انتظار موعود در دین زرتشت

فارسی 9406 نمایش |

موعود

اعتقاد به موعودى نجات بخش که در آینده خواهد آمد تا جهان پر از فساد و تباهى را از نو بنیان کند و مردم را از شر ظلم و بیداد و بدبختى نجات بخشد، تقریبا در تمامى مذاهب و مکاتب الهى و بشرى نمایان است. بشر از آغاز پیدایى اش تا کنون، همواره چشم انتظار نجاتبخشى اصلاحگر بوده است. اندیشه نجات بخشى و ظهور نجات دهنده اى که در دوره پایانى این جهان، نظامى منطبق با قانونهاى الهى برقرار سازد، در ادیان وجود داشته است و نه تنها جنبه خیالى ندارد، بلکه وجه مشترک همه ادیان الهى است و به تصریح ادیان، تحقق این نظام، ثمره کوشش برگزیدگان خدا و مردان حقى است که به زندگى بشر سرگشته و وامانده، رنگى نو مى بخشند.
در دین مبین اسلام تصریح شده است که آینده از آن مستضفان است و به عقیده شیعیان، حضرت مهدى (ع) براى استقرار جهانى آراسته به همه فضایل و عارى از هرگونه زشتى و پلیدى پیکار مى کند تا به وعده الهى تحقق عینى بخشد که «جاء الحق و ذهق الباطل؛ بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است.» (اسراء/ 81)
در آیین زرتشت نیز سوشیانسها رسالت تحقق بخشى عدالت در جهان آینده را بر عهده دارند؛ زرتشت، نوید آمدن منجى در دوره پایانى جهان را داده است. دین زرتشت یکى از ادیان الهى است. این موعود که در آیین مزدیسنا «سوشیانس» خوانده مى شود، به صورتى همان کالکى هندوان (دهمین تجلى ویشنو)، بوداى پنجم بوداییان، مسیحاى یهودیان، فارقلیط مسیحیان و حضرت مهدى (ع) مسلمانان است. به هر حال مسلم این است که اعتقاد به ظهور نجات بخش در دین زرتشت وجود دارد؛ نجات دهنده از خاندان نبوت و از فرزندان زرتشت است و اصولا شخصیتى الهى و آسمانى دارد و در صفات و ویژگیها به پیامبر و دین آور آغازین شبیه و جامع همه خصوصیات اوست.

ادوار جهانى یا سال کیهانى در آیین زرتشت

بر خلاف دیگر ادیان، که معمولا منتظر یک موعود نجاتبخشند، زرتشیان منتظر سه موعود هستند که هر یک از آنها به فاصله هزار سال از دیگرى ظهور خواهد کرد. متنهاى زرتشتى درباره این که «سال کیهانى» از چند هزاره تشکیل مى شود همسخن نیستند. پاره اى مى گویند از نه هزاره، و برخى این دوره جهانى را به مناسبت دوازده برج سال طبیعى و دوازده نشان منطقة البروج متشکل از دوازده هزاره مى دانند. قراینى نیز حکایت مى کند رقم اصلى شش هزار سال بوده و به تدریج به نه هزار سال و دوازده هزار سال افزایش یافته است. امیل بنونیست (Emil Benveniste) در این باره مى نویسد: «نه هزار سال عقیده زروانیان و دوازده هزار سال اعتقاد مزدیسنان غیر زروانى است.» اما نیبرگ (Nyberg) عقیده دارد که عمر جهان بنابر راى زروانیان دوازده هزار، و بنابر اعتقاد مزدیسنان غیر زروانى نه هزار سال است. با این همه، سال کیهانى کامل، چنان که مشروحا در فصل اول بندهش مندرج است، دوازده هزار سال است، که خود به چهار دوره یا عهد سه هزار ساله تقسیم مى شود.
1- سه هزاره ی اول: دوره مینوی یا روحانی؛ در سه هزاره اول، اهورامزدا عالم فروهر، یعنى عالم روحانى را بیافرید، که عصر مینوى جهان بوده است.
2- سه هزاره ی دوم: دوره گیتی یا مادی؛ در سه هزاره دوم از روى صور عالم روحانى، جهان جسمانى خلقت یافت. در این دوره امور جهان و زندگى مردمان فارغ از گزند و آسیب بود و به همین دلیل عصر طلایى تاریخ دینى مزدیسنان نامیده مى شود.
3- سه هزاره ی سوم: دوره آلایش یا آمیزش ظلمت و نور؛ سه هزاره سوم، دوران شهریارى شهریاران و لقت بشر و طغیان و تسلط اهریمن است.
4- سه هزاره چهارم: دوره ظهور نجات بخشان ایزدی و پالایش گیتی از رنج و بیداد و ناپاکی.
در آئین مزدیسنا طول جهان ۱۲۰۰۰ سال داشته شده که به ۴ دوره ی ۳ هزار سالی تقسیم گردیده است. پیش از آن که اهورامزدا جهان مادی بیافریند، عالم روحانی را که آن را عالم فروهر گویند، آفرید. یعنی آن چه بایستی هیئت مادی به خود بگیرد. از پیش صورت معنوی یا فروهر آن آفریده شده است و از روی صور عالم فروهر ترکیب جسمانی پذیرفته، به جهان در آمدند. در هنگام ۳ هزار سال، جهان مادی، دور از هرگونه کژند و آسیب به سر برد. ولی پس از گذشتن این روزگار اهریمن خروج کرده و آفرینش ناپاک خویش آلوده ساخت و جهان را دچار تیرگی و مرگ و جانوران زیان آور کرده و به تباه کردن مخلوقات ایزدی پرداخت. این دوره نیز ۳ هزار سال به طول انجامید تا آن که اهورا مزدا از برای نجات و رستگاری جهان زردشت را به رسالت و پیامبری خویش بر گزید و او را راهنما و رهاننده جهان نادانی گردانید. این دوره ۳ هزار ساله دوره زردشتی و عهد سلطنت روحانی پیغمیبر ایران شمرده می شود. در آغاز هر یک از این ۳ هزاره اخیر، یک تن از رهانندگان سه گانه که هر سه آن ها از نطفه خود پیامبر دانسته شده اند، به فاصله یک هزار سال از یکدیگر پدیار می شوند و قیامت برانگیخته و مردگان برخیزانند و جهان تازه سازند و آفرینش اهورامزدا را به کمال خواهند رساند. زرتشت درست در آغاز هزاره اول از دوران چهارم زاده شد؛ یعنى هنگامى که بنابر سنت دوران واپسین از چهار دوره عمر جهان بود. به موجب روایات زرتشتى، و بنا به یشت نوزدهم، در آخرالزمان از زرتشت سه پسر متولد مى شود که با نام عمومى سوشیانس خوانده مى شوند. این نام بخصوص براى تعیین آخرین موعود تخصیص یافته و او آخرین مخلوق اهورامزدا خواهد بود.

شش پارساى جاودانى

بر اساس روایات پهلوى، نطفه زرتشت در دریاچه هامون، کیانسیه یا کسه ایه (Kasaoya) قرار دارد. در آخرین هزاره از عمر جهان (هزاره دوازدهم) سه دوشیزه از این نطفه بارور مى شوند و سه موعود مزدیسنان را مى زایند. در یشت سیزدهم، بند 62، آمده است: «فروهرهاى نیک تواناى پاک مقدسین را مى ستاییم که نه و نود و نهصد و نه هزار و نه بار ده هزار (یعنى 99999) از آنان نطفه سپنتمان زرتشت مقدس را پاسبانى مى کنند.» اما در یشت سیزدهم، بندهاى 128 و 129 مهم و قابل توجه هستند. در بند 128 مجموعا از نه پارسا (که شش تن از آنها یاران سوشیانس و سه تن دیگر موعودهاى آینده اند) یاد شده و فروشى شان ستوده شده است. بنا به مندرجات کتاب پهلوى دادستان دینیک، هنگامى که در آخرالزمان سوشیانس ظهور کند، قیامت مردگان به مدت 57 سال به طول مى انجامد. در این مدت، سوشیانس در کشور مرکزى، یعنى خونیرس، فرمانروا خواهد بود، و شش تن از یارانش در شش کشور دیگر. اینان در طى مدت فرمانروایى شان، که باید به نوعى فرمانروایى معنوى و روحانى تلقى شود، همواره در حال اطاعت از سوشیانس و مجرى فرمانهاى وى خواهند بود.
این شش پارساى جاودانى عبارتند از:
1- رئوچس چئشمن (Raocas - Caesman) یعنى روشنى پاشنده، که در دادستان دینیک (فصل 36، فقره 4) روشن چشم (Casm Rosan) یاد شده است، و در کشور ارزه (Arezah) یعنى کشور غربى فرمانده خواهد بود.
2- هور چئشمن (Hvare - Caesman) یعنى فروغ خورشید پاشنده، که در دادستان دینیک خور چشم (Xor) آمده است، و در سوه (Savah) یعنى کشور شرقى، فرمانده خواهد بود.
3- فرادت خوارنه (Fradat xvarenah) یعنى فرپرور، که در دادستان دینیک فرادت فره (Fradat Frrah) آمده است، و در کشور فرد ذفش (Fradzafs) یعنى کشور جنوب شرقى فرمانده خواهد بود.
4- ویذت خوارنه (Vidhat xvarenah) یعنى از فر برخوردار، که در دادستان دینیک وردت فره (Varedat Farrah) آمده است، و در کشور وید ذفش (Vida zafs) یعنى کشور جنوب غربى فرمانروا خواهد بود.
5- وئورو نمه (Vouru nemah) یعنى فراخ نیایش، که در دادستان دینیک کامک نیایش (Kamak Vaxsisn) آمده است، و در کشور وروبرشت (Vorubarest) یعنى کشور شمال غربى فرمانروا خواهد بود.
6- وئورو سوه (Vouru Savah) یعنى فراخ سود، که در دادستان دینیک کامک سود (Kamak Sud) آمده است، و در کشور وروجرشت (Vorujarest) یعنى کشور شمال شرقى فرمانده خواهد بود.

سه پسر آینده زرتشت یا موعودهاى نجاتبخشى

پس از این شش نام، در بند 128، یشت سیزدهم، از سه تن دیگر نیز یاد شده و فروشى شان مورد ستایش قرار گرفته است. اینها در اصل همان سه پسر آینده زرتشت یا موعودهاى نجات بخشى هستند که در هزاره آخر عمر جهان، به فاصله هزار سال از همدیگر، ظهور خواهند کرد. این سه تن عبارت اند از:
اوخشیت ارته (Ukhsyat ereta) یعنى پروراننده قانون مقدس (نیرو دهنده و رواکننده قانون دین و داد زرتشت). امروزه این نام را اوشیدر یا هوشیدر گویند، و در کتب پهلوى به صورت خورشیتدر یا اوشیتر آمده است. گاه کلمه بامى را به آن افزوده، هوشیدربامى مى گویند، که به معنى هوشیدر درخشان است.
اوخشیت نمه (Ukhsyat nemah) یا اوخشیت نمنگه، یعنى پروراننده نماز و نیایش. امروزه آن را اوشیدرماه یا هوشیدرماه گویند، ولى در کتب پهلوى به صورت خورشیتماه و اوشیترماه ضبط شده است. استاد پورداود مى نویسد: «در واقع بایستى اوشیدر نماز بگویند؛ چه، کلمه نمنگه به معنى نماز است.»
استوت ارته ,(Astvat ereta) یعنى کسى که مظهر و پیکر قانون مقدس است. در خود اوستا نیز به معنى لفظى این کلمه اشاره شده و در بند 129، یشت سیزدهم، مى خوانیم: «کسى که سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد و استوت ارته نامیده خواهد شد. از این جهت سوشیانت، براى این که او به سراسر جهان مادى سود خواهد بخشید؛ از این جهت استوت ارته، براى این که او آنچه را جسم و جانى است پیکر فناناپذیر خواهد بخشید، از براى مقاومت کردن بر ضد دروغ جنس دوپا (بشر). از براى مقاومت کردن در ستیزه اى که از طرف پاکدینان برانگیخته شده باشد. و این استوت ارته همان سوشیانس، یعنى سومین و آخرین موعود در آیین مزدیسناست.»
در اوستا هر جا که سوشیانت به صورت مفرد آمده، از او آخرین موعود، یعنى استوت ارته اراده گردیده است؛ چنان که امروزه نیز هر وقت به طور عام سوشیانس مى گوییم، مقصود همان آخرین نجاتبخش و موعود است؛ مثلا در یسنا که ذکرش گذشت، (26/10) در آن جایى که به فروهر نخستین بشر کیومرث تا به سوشیانت درود فرستاده مى شود. و یا دریسنا (59/28) که آمده است: «به سوشیانت پیروزگر درود مى فرستیم.» همچنین در ویسپرد (2/5) به کسى درود فرستاده مى شود که به کلام سوشیانت (که از پرتوش جهان راستى برپا خواهد شد) متکى باشد.
بى شک مقصود از سوشیانت در فقرات مذکور، همان استوت ارته یا آخرین موعود است. این سه برادر از پشت و نطفه زرتشت پیامبر ایران هستند. بنابر سنت نطفه زرتشت را ایزد نریوسنگ برگرفت و به فرشته آب ناهید سپرد، که آن را در دریاچه کیانسیه (هامون) حفظ کرد. در آغاز هزاره یازدهم دوشیزه اى از خاندان بهروز خداپرست و پرهیزگار در آن دریاچه آبتنى مى کند و از آن نطفه آبستن مى شود. پس از سپرى شدن نه ماه، هوشیدر پا به عرصه دنیا؛ خواهد گذاشت. این پسر در سى سالگى از طرف اهورامزدا برانگیخته مى شود و دین در پرتو ظهور وى جان مى گیرد.
از جمله علامات ظهور وى این است که خورشید ده شبانه روز غیر متحرک در آسمان خواهد ماند و به هفت کشور روى زمین خواهد تابید. آن که دلش با خدا نیست، با دیدن این شگفتى، از هول و هراس، جان خواهد باخت و زمین از ناپاکان تهى خواهد گشت. در آغاز هزاره دوازدهم دگرباره دوشیزه اى از خاندان بهروز در دریاچه هامون تن خود را مى شوید و از نطفه زرتشت بارور مى شود، و از او هوشیدرماه زاده خواهد شد و در سى سالگى به رسالت خواهد رسید. در هنگام ظهور وى، خورشید بیست شبانه روز میان آسمان مى ایستد. در دوران شهریارى روحانى هوشیدرماه، ضحاک از کوه دماوند زنجیر گسیخته، و به ستمگرى و بیداد مى پردازد. به فرمان اهورامزدا یل نامور گرشاسب از دشت زابلستان به پا مى خیزد و آن ناپاک را هلاک مى کند.
در پایان هزاره دوازدهم، باز از خاندان بهروز، دوشیزه اى در آب هامون شستشو مى کند و بارور مى شود و از او سوشیانس، آخرین آفریده اهورامزدا، متولد مى شود. در سى سالگى مزدیسنا امانت رسالت را به وى واگذار مى کند. به واسطه نشانه متوقف شدن خورشید در وسط آسمان، به عالمیان ظهور سوشیانس و نوکننده جهان بشارت داده خواهد شد. از ظهور وى اهریمن و دیو دروغ نیست و نابود گردد. یاران آن موعود، که از جاودانان هستند، قیام مى کنند و همراه وى خواهند بود تا مردگان برخیزند و جهان معنوى روى نماید. اسامى مادران این سه موعود در اوستا محفوظ مانده، چنان که در یشت سیزدهم، بند 141 - 142، در این باره آمده است: «فروهر پاکدین دوشیزه سروتت فذرى را مى ستاییم. فروهر پاکدین دوشیزه ونگهو فذرى را مى ستاییم. فروهر پاکدین دوشیزه اردت فذرى را مى ستاییم. کسى که همچنین ویسپه تئوروئیرى نامیده (خواهد شد). از این جهت ویسپه تئوروئیرى، براى این که کسى را خواهد زایید که همه آزارهاى دیوها و مردمان را دور خواهد نمود.»
شرح اسامى مذکور به ترتیب ذکر نام ایشان چنین است: سروتت فذرى ,(Srutat fedhri) مادر هوشیدر، و به معناى کسى که پدرش نامى و مشهور است. ونگهو فذرى (Vanghu fedhri) مادر هوشیدرماه، و به معناى کسى که از پدرى شریف و نیک است. اردت فذرى ,(Eredat fedhri) مادر سوشیانس، و به معناى کسى که موجب آبروى پدر و شرف اوست. ویسپه تئوروئیرى (Vispa taurvairi) نام دیگر وى است، و به معناى کسى که همه را شکست مى دهد.
گفتنى است که در یشت سیزدهم هیچ گونه اشاره اى به این موضوع که این دوشیزگان مادران سه موعودند وجود ندارد. اما در یشت نوزدهم، مادر سوشیانس، یعنى سومین موعود، با صراحت مشخص گردیده است؛ آن جا که مى گوید: «در هنگامى که استوت ارته پیک اهورامزدا، پسر ویسپه تئوروئیرى از آب کیانسیه (هامون) به در آید....» چنان که گفته شد، ویسپه تئوروئیرى نام دیگر مادر سوشیانس (استوت ارته) یعنى اردت فذرى است. در کتاب هفتم دینکرد (فصول 7 - 10) شرحى درباره موعودها و مادران آنها آمده است. در کتاب مذکور این دوشیزگان پانزده ساله، که هر کدام مادر یکى از موعودها خواهند بود، از خاندان بهروز پسر فریانند. اسامى این مادران در روایت دینکرد به ترتیب: شمیگ ابو (Shemig - abu) شپیر ابو (Shapir - abu) گوباک ابو (Gubak - abu) ذکر گردیده اند. اما در رساله صد در بندهش این اسامى به صورت «بد»، «وه بد» و «ارددبد» ضبط شده است.
بنا به روایات، زرتشت در آغاز هزاره دهم یا در آغاز دوران چهارم متولد شده است. پس از وى سه پسر آینده او، که موعودهاى نجاتبخش در آیین مزدیسنا هستند، به ترتیب: هوشیدر در آغاز هزاره یازدهم، هوشیدرماه در آغاز هزاره دوازدهم و سوشیانس در پایان هزاره دوازدهم ظهور مى کنند. ایشان مى آیند تا ادامه دهنده راه زرتشت، زداینده پیرایه ها از دین او و پالاینده جهان از فساد و تباهى، و سرانجام، منجیان مردمان و برپاکننده رستاخیز مردگان باشند. در روایات آمده که زردشت ۳ بار با همسر خود «هووی» (دختر فرشوشتر، وزیر کی گشتاسب HVOVI) نزدیکی می کند و هووی هر بار خود را در آب کیانسه (هامون) می شوید و نطفه های زردشت از طریق هووی وارد این آب می شود. «ایزد نریوسنگ» آن نطفه ها را در اختیار می گیرد و برای نگهداری به ایزدبانو «اردوی آناهیتا» می سپارد، تا زمان مناسب آن برسد و با نطفه مادران فرزندان موعود بیامیزد. برای نگهداری از این نطفه ها ۹۹۹۹۹ فروهر مقدس گماشته می شود

اوشیدر یا هوشیدر
سی سال مانده به پایان سده ی دهم، از هزاره زردشت، دوشیزه ای از پیروان دین به (زرتشتی) به نام «نامیگ پد» که نسبش به زرتشت می رسد، در آب کیانسه می نشیند و از آن می خورد. نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و وی اوشیدر یا هوشیدر را به دنیا می آورد. چون اوشیدر به سی سالگی می رسد، خورشید ده شبانه روز در اوج آسمان، در همان جای که در آغاز آفرینش، آفریده شده بود، می ایستد و فرو نمی نشیند تا همه از ظهور او باخبر گردند. اوشیدر به مقام گفتگو با اورمزد می رسد و به برکت این کار، سه سال برای گیاهان بهار مداوم خواهد بود. انواع گرگ ها در یک جا گرد می شوند و همه به صورت گرگ واحدی در می آیند، دروج (دیو) چهارپایان نابود می شود و زهر این حیوان تا یک فرسنگ به زمین و گیاه می رسد و آنها را می سوزاند. از آن دروج، جهی به شکل ابر سیاه بیرون می آید و سپس وارد وجود مار می شود. از رویدادهای مهم این دوره آمدن «دیو مرکوس یا ملکوس» است. این دیو در پایان هزاره اوشیدر سرما و بارانی سخت ایجاد می کند و سرانجام با نیایش بهدینان، ملکوس نابود می شود.

اوشیدرماه یا هوشیدر ماه
سی سال مانده به پایان هزاره اوشیدر، دوشیزه بهدینی به نام «ده پد» که نسبش به زرتشت می رسد، در آب کیانسه آب تنی می کند و از آن می خورد و نطفه زرتشت وارد بدن او می شود و اوشیدر ماه به دنیا می آید. چون اوشیدر ماه به سی سالگی می رسد خورشید به مدت بیست شبانه روز در اوج آسمان می ایستد تا بهدینان بدانند که هزاره اوشیدر به پایان رسیده است. به برکت گفتگوی اوشیدر ماه با اورمزد خوبی ها و خوشی های فراوانی موجودات این سرزمین را در بر خواهد گرفت. ماری بزرگ در این دوران به وجود خواهد آمد که دروج ماران و نماینده همه خزندگان آزار دهنده است. در این هزاره، ضحاک از بند فریدون آزاد می شود و فرمانروایی خود را از سر می گیرد. اورمزد همراه امشاسپندان به نزد روان فریدون می رود تا او را برای نابودی ضحاک برانگیزاند. روان فریدون از این کار احساس ناتوانی می کند. پس این ماموریت به عهده ی «گرشاسب» گذاشته می شود. کی خسرو گرشاسب را بیدار می کند و نهایتا او با تیری، ضحاک را از بین می برد.

سوشیانت
سی سال مانده به پایان دهمین سده از هزاره اوشیدر ماه، دوشیزه بهدین ۱۵ ساله ای از زرتشت به نام «گواگ پد» در آب کیانسه آب تنی می کند و از آن می نوشد و از این طریق نطفه ی زرتشت وارد بدن او می شود و سوشیانس بعد از گذشتن ۹ ماه به دنیا می آید. سوشیانس مانند خورشید درخشان است، با ۶ چشم به هر طرف می نگرد تا راه کامل نابودی دروج ها را بیابد. سوشیانس دارای فر کیانی است. غذای او سرچشمه مینوی است. در سی سالگی به مقام گفتگو با اورمزد و امشاسپندان می رسد و به برکت این گفتگو، خورشید به مدت سی شبانه روز در میان آسمان می ایستد و ظهور سوشیانت را بشارت می دهد. در بازگشت از این گفتگو، کی خسرو سوار بر ایزد وای (ویو) به پذیره سوشیانت می آید و از کارهای نیک پیشین خود که بتکده کنار دریاچه چیچست را نابود کرده و افراسیاب را از میان برده است یاد می کند. سوشیانت از کی خسرو می خواهد که دین به را بستاید. کی خسرو این دین را می ستاید و بدین ترتیب، او فرمانروا می شود و سوشیانت، موبد موبدان می گردد.

منـابـع

هنرى ساموئل نیبرگ- دینهاى ایران باستان- ترجمه سیف ‏الدین نجم ‏آبادى- مرکز ایرانى مطالعه فرهنگها- 1359

ابراهیم پورداود- رساله سوشیانس- انتشارات فروهر- چاپ دوم- 1374

محمدتقی راشد- نجات‏بخشى در ادیان- مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1369

مهدیه رضوی و فاطمه سیارپور- مقاله سوشیانت موعود زرتشت و مقایسه آن با موعود ادیان بزرگ- سایت آفتاب

علی اصغر مصطفوی- سوشیانت یا سیر اندیشه ایرانیان در باره موعود آخرالزمان- تهران ۱۳۶۱

ابراهیم پورداود- سوشیانت (موعود مزدیسنا)

مهدی متوسلیان- سوشیانت ها یا موعودان نجات بخش دین زرتشت- پایان نامه کارشناسی ارشد- دانشگاه تهران- 1۳۷۵

سیدحسن حسینى (آصف)- فصلنامه هفت آسمان- شماره 4- مقاله موعود در آیین زرتشت

فاطمه علیپور- مقاله منجى در دین زرتشت- ندای صادق- شماره 16

سیدمجتبى آقایى- بازخوانى مفهوم موعود در دین زرتشت- فصلنامه هفت آسمان- شماره 7

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد