شرایط و ارکان توبه در کلام امیرالمؤمنین

فارسی 4202 نمایش |

بازگشت انسان به سوی خدای متعال و مسیر جلب رضایت او، توبه نامیده می شود. توبه دارای ارکان و شرایط قبول و شرایط کمالى است. عمده شرایط دو امر است، چنانچه عمده شرایط کمال نیز دو امر است. و ما در این باب مى پردازیم به ذکر کلام شریف حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) که در حقیقت از جامع ترین و والاترین سخنان در این زمینه است.
در نهج البلاغه روایت شده که: «أن قائلا قال بحضرته، (ع): أستغفر الله. فقال له: ثکلتک امک أ تدری ما الإستغفار؟ إن الإستغفار درجة العلیین، و هو اسم واقع على ستة معان: أولها الندم على ما مضى. و الثانی العزم على ترک العود إلیه أبدا. و الثالث أن تؤدى إلى المخلوقین حقوقهم حتى تلقى الله سبحانه املس لیس علیک تبعة. و الرابع أن تعمد إلى کل فریضة علیک ضیعتها فتؤدی حقها. و الخامس أن تعمد إلى اللحم الذی نبت على السحت، فتذیبه بالأحزان حتى تلصق الجلد بالعظم و ینشأ بینهما لحم جدید. و السادس أن تذیق الجسم ألم الطاعة کما أذقته حلاوة المعصیة؛ گوینده اى در محضر حضرت امیر (ع)، گفت: استغفر الله پس حضرت به او فرمود: مادرت در عزایت گریه کند، آیا مى دانى استغفار چیست؟ همانا استغفار درجه علیین است. و آن اسمى است که واقع مى شود بر شش معنى. اول آنها پشیمانى بر گذشته است. دوم، عزم بر اینکه هیچ گاه به سوى آن بر نگردد. سوم، ادا کنى به سوى مخلوق حق آنها را تا ملاقات کنى خداى سبحان را در حالی که پاکیزه ای که و به همراه تو تبعات و گرفتاری هایی نمی باشد (یعنى حقى از کسى به عهده تو نیست). چهارم، آنکه روى آورى به سوى هر واجبی که آن را ضایع کرده اى، پس حق آن را ادا کنى. پنجم، روى آورى به سوى گوشتى که روییده شده است بر حرام، پس آب کنى آن را به اندوه ها تا بچسبد گوشت به استخوان و روییده شود بین آنها گوشت تازه. ششم، آنکه به جسم درد فرمانبردارى را بچشانی چنانچه شیرینى نافرمانى را به آن چشاندى.»
این حدیث شریف مشتمل است اولا بر دو رکن توبه که «پشیمانى» و «عزم بر عدم برگشت» است. و پس از آن، بر دو شرط مهم قبول آن که «رد حقوق مخلوق» و «رد حقوق خالق» است. انسان به مجرد آنکه گفت توبه کردم، از او پذیرفته نمى شود.
انسان تائب آن است که هر چه از مردم به ناحق برده، به آنها برگردارند، و اگر حقوق دیگرى از آنها در عهده اوست، و امکان دارد که آنها را برگداند یا صاحبش را راضى نماید، اقدام به انجام آن کند. و هر چه از واجبات الهی ترک کرده، قضا کند (در صورتی که وقت آن گذشته است) یا ادا نماید (در صورتی که وقت آن باقی است)، و اگر انجام تمام اینها برایش ممکن نیست، هر مقدار را که را می تواند، انجام دهد. باید دانست که این ها حقوقى است که هر یک از آنها را مطالبى است (کسی آنها را طلب می کند)، و در جهان دیگر از او به سخت ترین حالت مطالبه مى کنند، و در آن عالم راهى براى ادای آنها ندارد جز آنکه بار گناهان دیگران را حمل کند و اعمال حسنه خود را رد نماید. پس، در آن وقت بیچاره و بدبخت مى شود و راهى براى خلاص و چاره ای براى رهایی ندارد.
اى عزیز، مبادا شیطان و نفس اماره تو را وسوسه نمایند و مطلب را بزرگ نمایش دهند و تو را از توبه منصرف کنند و کار تو را یکسره نمایند. بدان که در این امور هر قدر، ولو به مقدار کمى نیز باشد، اقدام بهتر است. اگر نمازهاى فوت شده و روزه ها و کفارات و حقوق خدایى بسیار است و حقوق مردم بیشمار است، گناهان متراکم است و خطایا فراوان، از لطف خداوند مأیوس مشو و از رحمت حق ناامید مباش که حق تعالى اگر تو به مقدور اقدام کنى، راه را بر تو سهل مى کند و راه نجات را به تو نشان مى دهد. بدان که یأس از رحمت حق بزرگترین گناهى است که گمان نمى کنم هیچ گناهى بدتر و بیشتر از آن در نفس تأثیر نماید. انسان مأیوس از رحمت چنان ظلمتى قلبش را فرا بگیرد و چنان افسارش گسیخته شود که با هیچ چیز نمى توان اصلاحش نمود. مبادا از رحمت حق غافل شوى و گناهان و تبعات آن در نظرت بزرگ آید. رحمت حق از همه چیز بزرگتر و به هر چیز شامل است: «داد حق را قابلیت شرط نیست»
تو از اول چه بودى؟ در ظلمت عدم قابلیت و استعدادى نیست، حق جل و علا بى استحقاق و استعداد و بدون سؤال و سابقه دعا نعمت وجود و کمالات وجود را به تو بخشید، بساط نعمت های نامحدود و رحمتهاى غیر قابل شمارش را گستراند، و تمام موجودات را مسخر تو کرد، اکنون هم از عدم صرف و از نابودى محض حالت بدتر نشده. خداوند وعده رحمت داده، وعده مغفرت فرمود، تو یک قدم پیش بیا و به سوى درگاه قدس او قدم گذار، او خود از تو با هر وسیله اى هست دستگیرى مى فرماید. و اگر نتوانستى تأدیه حقوق او کنى، از حقوق خود مى گذرد، و حقوق دیگران را اگر نتوانستى تأدیه نمایى، جبران مى فرماید.
چنانچه خداوند توبه جوان نباش (شخصی که نبش قبر می کند) را قبول کرد. حکایت جوان نباش و توبه او در کتب تفسیر و حدیث نقل شده خلاصه آن این است که روزى معاذ بن جبل بر پیغمبر (ص) وارد شد و عرض کرد که در آستانه درب جوانى است که به شدت مى گرید و تمناى ملاقات دارد. پیامبر او را پذیرفت و از سبب گریه اش پرسید. گفت: «گناهان بزرگ کرده ام و از آنها و خشم خداوند سخت مى ترسم.» پیغمبر وى را به رحمت و بخشایشگرى خداوند امیدوار ساخت و فرمود خداوند از گناهان بزرگ در مى گذرد. سپس از گناه او سؤال کرد، جوان گفت: «هفت سال بود که نبش قبر مى کردم و کفن مى دزدیدم تا شبى قبر دختر جوانى از انصار را شکافتم و با جنازه او هم بستر شدم: چون از آنجا باز مى گشتم ندایى شنیدم که مرا از عذاب خدا بیم مى داد.» پیامبر چون حکایت جوان را شنید او را از نزد خود راند. جوان بالاى کوهى رفت و چهل شبانه روز بر حال خود نالید و گریست تا آیه «و الذین اذا فعلوا فاحشة؛ و آنان كه چون كار زشتى كنند.» (آل عمران/ 135) نازل گردید پس پیامبر نزد او رفت و وى را بشارت داد که خداوند توبه او را پذیرفته است.
اى عزیز، راه حق سهل است و آسان، ولى قدرى توجه مى خواهد. اقدام باید کرد. با تسویف و تأخیر امر را گذراندن و بار گناهان را هر روز زیاد کردن کار را سخت مى کند، ولى اقدام در امر و عزم بر اصلاح امر و نفس راه را نزدیک و کار را سهل مى کند. تو تجربه کن و چندى اقدام کن، اگر نتیجه گرفتى، صحت مطلب بر تو ثابت مى شود، و الا راه فساد باز است و دست گنهکار تو دراز.
اما آن دو امر دیگر که حضرت امیر المؤمنین (ع)، فرموده است از شرایط کمال توبه و توبه کامله است، نه آنکه توبه بدون آنها تحقق پیدا نمى کند یا قبول نمى شود، بلکه توبه بدون آنها کامل نیست.
بدان که از براى هر یک از منازل سالکان مراتبى است که به حسب حالات قلوب آنها فرق مى کند. شخص تائب اگر بخواهد به مرتبه کمال آن نایل شود، باید تدارک تروک را که کرد (یعنى آنچه را که ترک کرده بود تدارک کرد) تدارک حظوظ (لذت هایی که از گناه برده است) را نیز بکند. یعنى حظوظ نفسانیه اى که در ایام معاصى براى او حاصل شده بود باید تدارک کند. و آن به این نحو صورت می پذیرد که آثار جسمی و روحی که از معاصى برای او حاصل شده بود، در صدد برآید که به کلى از آن محو نماید تا نفس به صقالت اولیه و روحانیت فطری خود برگردد و تصفیه کامل براى او حاصل شود. باید دانست که هر معصیتى و هر لذتى در روح اثرى حاصل می گذارد، چنانچه در جسم نیز از بعضى از آنها نیرویی حاصل می شود. پس شخص تائب باید مردانه قیام کند و به کلى آن آثار را از بین ببرد، و ریاضت های جسمی و روحی به خود دهد تا تبعات و آثار آن به کلى مرتفع شود. همان طور که حضرت امیرالمؤمنین (ع) دستور داده است.
پس به واسطه ریاضت های جسمی و خودداری از مقویات و مفرحات (امور شاد کننده) و گرفتن روزه مستحبى و یا واجبى، اگر به عهده اوست، گوشت حاصل از معاصى یا در ایام معاصى را ذوب کند. و به واسطه ریاضت های روحی و عبادات و مناسک، حظوظ طبیعت (لذت های طبیعی و مادی) را تدارک کند، زیرا که در ذائقه روح صورت لذات طبیعی موجود است، و تا آن صورتها وجد دارند، نفس متمایل به آنها و قلب عاشق به آنهاست، و بیم آن است که خداى نخواسته باز نفس سرکشى کند و عنان را از دست بگیرد. پس بر سالک راه آخرت و تائب از معاصى لازم است که سختی ریاضت و عبادت را به ذائقه روح بچشاند، و اگر شبى در معصیت و عشرت به سر برده، تدارک آن شب را بکند با قیام به عبادت خدا، و اگر روزى خود را به لذات طبیعی مشغول کرده، با روزه و عبادت های مناسب آن جبران کند، تا نفس به کلى از آثار و تبعات آن، که حصول تعلق ها و رسوخ محبت به دنیاست، پاک و پاکیزه شود. البته توبه در این صورت کاملتر مى شود و نورانیت فطری نفس بر می گردد.
پیغمبر اکرم (ص) فرمودند: «اذا عملت سیئة فاعمل حسنة تمحوها؛ در پى هر بدى نیکوئى کن تا آن را نحو کند.» بنابراین بنده در هیچ حالى از محو آثار بدیها و گناهان از قلب خود به وسیله پرداختن به نیکیهائى که آثار آنها ضد آثار آن سیئات باشد بى نیاز نیست، به این معنى که نیکى و حسنه اى که براى محو آن بدى و سیئه انجام مى دهد با آن سیئه مناسبت داشته باشد، به دلیل قول رسول خدا (ص): «اتق الله حیث کنت و اتبع السیئة الحسنة تمحها؛ هر جا هستى از خدا بترس، و در پى گناه کار نیک انجام بده تا آن را محو کند.» و به این دلیل که بیمارى با ضدش معالجه مى شود، پس هر ظلمتى که به قلب رسیده است محو نمى شود مگر با نورى که از حسنه ضد آن برخاسته و به دل بر آمده باشد، که ضد به ضد دفع مى شود، پس کفاره شنیدن آلات لهو و لعب به شنیدن قرآن و حضور در مجالس ذکر است، و کفار نشستن در مسجد در حال جنابت به عبادت در آن است، و کفاره مس مصحف بدون طهارت و وضو بزرگداشت و بوسیدن و بسیار خواندن آن است، و کفاره شرابخوارى تصدق دادن از نوشیدنى حلالى است که خود بیشتر دوست دارد... و غیر اینها و البته این (یعنى وجود مناسبت) شرط در محو اثر گناه نیست. روایت است که: «مردى به رسول خدا (ص) عرض کرد: زنى را معالجه کردم و با هر چیزى روبرو شدم مگر سودن (مس)، حکم خدا را درباره من بفرما، فرمود: آیا با ما نماز مى گزارى؟ گفت: آرى فرمود:ان الحسنات یذهبن السیئات؛ نیکیها بدیها را از میان مى برد.»
علاوه بر یاد خدا و انجام عبادات، پیوسته در خلال اشتغال به این امور تفکر و تدبر کند در نتایج معاصى و دقت میزان اعمال و شدت عذاب عالم برزخ و قیامت، و بفهمد و به نفس و قلب بفهماند که تمام این ها نتایج و صور این اعمال زشت و مخالفتهاى با مالک الملوک (خداوند که پادشاه پادشاهان است و قدرت و سلطنت حقیقی از آن اوست) است.
امید است که پس از این علم و تفکر، نفس از معاصى متنفر شود و انزجار تام و تمام برایش حاصل شود، و به نتیجه مطلوب در باب توبه برسد و توبه او کامل و تمام شود.
پس، این دو مقام از اموری است که توبه را تمام و کامل می کند. و البته انسان که در مرحله اولى مى خواهد وارد منزل توبه شود و از گناهگاری و نافرمانی به خداوند برگردد، نباید گمان کند که آخر مراتب را از او خواستند، و به نظرش راه سخت و منزل پر زحمت آید و در نتیجه یکسره آن را ترک کند. بلکه هر مقدارى که حال سالک طریق آخرت اقتضا مى کند، همان اندازه مطلوب و مرغوب است. پس از آنکه وارد طریق شد، راه را خداى تعالى بر او آسان مى کند. پس نباید سختى راه انسان را از اصل مقصد باز دارد، زیرا که مقصد خیلى بزرگ و مهم است. اگر عظمت مقصد را بفهمیم، هر زحمتى در راه آن آسان مى شود.
آیا چه مقصدى از نجات ابدى و روح و ریحان همیشگى بالاتر است، و چه خطرى از شقاوت سرمدى و هلاکت دائمى عظیمتر است؟ با ترک توبه و تسویف و تأخیر آن ممکن است انسان به شقاوت ابدى و عذاب خالد و هلاک دائم برسد، و با دخول در این منزل، ممکن است انسان سعادتمند به تمام معنا شود و محبوب حق گردد. پس وقتى مقصد بدین عظمت است، از زحمت چند روزه چه باک است.
و باید دانست که اقدام به قدر مقدور هر چه هم کم باشد مفید است. مقایسه کنید امور آخرتى را به امور دنیایى که عقلا [اگر] نتوانستند به مقصد عالى خود برسند، از مقصد کوچک دست بر نمى دارند، و اگر مطلوب کامل را نتوانستند تحصیل کنند، از مطلوب ناقص صرف نظر نمى کنند، تو نیز اگر نمى توانى به کمال آن نایل شوى، از اصل مقصد و از صرف حقیقت آن باز نمان و هر مقدارى ممکن است در تحصیل آن اقدام کن.

منـابـع

امام خمینی- چهل ‏حدیث- صفحه 278-281

ملامهدی نراقی- ترجمه جامع السعادات (علم ‏اخلاق ‏اسلامى)- جلد 4 صفحه 83

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد