چگونگی پیدایش تثلیث در جهان کهن
فارسی 6706 نمایش |عنوان پرستش تثلیث را منتسب به پیروان حضرت عیسى (ع) مى دانند و آنان را داراى مذهب تثلیثى تحت عنوان روح القدس اب و ابن گفته اند؛ در صورتى که تثلیث پرستى سابقه اى بس طولانى دارد.
تثلیث اول
در کتیبه اى که کشف شده اینگونه آمده است: آن هنگام که در بالا آسمان نامى نداشت و در پائین براى زمین اسمى نبود، آب - آپسو نخستین پدر و آب - تیامات مادر همه بود این دو با هم اختلاط و اتخاد یافته و خدایان در این هنگام خلق شدند و از آن دو موجود لاح مو و لاحامو پدیدار گردیدند. ولى این خدا قدرت موجود نمودن جهان نداشتند. و پس از زمانى نامعین از آن دو خدا انثیر و کثیر بوجود آمدند. و از این دو سه خدا موجود شد که مجموع آنها را تثلیث اول گفتند. و آنان از این قرار مى باشند: 1- آنو 2- انلیل 3- اآ. آنو خداى بزرگ نقاش آسمان و انلیل خداى هوا و زمین است. اآ خداى اقیانوس نخستین است.
از اعصار گذشته بسیار کهن مردم خداى آنو را رب اعلى مى گفتند و منزل و جایگاه آن را در اوج آسمان مى دانستند و آن محل را آسمان آنو مى خواندند. جایگاه او را دو تن از خدایان بنام تموز و گیزیدا پاسبانى مى کردند. در برابر آنو عصا و تاج فرمانروائى قرار داشت. و چون دریا طوفانى مى شد همه خدایان هراسان به آسمان آنو پناه مى بردند و مانند سگ در روى دیوار قصر آنو چمباتمه مى زدند تا طوفان و خشم دریا به پایان مى رسید. ولى پس از انقراض دولت سومر و اکاد و پیروز شدن حکومت بابلیان مقام و عظمت آنو بپایان رسید. و مقام عزیزترین خدایان بین النهرین به مردوک خداى بزرگ بابلیان منتقل گردید. در بعضى از کتیبه ها آمده است که تاج و تخت آنو را به انلیل دادند و او را بنام بل گفتند و پیشه او بیشتر عنوان مستشارى خدایان بود و طوفان را وى بوجود مى آورد و او بود که آدمیان را بدست سلاطین و پادشاهان داد تا آنان را در راه عدل رهبرى و هدایت نمایند. اآ در لغت سامى یعنى خانه آب و این خدا مظهر و معرف آب است که بر زمین احاطه دارد. این اآ است که انسان را از مشتى گل سرخ بوجود آورد و از نفس خودش در او دمید و چون طوفان پایان یافت گروهى را نجات داد و صنایع و کارهاى بسیارى را به آدمیان بیاموخت. این خدا به پادشاهان خرد و عقل مى بخشید و روحانیان را در اجراى تکالیف دینى و مذهبى و کارهاى جادوگرى یارى مى داد.
تثلیث دوم
تثلیث دوم عبارت بود از سین خداى ماه و دو فرزندش شمس خداى آفتاب و ایشتار خداى زهره. و سین خداى ماه در شهر اور یعنى شهرى که طبق نوشته سفر پیدایش تورات، حضرت ابراهیم (ع) از آنجا هجرت کرد سلطنت مى کرد. سین اوقات و ازمنه را در اختیار داشت و گناهکاران را قرین آه و اشک مى نمود. شمس یا خورشید خداى عدالت و قاضى بزرگ جهانیان بود که ظلم را از میان مى برد و قوانین حقه را به حامورابى و دیگر پادشاهان دادگر تلقین مى کرد. ایشتار، خداى نیکخواه بود. گاهى او را دختر آنو و گاهى دختر سین و زمانى خداى جنگ و شهوت گفته اند. و کار این دختر گمراه کردن و عاشق نمودن فرزندان آدم است. دیگر خدایان ماده که در بین النهرین بودند تماما در شخص ایشتار پنهان و جمع بودند. ایشتار بصورت زنى پهلوان و جنگجو که بر پشت دو شیر ایستاده و تیرى در دست دارد، نشان داده مى شد در یک دست سلاحى منحنى و در دست دیگر گرزى با سر شیر گرفته است.
تثلیث سوم
مردوک خداى بزرگ و باعظمت مردم بابل محسوب مى شد و او را خداى خدایان مى خواندند. حتى کورش کبیر چون بر کشور بابل دست یافت در برابر مردوک تعظیم نمود و براى او احترام فراوان از خود نشان داد. چون دولت بابل بر همه بین النهرین دست یافت خدایان آن سرزمین تحت الشعاع خداى بابل، مردوک، قرار گرفتند و مردوک خداى همگان از کار درآمد و افسانه هاى آفرینش و طوفان نوح را به وى ارتباط دادند. تمام مناصب خدایان به مردوک انتقال یافت و عید روز اول سال همه خدایان بحضور مردوک شرفیاب مى شدند و در برابر او زانو مى زدند تا فرمان او صادر و سرنوشت کائنات در این روز سال جدید روشن و معلوم گردد. مردم سال جدید را جشن گرفته و آن را مقدس ترین عیدها مى شمردند. به طور کلى باید گفت که مردوک خداى بزرگ قرن ششم پیش از م بود. بخت نصر، مردوک را خداى واحد یکتاى شخصى خودش مى شناخت و هیچیک از پادشاهان در بین النهرین مانند بخت نصر یکتاپرستى را رواج نداده است و ایشان بودند که هنگام جلوس به سلطنت دعائى زیبا براى مردوک گفته است.
چگونه مردوک خداى خدایان شد؟
در رابطه با مردوک که از چه راهى به مقام خدائى خدایان دست یافت گفته اند: در ابتداى آفرینش تیامات الهه اقیانوس طغیان و سرکشى کرد و خدایان را به وحشت انداخت. آنها آنو را کاندید نمودند تا تیامات را هلاک کند، اما آنو در برابر تیامات نتوانست از خود قدرتى نشان دهد و از معرکه روى برگردانید. در این موقع بود که مردوک مرد میدان مبارزه با تیامات شد و قد برافراشت و بر تیامات پیروز شد و خدایان را نجات داد. وى براى دریا حدودى معین نمود و انسان را از خاک رس خلق کرد تا بنده باشد و خدایان را نگهدارى نماید. آنو فرمانرواى خدایان استعفا کرد و مقام او به مردوک رسید و مردوک شهریار خدایان شد و الواح قضا و قدر را که در دست انلیل بود، بدست گرفت. بپاس این پیروزى که نصیب مردوک شده بود، هر سال در بابل در موقع تجدید سال عید گرفته مى شد و آن عید را دوازک مى گفتند که گویا این عید منشاء عید نوروز ایرانیان قدیم است. اآ پدر مردوک نام خودش را به فرزندش داد و مردوک صاحب دانش پدر شد. و به این ترتیب همه مناصب خدایان تثلیث بمردوک انتقال یافت. اقوام آشور در حالى که خدایان دیگر را متحد مى شمردند. داراى یک خداى اصلى بودند. این خدا که آشور نام داشت، مقام و عنوانى برابر با خداى بابلیان مردوک داشت. آشوریان وظیفه دینى داشتند که کشورگشائى نمایند و مردم را به اطاعت خداى آشور درآورند. و هر چه بیشتر در تعذیب اسیران و شکنجه شکست خوردگان موفق مى شدند. خود را ثواب کارتر و در نزد آشور خداى خود عزیزتر گمان مى کردند.
منـابـع
عبداللّه مبلغى آبادانى- تاريخ اديان و مذاهب جهان- ج اول- بخش اديان مردم بين النهرين باستان
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها