دشمنان حضرت آدم علیه السلام با توجه به آیات قرآن
فارسی 2669 نمایش |شیطان
خداوند می فرماید: «فقلنا یا آدم ان هذا عدولک و لزوجک فلایخرجنکما من الجنة فتشقى؛ آنگاه گفتیم اى آدم محققا این شیطان با تو و همسرت دشمن است مبادا شما را از بهشت بیرون آرد و از آن پس به شقاوت و بدبختى گرفتار شوید.» (طه/ 117) خداوند به آدم و حوا اعلان داشت که شیطان دشمن شماست و در صدد است امتیازات شما را از بین ببرد، او مى خواهد شما را از آسایش بهشت خارج و به تعب و سختى بیندازد مواظب او باشید. اما شیطان راه ورود به انسان را پیدا کرد و توانست به وسیله آن انسان را به رنج، مشقت و لغزش مبتلا سازد. چنان که در آیه ذیل به این راه اشاره مى نماید.
وسوسه و غفلت
خداوند می فرماید: «فوسوس الیه الشیطان قال یا آدم هل ادلک على شجرة الخلد و ملک لا یبلى؛ پس شیطان او را وسوسه کرد و گفت: اى آدم، آیا تو را به درخت جاودانگى و ملکى که زایل نمى شود راهنمایى کنم؟» (طه/ 120) شیطان راه موفقیت خود را پیدا کرد. و با کمک دستیارش (نفس) به درون آدم نفوذ کرد. به عبارت دیگر دشمن باطنى و دشمن خارجى انسان (نفس) دست به یکى کردند و بر آدم پیروز شدند. چنان که از آیات استفاده مى شود، شیطان به سراغ «طمع و آرزوى» آدم نیز رفت، طمع به جاودانگى و ملکى زایل نشدنى و نیز به سراغ «غفلت» آدم رفت، بنابراین دشمنان داخلى با تحرک دشمن خارجى یعنى «ابلیس و شیطان» تجهیز شدند و حمله اى بر علیه «عقل» آغاز کردند و او را به زانو درآوردند و خودشان حاکم بر کشور بدن آدم شدند.
البته شیطان ظاهرفریبى نمود و قسم یاد کرد که خیرخواه آدم و حوا باشد و کاملا مسئله را براى آنها توجیه کرد. و همین توجیه سبب شد آدم و حوا با اختیار خودشان به سراغ درخت ممنوعه بروند و به آن مشقت مبتلا شوند. چنان که در این آیه مى فرماید: «فأکلا منها فبدت لهما سؤاتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة و عصى آدم ربه فغوى؛ پس از آن [درخت ممنوع] خوردند و برهنگى آنان برایشان نمایان شد و شروع کردند به چسبانیدن برگ هاى بهشت بر خود. [و اینگونه] آدم پروردگار خود را عصیان ورزید و بیراهه رفت.» (طه/ 121) به عبارت دیگر آدم ارشاد و راهنمایى پروردگارش را نافرمانى کرد و گرفتار شد. بالاخره سرانجام این وسوسه ها و خیرخواهى هاى شیطان و طمع ورزى ها، آرزوها و غفلت هاى حضرت آدم (ع) این شد که آسایش بهشت را از دست دادند و گرفتار سختى ها و مشقت هاى دنیا شد چنان که در این آیه نیز بدان اشاره مى فرماید: «فأزلهما الشیطان عنها فاخرجهما مما کانافیه و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو و لکم فى الارض مستقر و متاع الى حین؛ و شیطان ایشان را از نعمت هاى بهشت بینداخت و از آن زندگى آسوده که داشتند بیرونشان کرد، و گفتیم: با همین وضع که دشمن یکدیگرید پایین روید که تا مدتى در زمین قرارگاه و بهره دارید.» (طه/ 121)
عبرت نگرفتن از گذشته
خداوند می فرماید: «و اذقلنا للملائکة اسجدوا لأدم فسجدوا الا ابلیس کان من الجن، ففسق عن امر، ربه افتتخذونه و ذریته اولیاء من دونى و هم لکم عدو بئس للظالمین بدلا؛ اى رسول یاد کن وقتى را که به فرشتگان فرمان دادیم که بر آدم همه سجده کنید و آنها تمام سر به سجده فرود آوردند جز شیطان که از جنس جن بود، بدین جهت از اطاعت خدا سرپیچید (آیا شما فرزندان آدم) مرا فراموش کرده و شیطان و فرزندانش را دوست خود گرفتید در صورتى که آنها شما را سخت دشمنند و ظالمان را که به جاى خدا شیطان را به طاعت برگزیدند بسیار بد مبادله اى کردند.» (کهف/ 50) از این آیه استفاده مى شود خداوند براى روشن شدن هویت شیطان براى آدم، سابقه سوءشیطان را یادآور شده که او فرمان خدا را نقص کرده و حاضر به سجده بر آدم نگشت، و با این عمل از درگاه حق رانده گشت و از زمره دوستان خدا خارج شد و با دوستان خدا دشمنى کرد. بنابراین شاسته نیست. آدم و فرزندانش، دشمن خود و دشمن خدا یعنى (شیطان و فرزندان شیطان را) به دوستى برگزیند و خدا را رها کنند و یا از خدا غافل شوند، این درس عبرتى است براى انسان که هرگز نباید فراموشش کند که دوستى با دشمن خود و دشمن خدا نکند.
منـابـع
سید محمدحسین طباطبایی- المیزان- جلد 1 صفحه 193- 195
عین الله ارشادی- سیمای الگویی پیامبران در قرآن کریم
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها