادادن به یکدیگر در زمینه تجربه هاى دینى خود است. بدین ترتیب، از یک طرف شناختى مستقیم از نحوه اى که ادیان ظاهرا مختلف تجربه شده اند، براى ما عاید مى شود و از طرف دیگر، تجربه اى ژرف از وحدت عاملى که ویژگى دینى انسان نامیده مى شود، به دست مى آید. بنابراین تشویق سازمان دهى و مشارکت در انواع گفتگوى بین ادیان، سومین راه کار براى نیل به همزیستى مسالمت آمیز بین ادیان خواهد بود. علاوه بر جنبه هاى نظرى بحث، لازم است به جنبه عملى نیز بپردازیم. قرآن دو واژه «معروف» و «منکر» را در مقابل یکدیگر به کار مى گیرد. «معروف» آن چیزى است که در همه جا مورد قبول است، مانند حقیقت گویى و «منکر» چیزى است که هیچ جا مورد قبول نیست، مانند دروغ بافى. انسان همواره یک انسان است، چه هندو باشد چه بودایى، مسیحى، مسلمان یا مارکسیست. آیا در بعد عملى و در رفتار، بین اصحاب «معروف» از مسیحیان، هندوها، بودایى ها یا مسلمانان، نمى تواند گفتگویى باشد؟ یقینا این گفتگو امر ممکنى است و باید تجربه گردد. وقتى «معروف» براى همه یکسان و مشابه است، پس چه چیز مانع اتحاد ما و کار دسته جمعى براى یک نظم جهانى درست تر، که از هرگونه بى عدالتى اجتماعى، اقتصادى و سیاسى مبرا باشد، مى شود؟ چنین گفتگویى در نیل به تفاهم میان ادیان مؤثرتر از مباحثات کاملا نظرى است و موجب مى شود دینى که تاکنون عموما در موضع دفاعى بوده، سرشار از امنیت و پویایى شود.
منـابـع
ضیاء الحسن فاروقى- روزنامه همبستگى- 17/2/1380- مقاله تفاهم در میان ادیان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها