تعالیم و آموزه های دینی آیین سیک (خداوند در نگاه سیک)
فارسی 6150 نمایش |روابط بین گورو نانک و کبیر
روابط بین گورو نانک و کبیر غالبا برای محققان غربی هیجان آور بوده است. یکی از جانم (جنم) سکهی ها، هیندالیا، ادعا می کرد که گورو نانک از شاگردان کبیر بود. اما این مطلب توسط یکی از سیک های قبلی ناراضی نوشته شده و به وضوح تلاشی برای بی اعتبار ساختن سنت سیک و جا انداختن رهبری خود آن شخص است؛ رابطه گورو نانک با کبیر، مثل رابطه کبیر با سانت ها را باید بر پایه قرابت اندیشه ها تبیین کرد. گورو نانک شاگرد و مردی کبیر نبود. هیچ گونه «برهمنی کردن» سنت سیک وجود نداشته است. اصول و مفاهیمی که توسط گورو نانک آموزش داده شده اند، دست نخورده باقی هستند. آکال پوراک، ورای مقولات مذکر و مونث بودن است. هرچند علما و محققان عادت دارند وقتی راجع به هستی الهی چیز می نویسند از ضمایر شخصی مذکر استفاده کنند.
خداوند ساگونا و نیز نیرگونا
خداوند ساگونا و نیز نیرگونا است، یک خدای متشخص، گوروی الهی، و معلم باطنی. هر کسی که، به واسطه لطف و فیض الهی، از فعالیت درونی و باطنی خداوند درون ذاتی به عنوان گورو آگاه شود و از طریق زندگی کردن بر سبیل اطاعت از حکم خداوندی آن ندای درونی را اجابت کند، در حالی که هنوز در این قالب مثالی تن و بدن دنیوی خویش است، به نجات و آزادی معنوی می رسد. البته هنوز هم باید کارمای خویش را به تفصیل انجام دهد. اما دیگر این کارما (حاصل اعمال نیک و بد)، روی هم انباشته نمی شوند، هنگام مرگ، روح و روان فرد (آتمان یا جوت)، در محضر خداوند زندگی خواهد کرد و دیگر هرگز مجددا در بدن کسی حلول و یا تجسد پیدا نخواهد کرد. تلاش آدمی نمی تواند موجب انکشاف خداوند به عنوان وجودی فطری و درون بودی شود، بلکه این کاری است که موقوف بر اراده الهی است. اما سیک ها به این مطلب اعتقاد دارند که تلاش و کوشش آدمی نشان دهنده جدیت و شوق و حرارت شدید نیت انسان است و بدون وجود آن هیچ گونه مبنا و پایه ای برای سلوک اخلاقی که سیک ها مهم تلقی می کنند وجود نخواهد داشت. هرچند این سخن مشهور ورد زبان هاست که «یک قدم به جانب خدا بردار، خداوند صد قدم به طرف تو برخواهد داشت». به محض این که انسان لطف و فیض الهی را دریافت کرد، داشتن یک زندگی مبتنی بر حقیقت و دوستی، و تلاش برای خدمت به انسانیت، در وجود آدمی صورت الزامی به خود می گیرد. تجربه معنوی درونی از طریق تامل و مراقبت نفسانی توسعه و تکامل پیدا می کند تا جایی که کل وجود و هستی انسان سراسر مملو از خدا می شود. اسمی که روی سلوکی که این حالت را به وجود می آورد گذاشته شده است «نام سیمران» می باشد، این که در فکر و ذهن خود نام خدا را آن قدر تکرار کنیم که در نتیجه، چنان در وحدت الهی غوطه ور شویم که توهم ثنویت زایل شود.
نقش عبادت گروهی
عبادت گروهی، در کنار ذکر و مراقبه فردی، وسیله ای برای دست یابی به این حصول ذاتی الهی است. «بهای گورداس» رامشگر می نویسد: «یک نفر یک سیک است، دو نفر سنگات (جماعت یا جمعیت)، سیک هستند، و هر جا پنج نفر جمع باشند خداوند نیز حضور دارد». این بیت به خوبی تفکر سیک در مورد اهمیت اجتماع مومنان را منعکس می کند. خود گورونانک می گفت: «مصاحبت کسانی که در دل یکتای حقیقی را می پرستند موجب می شود تا انسان های فناپذیر به موجوداتی مقدس تبدیل شوند»، تاکیدی که به عوض خود محوری و اتکای بر خویش (من موک)، روی خداگونه یا الهی شدن (گورموک)، به عمل می آید موجب می شود تا سیک ها ضرورتی به روی آوردن به جانب ریاضت و رهبانیت احساس نکنند و بلکه در عوض به زندگی محلی، اشتغال به تجارت، کشاورزی و صنعت و در حقیقت هر کار درست و شرافتمندانه ای که به ویژه در خدمت جامعه باشد، بپردازند.
خدمت به همنوع
هر کس به همنوعان خویش خدمت کند در حقیقت دارد به خداوند خدمت می کند. در عین حال، سیک ها باید همواره طوری زندگی کنند که از آلودگی پنج شرارت و رذیلت شهوت، طمع کاری، وابستگی، غضب و غرور دور بمانند و مانند نیلوفری در استخر آب باشند. وظایف یک نفر سیک در سه عبارت زیر خلاصه شده است: «نام جاپنا»، «کیرت کارنا»، «واندچاکنا» (خداوند را همواره در ذهن داشت، امرار معاش از طریق شرافتمندانه و صدقه دادن و بخشیدن). «شوا»، یعنی خدمت کردن نه تنها به هم دینان سیک و بلکه به همه افراد، نه تنها فضیلتی به غایت ستوده است، بلکه می توان گفت در مسیر رشد و کمال معنوی نقشی اساسی به اهمیت «نام سیمران» (ذکر نام الهی) دارد. آرمان ها و تعالیم آیین سبک چنان هستند که می توان گفت «وارنا آشراما دارمای» هندوئیسم تنها در یک شیوه زندگی توجیه اخلاقی، که درهای آن به طور مساوی به روی زنان و مردانی که در یک خانواده (گیرهاستا)، زندگی می کنند کاملا باز است، خلاصه شده است.
آرمان سیک در سخنان بهای گورداس
سخنان زیر از بهای گورداس، بهتر از هر سخن دیگری، می تواند آرمان سیک را مختصر و موجز بیان کند یک نفر سیک در طلوع آفتاب بیدار می شود و به انجام مراقبه، صدقه و تطهیر می پردازد. یک نفر سیک در کلام، ملایم است، متواضع، خیرخواه و سپاس گزار هر کسی است که درخواست کمک کند. یک نفر سیک کم می خوابد، کم می خورد و کم حرف می زند و تعالیم گورو را می پذیرد. یک نفر سیک امرار معاشی شرافتمندانه دارد و صدقه می دهد. یک نفر سیک هر اندازه هم مورد احترام باشد متواضع باقی می ماند. با پیوستن به صف جماعت در صبح و شام و خواندن سرودهای مذهبی، ذهن آدمی باید با گوربانی متصل شود و فرد سیک باید ممنون گورو باشد.
عبادت و اخلاص خود انگیخته
عبادت و اخلاص خودانگیخته یک نفر سیک باید فارغ از خود یا نفس انسانی باشد؛ چگونه که صرفا از عشق و محبت خالص وی به گورو الهام پذیرفته است. گورو نانک شیوه ای از زندگی را مقرر داشت که خیلی از کشاورزان در مقابل آن جای گزینی نداشته و در عین حال برای روستاییان شمال هند و ورای آن جای گزینی برای اسلام به دست داد. توحید همه جانبه اسلام باید برای طبقاتی از جامعه هند، که مطابق تعالیم برهمنی، هیچ امیدی به کسب موشکا و رهایی در این دوره از وجود و زندگی نداشتند. جالب و جذاب بوده باشد. در پنجاب تحت حکومت مسلمانان، اسلام هم چنین می توانست امید به بهبود اوضاع اجتماعی را در دل مردم زنده کند. لذا تعجب آور نیست که در آن منطقه خیلی از مردم دین اسلام را می پذیرفتند. اگر ایجاد فکر بهکتی، اخلاص و سرسپردگی، را بتوان به مثابه عکس العمل هندوئیسم به این وضعیت در نظر آورد، بر همین منوال نیز، کار گورو نانک را می توان به صورت حرکتی دقیقا طراحی شده با پایگاهی بسیار وسیع در جهت به دست دادن جای گزینی بومی در مقابل اسلام منظور داشت.
محتویات کتاب مقدس گورو گرانت صاحب
کتاب مقدس گوروگرانت صاحب نه تنها شامل «بانی» گورهای سیک است، بلکه هم چنین خیلی از تالیفات دیگر را نیز شامل می شود. تالیفات مسلمانانی چون شیخ فردی، یا هندوهای برهمنی مثل «راماناند» و «جی دوا»، «پیپا»، شاهزاده (پرنس) راجپوت» و افرادی از طبقات پاین کاست، به عنوان نمونه نامدو خیاط و یا کالیچوی نقاش و افراد بی طبقه (خارج از نظام طبقاتی کاست)، «راویداس» پینه دوز و «سادنای» قصاب، و هم چنین کبیر جولاکار (نساج)، که خانوداه اش شاید به امید آن که وضعشان بهتر شود، دین اسلام را قبول کرده بودند. اما خود وی از این که خود را منحصرا در طبقه مسلمانان یا هندوها قرار دهد امتناع داشت. داخل ساختن همه آن منشئات در کتاب مقدس سیک از نگاه سیک ها حامل این پیام مهم کلامی است که حقیقت، هیچ حد و مرز فرقه گرایانه ای نمی شناسد. همان طور که گورونانک می گفت: خداوند نه هندو و نه مسلمان است. بنابراین، توصیف آیین سیک به عنوان مکتبی که از لحاظ کلامی تلفیق گرایانه است و «بهترین» های اسلام و هندوئیسم را برگزیده و تلفیق کرده اشتباه می باشد؛ در این دیدگاه، این سوال که برای تعیین «بهترین» مزبور از چه معیاری باید استفاده کرد به دست فراموشی سپرده شده، از درک ماهیت انعطاف ناپذیر اسلام غفلت شده، و از بسیاری از اصول و پایه های تعالیم سیک، چشم پوشی شده است.
جهان شناسى و انسان شناسى دین سیک
جهان در مقایسه با خداوند ابدى و سرمدى، موقت و گذران است. همه موجودات به فرمان خداوند به وجود آمده اند و به فرمان خدا نیز به انجام وظایف خویش مشغول اند. به فرمان خدا تسلیم قدرت مرگ و به فرمان خدا نیز در «واحد حقیقى» جذب مى شوند. «با چه کسی می توان پیوند دوستی ریخت؟ تمام جهان، گذران است. جز تو ای خدای بزرگ، همه چیز سرتاسر دروغ و باطل است». «امور این جهان، ناپایدار و گذران هستند و تنها چند روز دوام دارند. ما باید با اطمینان از این مرحله بگذریم. این جهان خواب و خیال است». در مقایسه با خداوند ابدی و قادر مطلق، انسان مخلوق بیچاره و مطیعی است. «نانک بنده اوست؛ او خداوند متعال است». «مادامی که انسان فکر کند بر کاری تواناست، هرگز به سعادت نخواهد رسید». همه موجودات به فرمان خداوند به وجود آمده اند و به فرمان خدا نیز به انجام وظایف خویش مشغول اند. به فرمان خدا تسلیم قدرت مرگ می شوند و به فرمان خدا نیز، در «واحد حقیقی» جذب می شوند. نانک! آنچه مورد رضای اوست واقع خواهد شد. هیچ چیز در ید قدرت مخلوقات نیست. «اگر رضای وی باشد انسان را عزیز می دارد. اگر رضای وی باشد انسان را تنبیه می کند. آنچه مورد رضای اوست همان واقع می شود. نانک می گوید: انسان چه کاره است؟».
راه نجات در متون دینی سیک ها
براساس دین سیک، رستگارى، شامل معرفت خدا، وصول به خدا و جذب شدن در خداست. روش کلى کسب نجات و رستگارى نیز هماهنگ با نظریه تعاملى یک خداى پاک و منزه و بى ارزش بودن دنیا و بیچارگى انسان هاست. معرفت الهى صرفا از راه کلمات به دست نمى آید بلکه با لطف الهى مى توان آن را کسب کرد. به نظر مى رسد که نانک آموزگار، طرفدار مراقبت هاى ریاضت منشانه نیست بلکه در عوض از «بهکتى» به معناى طریقه ایمان و عشق و ارادت به عنوان راه رستگارى جانبدارى مى کند. اگر آن یکتای مهربان نظری از روی محبت به کسی بیندازد آن شخص صاحب گوروی واقعی خواهد رسید». «بندگانی که خداوند ایشان را مشمول محبت خویش گرداند حقیقتا وی را می پرستند. آن یگانه مهربان به هر کس با نظر لطف نگاه کند او را از گمراهی عذاب نجات می دهد». این نظریه کسب نجات از طریق لطف الهی حداقل چهار بار در اوپانیشادهای دین هندویی تکرار شده است که عبارت اند از کتاب کتهه، بخش دوم، صفحه 20؛ کتاب اسوتاسواتاره، بخش 1، صفحه 6؛ بخش 3، صفحه 20؛ کتاب مونداکا، بخش سوم، صفحه 3-2. «او خود خلق کرده و خود نیز هلاک خواهد کرد. پاره ای برگردن خود زنجیر دارند و پاره ای بر اسبهای متعدد می رانند. این خداست که این امور را موجب می شود و بلکه خود مسئول اجرای آنهاست. نزد چه کسی زار زار بگریم؟». این اندیشه تسلیم مطلق در مقابل قادر جهان، روش متمایز رستگاری در مذهب اسلام بود. «آن کسی که نفس خود را چون «سوهام» یعنی اینکه من آن روح جهانی هستم، می شناسد به راز جهان اعتقاد دارد». این روش کسب رستگاری، یعنی امتزاج وحدت گرایانه خود فرد با روح سرپوشیده جهان، شبیه راه نجاتی است که در اوپانیشادهای دین هندویی تعلیم داده شده است: «هر آن که بدین ترتیب بداند من برهما هستم خود نیز سراسر برهما می شود». «آن روح بزرگ! آن تو هستی». اما روی هم رفته به نظر می رسد که نانک آموزگار طرفدار مراقبت های ریاضت منشانه و فردی متصوفه هندویی نیست و بلکه در عوض از بهکتی، که به معنای طریقه ایمان، عشق و ارادت به عنوان سبیل رستگاری است جانبداری می کند. درست است که امتزاج و یکی شدن با خداوند به عنوان هدف غایی انسان در مرحله پس از این حیات مورد نظر است، اما درست مثل دین هندویی در تعلیمات سیک هم انسان دچار گردونه حیات است که به ناچار ممکن است پیش از رسیدن به نجات و رستگاری از چندین گردونه حیات و مرگ تولد مجدد، بگذرد. همچنین در کتاب گرانت مکررا از بهشت و جهنم بحث می شود و بهشت خاصی به نام ساچ قند به نجات یافتگان وعده داده می شود. بعضی از سیک های تحصیلکرده این را مشابه نیروانای دین هندویی می دانند.
حیات پس از مرگ از نگاه دین سیک
آخرت شناسی دین سیک به معاد شناسی دین هندویی بسیار نزدیک است. دین سیک مانند دین هندویی به نظریه «کارما» و تولد دوباره معتقد است. «مانا» یا «آتمن» انسان، فنا ناپذیر است و پس از مرگ طبق کارماهای گذشته خود به بدن تازه دیگری در می آید. اگرچه در دین سیک به گونه ای دقیق اشاره نشده که چه نوع کارما با چه نوع تولدی انطباق دارد، اما این اندازه روشن است که تولد در شکل های متفاوت نتیجه و مناسب با کارماهای گوناگون است. اینکه دین سیک به تولدهایی به اشکال متفاوت قائل است از این متن به روشنی معلوم می شود: «ای پروردگارم چه کسی عظمت تو را در می یابد؟ هیچ کس نمی تواند گناهان مرا برشمارد. بارها به صورت درخت متولد شده ام یا به صورت حیوان، بارها به شکل مار و بارها بسان پرنده پرواز کردم». به هر حال، تولد دوباره به هر شکلی نتیجه اعمال غیر اخلاقی و ناپسند است. اگر کسی در زندگی اش اعمال نیک انجام دهد، با اتحاد با خداوند از دور تولد و مرگ نجات می یابد. گاهی اوقات به نظر می رسد که دین سیک، تا حدی به شیوه مکتب پورانی دین هندویی یا ادیان سامی، به محاسبه نهایی اعمال خوب یا بد انسان پس از گردش از سوی خداوند و مقدر کردن رهایی یا تولد دوباره او معتقد است. گاهی اشاراتی به جهنم و شهر «یمه»، نیز در دین سیک یافت می شود. به هر حال روشن نیست که آیا جهنم و دوزخ به معنای مکان مشخصی برای گناهکاران است یا به ورطه رنج و آلام اشاره دارد که شخص پس از تولد مجدد باید آن را تحمل کند. از آنجا که دین سیک به تولد مجدد معتقد است، تفسیر دوم به نظر قابل قبول تر است، در هر صورت افرادی که به اعمال پسندیده و عشق و ایمان به خداوند، اشتغال دارند از چرخه تولد و مرگ رهایی می یابند. چنین افرادی با خدا متحد شده و به سعادت کامل دست می یابند.
سرنوشت نهایی بشر
روشن است که در دین سیک، سرنوشت نهایی انسان، آزادی از زنجیره تولد و مرگ و اتحاد با خداوند است؛ بنابراین هر دو جنبه مثبت و منفی را دارا است، نفیا آزادی از چرخه تولد و تولد دوباره و اثباتا اتحاد با خدا. اما اینکه دقیقا معنای اتحاد با خدا چیست، چندان روشن نیست. گفته می شود که مقام و مرتبه ای است ورای توصیف انسانی و تنها می تواند تجربه ای شخصی و شهودی باشد. با این همه، کوشش هایی برای توصیف این مقام از طرف گوروهای سیک صورت گرفته و به دو طریق به تفسیر آن پرداخته اند: گاه به سادگی به مفهوم تشبه به خداوند و گاه به معنی یکی شدن. به هر حال آنچه مسلم است این است که با رسیدن به آزادی، تناسخ و تمام رنج های بعدی آن برای همیشه متوقف می شود. اگرچه اتحاد محدود در این زندگی حاصل می شود، اتحاد واقعی تنها پس از مرگ صورت می گیرد و همچنین هنگامی که روح انسان از تمام امیال پاک شده باشد. آیین سیک برای رسیدن به رهایی این راه ها را پیش می نهد، انجام دادن اعمال نیک و کوشش برای تهذیب نفس از تمام تمایلات ناپسند، تکرار اسم خداوند در قلب، پناه بردن به گورو و غیره. اما علیرغم همه این تلاش ها رهایی بدون لطف خداوند میسر نیست. لطف او حتی برای شکل دادن به کوشش های خالصانه فرد برای آزادی ضروری است. اما در اینجا سؤالی مطرح می شود و آن اینکه چگونه و چرا خداوند لطف ازلی خود را به یکی ارزانی می دارد و به دیگران نه؟ پاسخ این است که این موضوع تا حد زیادی یک راز است. انسان شناخت کاملی از مقدرات خداوند ندارد. با همه اینها به عنوان دستورالعمل کلی برای کسب لطف خداوند اشاره می شود که کوشش انسان بر اساس عشق و ایمان به خداوند چنین لطفی را ایجاب می کند. همچنین به نظر می رسد تا آنجا که به مسأله نیل به رهایی مربوط می شود، گورو (معلم دین سیک)، نقش مهمی در دین سیک دارد و بدون کمک او، سعادت و رهایی در دین سیک تصور پذیر نیست. بیعت با گورو برای رهایی ضروری است و بدون یاری او مصاحبت با سانت (مرشد روحانی)، رهایی ممکن نخواهد بود.
منـابـع
رابرت هیوم- ادیان زنده جهان- ترجمه عبدالرحیم گواهی- دفتر نشر فرهنگ اسلامی- چاپ یازدهم 1382- صفحه 168-163
جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- ج 1- صفحه 637-627
ماهنامه مکتب اسلام- شماره 2- اردیبهشت 84- مقاله پژوهشى در دین سیک
کدرنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه دکتر مرضیه (لوئیز) شنکایی- صفحه 218-214
عبدالله مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش سکیسم
حسین توفیقى- آشنایى با ادیان بزرگ- بخش ادیان ملل گذشته- آیین سیک- صفحه 50
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها