مسائل بنیادی اخلاق اجتماعی در آیین بودا (حقوق بشر)
فارسی 4123 نمایش |باز اندیشى رفتار بوداییان برای حقوق بشر در جهان نوین
واقعیت آن است که فعالان اجتماعى بودایى در جهان نوین براى حقوق بشر فعالیت مى کنند.
عمل گرایى اجتماعى بودایى معاصر
دو مقدمه اساسى عمل گرایى اجتماعى بودایى معاصر از این قرار است:
1. هر انسانى استعداد بوداگى دارد و از این رو، هر انسانى صاحب ارزش عظیم، و احتمالا مطلق است و باید او را چنین دید.
2. خوب است که انسان ها بوداگى جنینى را نمایان و شکوفا سازند.
مقدمه نخست، یعنى هر انسانى صاحب ارزش عظیم یا مطلق است و باید او را چنین انگاشت، ریشه در این مفهوم دارد که تولد انسان تولدى نادره و ارزشمند است، و نتیجه مستقیم آن این است که زندگى انسان زندگى نادره و ارزشمند است، زندگى اى با ارزش عظیم. پاسدارى کردن، پروردن، و توجه کردن به سعادت زندگى نادره و ارزشمند تنها یک فهم عرفى است. این پاى بست بسیارى از فعالیت هاى عمل گرایانه بودایى براى آزادى از بیداد، جامعه باز سیاسى و دموکراتیک، آزادى دینى، عدالت اقتصادى، عدالت اجتماعى، و مانند آن است. همین پایه بودایى فعالیت بوداییان آسیایى است، که غالبا در این راه با دلى آرام زندگى، آزادى، یا سلامت خود را به خطر مى اندازند. و بسیارى از این فعالیت ها از دیدگاه غربى «فعالیت هاى حقوق بشر محور» خوانده مى شود. بعضى از این نمونه ها عبارتند از:
عمل گرایى اجتماعى بوداییان معاصر در ویتنام، برمه، و تبت
شورانگیزترین فعالیت این چنینى در ویتنام، برمه، و تبت هست، در این کشورها، که تا به امروز شعله جنگ به خاموشى نگراییده، شمار زیادى از بوداییان در پاسدارى، مهرورزى و پرستارى از سعادت زندگى ارزشمند بشرى به هر خطرى دست زده اند. در هر یک از این موارد، بوداییان با به خطر انداختن زندگى خود مى کوشند تا رژیم هاى سیاسى بیدادگرى را که زندگى و سعادت بشر را تهدید و نابود مى کند، نپذیرند یا سرنگون کنند. در هر سه مورد، بوداییان جامعه سیاسى باز را اساس سعادت بشر دیده اند. در برمه، در سال 1988، رهروان و دانش پژوهان بودایى با راهپیمایى در خیابان ها خواستار دموکراسى و پایان حکومت سرکوب گر نظامى شدند. رهبر آنها، انگ سن سوکایى، سال ها در خانه اى حبس بود، اما به جنبش پشت نکرد. او و پیروانش، تا هنگام نگارش این مقاله، از خطر لحظه به لحظه زندان یا بدتر از آن به خاطر مبارزه دلیرانه شان با رژیم حاکم استقبال کردند. در تبت، دالایى لاما با تلاشى خستگى ناپذیر جنبش آزادى بخش تبت را رهبرى مى کند و على رغم تمامى مخالفت ها آزادى مردم تبت را با روش عدم خشونت جستجو مى کند. در ویتنام، در طى جنگ، رهروان زن و مرد، و توده مردم براى یافت آزادى در عمل به دین بودایى به خیابان ها ریختند، و سرانجام رژیم دیئم را سرنگون کردند. در سال هاى بعد، در هنگامه جنگ، آنها براى پایان دادن جنگ و حمایت از مردم ویتنام از هیچ نوع عمل عارى از خشونتى، که بتوان تصور کرد، فروگذارى نکردند. در ویتنام و تبت، نزاع هاى سیاسى از نزاع هاى دینى جدایى ناپذیر بوده و است. این که در هر سه مورد بوداییان به خطر تن داده اند و اغلب در این مبارزه، به ویژه در ویتنام و تبت، از زندگى خود گذشته اند به قوت اثبات مى کند که دقیقا این ارزش ها چه ژرفایى دارند و تا چه اندازه اساسى دانسته شده اند.
فعالیت های بوداییان امبدکریت هند
بوداییان امبدکریت هند، که پیش تر از طبقه نجس بودند، به دلایل روشن اجتماعى، یعنى براى مخالفت با نظام طبقاتى و مفاهیم کمابیش مقبول آن از لحاظ معنوى و سیاسى، و انگ هایى چون نجس و خارج از طبقه (کاست)، از آیین هندو به آیین بودا تغییر آیین دادند. این بوداییان براى آن که بگویند آیین بودا زندگى تک تک انسان ها را نادره و ارزشمند مى شمارد نیازى به مفهوم کاملا مترقى بوداسرشتى نمى دیدند. به نظر آنها انکار نظام کاستى و اذعان ضمنى بودا به تساوى انسان براى دست یابى به آن کافى بود. آنها براى تساوى انسان، تغییر اجتماعى بر پایه ارزش هاى تساوى طلبى، اعتلاى سعادت و شکوفایى استعداد آیین بودا را مهم ترین ابزار مى دیدند. آیین بودایى که آنها معمار آن هستند، در درجه نخست راهى اجتماعى و مبارزه سیاسى، و در درجه دوم راهى معنوى است.
سرودایه سرمادانه در سرى لانکا
سرودایه سرمادانه در سرى لانکا کمابیش این گونه است؛ یک سازمان بودایى بزرگ براى «توسعه» دهکده هاى رو به زوال سرى لانکا، که بر پایه ارزش هاى بودایى و نه ارزش هاى کاپیتالیستى یا مارکسیستى فعالیت مى کنند. دکتر اى. تى. اریه رتن، رهبر آن سازمان، آزادى معنوى را خوبى نهایى مى داند، اما معتقد است مردمى که از فقر طاقت فرسا و بیمارى هاى اجتماعى و روانى رسته اند به آسانى مى توانند به آن برسند و در واقع، شکوفایى سعادت افراد در همه ابعاد، آزادى معنوى را افزایش مى دهد (که میانه روى، فرزانگى، و هم دردى راه میانه بودایى مرزهاى آن را رسم کرده است). از این رو، دکتر اریه رتن از حق غذا، حق محیط پاک و سالم، حق «شغل» کامل (در برابر «استخدام» کامل) و مانند آن سخن مى گوید.
سازمان و جمعیت هاى فعال غیرحکومتى در تایلند
در تایلند، سولاک سیورکسه سازمان و جمعیت هاى فعال غیر حکومتى بسیارى را در حمایت از فقرا، ستمدیدگان، و آنان که حقوق شان پامال شده (چنان که خود او بیان مى کند)، بنیاد نهاده است. سولاک چندین بار به اتهام خیانت و به خاطر سخنرانى انتقادى بى باکانه به نظامى گرى، ستم، و حکومت استبدادى محاکمه شده است.
فعالیت ها و اقدامات بوداییان معاصر برای حقوق بشر
سرانجام، در این فهرست بسیار گزینشى، باید از رهروان زن و شبه رهروان زن بودایى شرق و غرب نامى به میان آورد که، براى چیرگى بر ستم هزار ساله نهادهاى بودایى تشکیلاتى را بنیاد نهادند و به خاطر ارزش متعالى بودایى، یعنى آزادى معنوى در این راه شاخه هاى مترقى تر آیین بوداى پراکنده درجاى جاى جهان آنها را فعالانه حمایت مى کنند. فعالیت همه این افراد در قلمرو برنامه حقوق بشر جاى مى گیرد، چنان که مقدمه نخست توجیه مى کند (هر انسانى استعداد بوداگى دارد و از این رو صاحب ارزش عظیم و احتمالا مطلق است و با او باید چنین رفتار کرد) آنها براى آزادى دینى، جامعه باز سیاسى، کمترین حد عدالت اقتصادى، کرامت انسان، تساوى انسان، و مانند آن فعالیت مى کنند. میلیون ها بودایى در این راه گاه تا پاى جان پیش مى روند. آیین بودا در جهان مدرن نیرویى است که شایستگى خود را آشکار ساخته است ومیلیون ها نفر با الهام ازآن با شیوه هایى عارى از خشونت براى دست یابى به حقوق بشر خود را به خطر مى اندازند. مقدمه دوم، که پاى بست عمل گرایى اجتماعى بوداییان معاصر است، اعتقاد به حسن این نکته است که انسان بوداگى جنینى را آشکار و شکوفا سازد. این مقدمه را بعضى از بوداییان (به خصوص رشوکوسى کاى و سوکا گاکایى و تیچ نهات هنه به صراحت بیان کرده اند، اما در کل، اغلب مقدمه ناگفته عمل گرایى بودایى است. باید توجه داشت که این مقدمه نتیجه نظریه وظیفه گروانه اخلاقیات بودایى است، یعنى این نظریه که «هر فعل حاکى از سرشت بوداگى (فرزانگى و همدردى)، فعل خوبى است». در اینجا دیدگاهى که به کرات در سنت بودایى آمده، یعنى این که شخص پیش از آن که براى سعادت دیگرى عمل کند نخست باید خود را از توهم خود آزاد کند، یا صریحا انکار شود یا ندیده گرفته شود، و بر جاى آن این نظرگاه نشسته که بوداگى چیزى نیست که فرد آن را بعدها، در پایان راه دراز بیابد، بلکه در عوض آن را اکنون، در همین لحظه تا آنجا که مى تواند نمایان مى سازد و در چنین کارى فردى که براى بودا شدن در مجاهده است بودا را واقعیت مى بخشد (به عبارت دیگر، راه و هدف فرو مى ریزند). هر نوع متصور از عمل گرایى اجتماعى معنوى، تا زمانى که نمودارى نافرجام از فرزانگى و همدردى است، به مدد این مقدمه دوم شدنى است. در واقع، افعال گوناگون عمل گرایان بودایى تقریبا بى شمار است و همه فعالیت حقوق بشر پیش گفته را در برمى گیرد، علاوه بر آن موارد ذیل نیز از مصادیق آن است: حمایت از حیوانات، حمایت از کره زمین، ضدیت با جنگ و نبرد هسته اى، ایجاد احترام و همدلى بین مخالفان سنتى، حمایت از افراد در حال مرگ، حمایت از بى خانمان ها، حمایت از بیماران مبتلا به ایدز و موارد بسیارى دیگر. این فعالیت هاى گوناگون نیز مصادیق ارزش هاى اخلاقى بودایى سنتى اى چون همدردى و عدم خشونت است. بدین سان، حمایت از کره زمین عملى برخاسته از نیاز فورى حمایت از بافت زایشى همه زندگان است، و عمل تساوى زن و مرد و حمایت از زن، برانگیخته از هم دردى با زنان ستم دیده و گرایش به حضور سرشارتر زنان در عمل بودایى است. از دیدگاه بودایى نوین، این همدردى و توجه به دیگران، اگر با ملایمت، نگرانى، نوع دوستى و مانند آن ابراز و پى گیرى شود، ظاهرا به خوبى مى توان نشانه هاى شخصى را دید که در مجاهده براى بودا شدن بودا را واقعیت مى بخشد. مقدمه دوم نیز به عنوان اساس عمل گرایى اجتماعى بودایى، یعنى این که خوب است انسان ها بوداگى جنینى را اظهار و شکوفا سازند، نشان مى دهد که چرا عمل حقوق بشر بودایى سرانجام از اشکال دیگر عمل اجتماعى جدایى ناپذیر است. هر عمل گرایى اجتماعى بودایى مصداقى از مهرورزى و همدردى نسبت به موجودات رنج آلودى است که فرد را وقتى که در حال واقعیت بخشى بوداگى جنینى است، بیش از پیش شکوفا مى کند. موجودات در رنج موجودات در رنجند؛ آیین بودا از این نظر فرقى بین انسان ها، حیوانات، و از نظرگاه بسیارى از بوداییان نوین، کره زمین نمى نهد. عمل حقوق بشر به سبب اهمیت دهى به تولد انسان فرق بسیارى بین آنها مى نهد، اما به این دلایل دیگر از همان حیث تفاوت بنیادى بین آن و دیگر اشکال عمل اجتماعى نمى توان دید. به علاوه، گرایش به حقوق بشر هرگز نمى تواند آسیب رسانى به غیرانسان را توجیه کند، زیرا مهر و همدردى بى هیچ فرقى به همان اندازه که به سود انسان است به سود غیرانسان هم است، و نیز به خاطر آن که اخلاق بودایى سرشتى غیر رقابتى دارند. بدین سان، چنان که مثال سرودایه سرمدنه در سرى لانکا نشان مى دهد، نیازهاى اقتصادى انسان آسیب رسانى به محیط زیست را توجیه نمى کنند. در سرودایه، رفاه اقتصادى انسان و سلامت نظام زیست را نه تعادل مى انگارند، و نه رقابت را در عمل مجاز مى دارند؛ آنها تنها دو خوبى اند، نباید گذاشت هیچ یک از آن دو آسیب بیند، هر دو را باید شکوفا کرد. سرانجام، در جاى جاى آسیا و غرب مشاهده می شود که بوداییان معاصر از حقوق بشر سخن مى گویند و به آن عمل مى کنند. از پس تأمل در این جنبش دو نکته فلسفى هم به بار مى نشیند: 1. این عمل گرایى معاصر را، از نظرگاهى به طور مشخص بودایى کاملا مى توان فهم و توجیه کرد. 2. اخلاقى را که مى توان اساس این عمل گرایى بودایى دانست در برابر نظریه هاى جا افتاده تر غربى درباره اخلاق اجتماعى، راه نظرى دیگرى را بنیاد مى نهد.
منـابـع
سِلى بى. کینگ- فصل نامه هفت آسمان- شماره 23- مقاله حقوق بشر در آیین بودا- مترجم خلیل قنبری
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها