عوامل ورود در جهنم (روایات در عاقبت ظالم)

فارسی 3521 نمایش |

ظالمین در راهی بی پایان قدم می گذارند

گروهى از منافقان نزد پیامبر (ص) آمدند و عرض کردند به ما اجازه ده مسجدى در میان قبیله بنى سالم (نزدیک مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیر مردان از کار افتاده در آن نماز بگزارند، و همچنین در شبهاى بارانى که گروهى از مردم توانایى آمدن به مسجد شما را ندارند فریضه اسلامى خود را در آن انجام دهند، و این در موقعى بود که پیامبر (ص) عازم جنگ تبوک بود. پیامبر (ص) به آنها اجازه داد، ولى آنها اضافه کردند آیا ممکن است شخصا بیائید و در آن نماز بگزارید؟ پیامبر (ص) فرمود من فعلا عازم سفرم، و هنگام بازگشت به خواست خدا به آن مسجد مى آیم و نماز در آن مى گزارم. هنگامى که پیامبر (ص) از تبوک بازگشت نزد او آمدند و گفتند اکنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایى و در آنجا نماز بگزارى، و از خدا بخواهى ما را برکت دهد، و این در حالى بود که هنوز پیامبر (ص) وارد دروازه مدینه نشده بود.
در این هنگام پیک وحى خدا نازل شد و آیاتی را آورد و پرده از اسرار کار آنها برداشت، و به دنبال آن پیامبر دستور داد مسجد مزبور را آتش زنند، و بقایاى آن را ویران کنند، و جاى آن را محل ریختن زباله هاى شهر سازند! اگر به چهره ظاهرى کار این گروه نگاه کنیم از چنین دستورى در آغاز دچار حیرت خواهیم شد، مگر ساختن مسجد، آن هم براى حمایت از بیماران و پیران و مواقع اضطرارى که در حقیقت هم یک خدمت دینى است و هم یک خدمت انسانى کار بدى است که چنین دستورى درباره آن صادر شده؛ «أفمن أسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر أم من أسس بنیانه علی شفا جرف هار فانهار به فی نار جهنم والله لایهدی القوم الظالمین* لایزال بنیانهم الذی بنوا ریبة فی قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم و الله علیم حکیم؛ آیا کسی که بنیاد کار خود را بر پایه ی تقوا و خشنودی خدا نهاده بهتر است یا کسی که بنای خود را بر لب پرتگاهی مشرف بر سقوط پی ریزی کرده و با آن در آتش دوزخ فرو می افتد؟ و خدا گروه بیدادگران را هدایت نمی کند. همواره آن ساختمانی که بنا کرده اند، در دل هایشان مایه ی شک و نفاق است، تا آن که دل هایشان پاره پاره شود و خدا دانای سنجیده کار است.» (توبه/ 109- 110)
این آیه در درجه اول ناظر به تأسیس پایگاه فکری و اعتقادی توحید یا الحاد، ایمان یا کفر، اخلاص یا ریا و سمعه، اسلام یا نفاق است و در درجه دوم شامل ساخت و ساز خیریه ها و اماکن سودمند و متبرک است و همچنین درباره ی ساختمان هایی که محل نشر فساد و تباهی، انحرافگاه ها و مکان های فتنه انگیز و نامیمون است. هدایت الهى یعنى فراهم ساختن مقدمات براى رسیدن به مقصد، تنها شامل حال گروهى مى شود که شایستگى و استحقاق و آمادگى آن را داشته باشند، اما ظالمانى که از این شایستگى دورند هرگز مشمول چنین لطفى نخواهند بود زیرا خداوند حکیم است و مشیت و اراده اش روى حساب.
در آیه اشاره به لجاجت و سرسختى منافقان کرده، مى گوید آنها چنان در کار خود سرسختند و در نفاق سرگردان، و در تاریکى و ظلمت کفر حیرانند که حتى "بنائى را که خودشان برپا کردند همواره به عنوان یک عامل شک و تردید، یا یک نتیجه شک و تردید، در قلوب آنها باقى می ماند، مگر اینکه دلهاى آنها قطعه قطعه شود و بمیرند" (لا یزال بنیانهم الذی بنوا ریبة فی قلوبهم إلا أن تقطع قلوبهم). آنها در یک حالت حیرت و سرگردانى دائم به سر مى برند، و این کانون نفاق و مسجد ضرارى که برپا کرده بودند به صورت یک عامل لجاجت و تردید در روح آنها هم چنان باقى مى ماند، هر چند آن بنا را پیامبر (ص) بسوزاند و ویران کند، اما گویى نقش آن از دل پر تردیدشان زائل نمى گردد.

نگاهی به آبات و روایات ظلم

آیات در این مورد در قرآن مجید بسیار است: «إنما السبیل على الذین یظلمون الناس و یبغون فی الأرض بغیر الحق أولئک لهم عذاب ألیم؛ همانا راه عقاب براى کسانى است که بر مردم ستم می کنند و در روى زمین بدون حق تجاوز می نمایند اینان بر ایشان عذاب دردناک است.» (شورى/ 41) و نیز در قرآن مجید می فرماید: «و لا تحسبن الله غافلا عما یعمل الظالمون؛ البته گمان مبر که خدا از آنچه ستمکاران می کنند بی خبر است.» (ابراهیم/ 43) و نیز می فرماید: «و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون؛ زود باشد که بدانند کسانى که ستم می کنند به چه جایى بازگشت می کنند.» (شعراء/ 28)
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: «اتقوا الظلم فانه ظلمات یوم القیمة؛ از ستم بپرهیزید که ستم تاریکیهاى روز قیامت است.» و در حدیث دیگر فرمود:«من خاف القصاص کف عن ظلم الناس؛ کسى که از مکافات می ترسد، از ستم به مردم خوددارى می کند.» و از حضرت باقر (ع) روایت شده که فرمود: «ما من احد یظلم بمظلمة الا اخذه الله تعالى بها فى نفسه او ماله؛ هیچکس ستم نکند جز اینکه خداى تعالى او را به واسطه آن ستم در جان یا مالش بگیرد.»، و در حدیث دیگر فرمود: «الظلم ثلاثة ظلم یغفره الله تعالى و ظلم لا یغفره الله تعالى و ظلم لا یدعه الله، فاما الذى یغفره الله تعالى فظلم الرجل نفسه فیما بینه و بین الله و اما الظلم الذى لا یغفره الله فالشرک، و اما الظلم الذى لا یدعه الله فالمداینة بین العباد؛ ستم بر سه گونه است: ستمى که خداى تعالى می آمرزد، و ستمى که نمی آمرزد، و ستمى که از آن نمی گذرد، اما ستمى که می آمرزد ستمى است که انسان به خود می کند نسبت به آنچه بین او و بین خدا است (یعنى معصیتهایى که تنها نافرمانى خدا در آنها شده و حق الناس در آنها نباشد) و اما ستمى که نمی آمرزد شرک به خدا است، و اما ستمى که از آن نمی گذرد مظالم عباد است.»
از حضرت صادق (ع) روایت شده که در تفسیر آیه ی شریفه ی «إن ربک لبالمرصاد؛ به تحقیق پروردگار تو البته در کمین است.» (فجر/ 14) فرمود: «قنطرة على الصراط لا یجوزها عبد بمظلمة؛ ایستگاهى است بر صراط که بنده اى که مظلمه به گردن او باشد از آن نمی گذرد.» و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود: «ما من مظلمة اشد من مظلمة لا یجد صاحبها علیها عونا الا الله؛ هیچ ظلمى سخت تر از آن ظلمى نیست که مظلوم یاورى جز خدا نداشته باشد.» و نیز فرمود: «من اکل مال اخیه ظلما و لم یرده الیه اکل جذوة من النار یوم القیمة؛ کسى که مال برادر دینى خود را از روى ظلم بخورد و به او برنگرداند روز قیامت پاره آتش خواهد خورد.» و نیز فرمود: «اما ان المظلوم یأخذ من دین الظالم اکثر مما یأخذ الظالم من مال المظلوم؛ آگاه باشید که مظلوم می گیرد از دین ظالم زیادتر از آنچه ظالم از مال مظلوم گرفته.» سپس فرمود: «من یفعل الشر بالناس فلا ینکر الشر اذا فعل به اما انه یحصد ابن آدم ما یزرع و لیس یحصد احد من المر حلوا و لا من الحلو مرا؛ کسى که به مردم بدى کند، نباید بدش بیاید اگر به او بدى شود، آگاه باشید که فرزند آدم درو می کند آنچه کشت می نماید، و هیچکس از تلخ شیرین، و از شیرین تلخ درو نمی کند.»

سؤالی در عدل و ظلم

از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: «من ظلم سلط الله علیه من یظلمه او على عقبه او على عقب عقبه، قال الراوى هو یظلم فیسلط الله على عقبه او على عقب عقبه قال فان الله تعالى یقول و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم فلیتقوا الله و لیقولوا قولا سدیدا؛ کسى که ستم کند، خدا بر او مسلط کند کسى که او را ستم نماید و یا بر فرزند او یا بر فرزند فرزند او، راوى گفت عرض کردم او ستم نموده خدا بر فرزند او و بر فرزند فرزند او مسلط می نماید؟ فرمود خداى تعالى می فرماید باید بترسند کسانى که پس از خود فرزندان خردى می گذارند و بر آنها می ترسند (یعنى بترسند از اینکه بر فرزندان دیگران ستم کنند) پس درباره فرزندان دیگران از خداى بترسند و گفتار صواب و درست درباره آنها بگویند.» (نساء/ 10)
سؤال: آیا این منافى با عدل نیست که شخصى ستم کند و از فرزندان و نواده گان او انتقام بگیرند با اینکه خداوند در قرآن می فرماید «و لا تزر وازرة وزر أخرى؛ بردارنده اى گناه و بار دیگرى را برنمیدارد؟» (انعام/ 164)

جواب سؤال

انتقام از اعقاب و فرزندان ظالم از سه وجه ممکن است باشد:
وجه اول اینکه فائده ظلم پدران به آنها رسیده باشد مثل اینکه اموالى را پدر غصب نموده و فرزند می داند ولى به صاحبش رد نمی کند، بلکه مورد استفاده و تصرف قرار می دهد.
وجه دوم اینکه به فعل پدران راضى باشند که به مفاد «الراضى بفعل قوم کالداخل فیهم» مورد انتقام قرار خواهند گرفت.
وجه سوم اینکه به آباء خود اقتداء و سنتهاى شوم آنان را مورد عمل قرار دهند و اغلب از این جهت است. و مثل ظلم است اعانت ظالم و رکون به ظالم. در قرآن مجید می فرماید: «و لا تعاونوا على الإثم و العدوان؛ بر گناه و تجاوز کمک نکنید.» (مائده/ 3) و نیز می فرماید: «و لا ترکنوا إلى الذین ظلموا فتمسکم النار؛ کمترین میلى پیدا نکنید به کسانى که ظلم می کنند که با آتش تماس خواهید گرفت.» (هود/ 113)
از پیغمبر اکرم (ص) روایت شده که فرمود: «اذا کان یوم القیمة نادى مناد این الظلمة و این اعوان الظلمة؟ و من لاق لهم دواتا او ربط لهم کیسا او مدهم بمدة قلم فاحشروهم معهم؛ وقتى قیامت واقع شود منادى حق ندا کند ستمکاران و یاوران ستمکاران کجایند؟ و کسى که لیقه در دوات آنها نهاده باشد یا سر کیسه اى را براى آنها بسته باشد یا مد قلمى به آنها داده باشد، با آنها محشورشان کنید.» و نیز فرمود: «من مشى مع ظالم فقد اجرم؛ کسى که با ستمکارى راه رود مجرم است.»
از حضرت صادق (ع) روایت شده که فرمود: «العامل بالظلم و المعین له و الراضى به شرکاء ثلاثتهم؛ عمل کننده ستم و یارى کننده ستمکار و راضى به فعل ستمکار هر سه شریک در ستمند.» و نیز فرمود: «من اعان ظالما بظلمه سلط الله علیه من یظلمه فان دعا لم یستجب له و لم یأجره الله على ظلامته؛ کسى که ظالمى را در ظلمش کمک کند، خدا مسلط کند کسى را که به او ظلم نماید، و اگر دعا کند، دعاى او مستجاب نشود و خداوند او را بر مظلومیت و ستمدیدنش اجر ندهد.» و غیر اینها از اخبار دیگر و بحث در اینکه اعانت ظالم در جمیع مقدمات ظلم است یا در مقدمات قریبه یا دائر مدار قصد است در فقه متعرض شده اند و تحقیق این است که موارد اعانت مختلف است و مناط صدق عرفى آن است و مراد از رکون به ظالم ظاهرا میل به بقاء او و حشر و مراوده با او است مگر اینکه از روى اجبار یا تقیه یا غرض مشروعى باشد.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏8 صفحه 134 -142

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏12 صفحه 417

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏25 صفحه 118

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏6 صفحه 405

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏16 صفحه 477

نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏4 صفحه 233

نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏14 صفحه 147

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 397

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏15 صفحه 53

عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏1 صفحه 323

حاج ميرزا محمد ثقفى- تفسیر روان جاوید- جلد 2 صفحه 161

میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد ‏6 صفحه 323

حاج ملاسلطان محمد گنابادی- ترجمه بیان السعادة- جلد ‏2 صفحه 229

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد