آموزه آمرزیدگی در اندیشه نهضت اصلاح دینی (ایمان)
فارسی 4089 نمایش |پاسخ کلیساى کاتولیک: شوراى ترنت و مسئله آمرزیدگى
تردیدى نیست که کلیساى کاتولیک ناچار از دادن پاسخى رسمى و مشخص به لوتر بود. در سال 1540 در سراسر اروپا نام لوتر بر سر زبان ها افتاده بود. آثار او حتى در محافل کلیسایى ایتالیا با شور و حرارت مطالعه و تلخیص مى شد; لازم بود که کارى صورت پذیرد. در سال 1545 دعوت براى تشکیل شوراى ترنت با این هدف صورت پذیرفت که راه طولانى ارائه پاسخى کامل به لوتر را بپیماید. نخستین دستور کار این شورا بررسى آموزه آمرزیدگى بود. ششمین نشست شوراى ترنت در 13 ژانویه 1547 پایان یافت. شاید بتوان گفت که حکم شوراى ترنت درباره آمرزیدگى (که مهمترین ثمره این نشست عموما به این نام شناخته شده است) نشان دهنده مهمترین دستاورد این شوراست. در فصل شانزدهم حکم یادشده شوراى ترنت، دیدگاه کلیساى کاتولیک روم در باب آمرزیدگى با وضوح و شفافیت قابل توجهى ذکر شده است. در بخشى از احکام سى و سه گانه این فصل، دیدگاه هاى خاصى که به مخالفان کلیساى کاتولیک روم، از جمله لوتر نسبت داده مى شد، محکوم و مطرود اعلام شده است. نکته جالب توجه آن است که این شورا ظاهرا از خطرى که از ناحیه کالون متوجه کلیساى کاتولیک بود، غافل ماند و بیشتر انتقادهاى خود را متوجه دیدگاه هایى کرد که معروف به دیدگاه هاى لوتر بود.
انتقادهاى شوراى ترنت از آموزه لوتر در باب آمرزیدگى
انتقادهاى شوراى ترنت از آموزه لوتر در باب آمرزیدگى را مى توان به چهار بخش اصلى زیر تقسیم کرد:
1. ماهیت آمرزیدگى
لوتر در دوره نخست فعالیت فکرى خود، در حدود سال هاى 1515 تا 1519، گرایش به این نظر داشت که آمرزیدگى عبارت است از فرآیند شدنى که طى آن، فرد گناهکار پس از طى مرحله تجدید حیات درونى، آرام آرام به مشابهت با عیسى مسیح نایل مى شود. لوتر فرد گناهکار را به بیمارى تشبیه مى کند که تحت مراقبت هاى دقیق پزشکى است. این تشبیه ناظر به همین برداشت از آمرزیدگى است; همان گونه که اظهار نظر معروف او در درس گفتارهاى سال هاى 1515 ـ 1516 پیرامون رساله رومیان نیز چنین است. لوتر در آن درس گفتارها گفته بود که «آمرزیدگى درباره شدن است.» اما در آثار و نوشته های متاخر خود که در نیمه دوم دهه 1530 به بعد به رشته تحریر در آورد، آمرزیدگی را عبارت از عادل خوانده شدن دانست. نه فرآیند عادل شدن. شاید این دیدگاه لوتر تحت تاثیر نگرش ملانشتون به مسئله آمرزیدگی بود که رویکردی بیشتر دادگاهی به آن داشت. لوتر روز به روز به این نظر نزدیک شد که آمرزیدگی واقعه ای است که به وسیله فرآیند مشخص تولد دوباره و نیز تجدید حیات درونی به دست روح القدس تکمیل می شود. آمرزیدگی وضع بیرونی و درونی گناهکار را نزد خداوند تغییر مى دهد و تولد دوباره، ماهیت درونى او را.
مخالفت شوراى ترنت با دیدگاه لوتر
شوراى ترنت به شدت با این دیدگاه مخالفت و از اندیشه اى که در اصل متعلق به آگوستین بود، دفاع کرد; طبق این اندیشه آمرزیدگى عبارت بود از فرآیند تولد دوباره و تجدید حیات در درون طبیعت بشر که موجب پیدایش تحول هم در وضعیت بیرونى و هم در ماهیت درونى شخص گناهکار مى شود. در فصل چهارم این اعلامیه، تعریف دقیقى از آمرزیدگى ارائه شده است که به شرح زیر است: آمرزیدگى گناهکاران را مى توان به طور خلاصه چنین تعریف کرد: «انتقال از وضعیتى که بشر به عنوان فرزند آدم نخستین زاده شد، به وضعیت لطف و فرزندخواندگى خدا به وسیله آدم دوم; یعنى نجات بخش ما عیسى مسیح.» بر اساس کتاب مقدس، این انتقال به دست نمى آید، جز از راه طهارت ناشى از تولد دوباره یا در آرزوى چنین چیزى بودن; آن چنان که مکتوب گشته است: «تا کسى از آب و روح تولد نیابد، نمى تواند داخل ملکوت خدا شود.» (یوحنا 3:5) بدین ترتیب، آمرزیدگى شامل اندیشه تولد تازه نیز مى شود.
این عبارت مختصر در فصل هفتم شرح داده شده است. در این فصل بر این نکته تأکید شده است که آمرزیدگى «تنها بخشوده شدن از گناه نیست، بلکه تقدس و بازسازى درونى شخص را به واسطه پذیرش اختیارى فیض و موهبت هایى که به وسیله آن، فرد غیر عادل، عادل مى شود نیز در برمى گیرد.» این مطلب در حکم یازدهم مورد تأکید بیشترى قرار گرفت. در این فصل کسانى که تصور مى کردند آمرزیدگى یا با انتساب تنها به عدالت مسیح یا با بخشودگى منحصر به فرد گناهان به دست مى آید، نه به وسیله فیض و دستگیرى.... یا این که فیضى که به واسطه آن آمرزیده مى شویم تنها همان اراده نیک خداوند است، محکوم شده اند.
رابطه آمرزیدگى با آیین هاى تعمید و توبه
آمرزیدگى رابطه مستقیم با آیین هاى تعمید و توبه دارد. در ابتدا، شخص گناهکار به واسطه تعمید آمرزیده مى شود; اما ممکن است به خاطر ارتکاب گناه، از آن محروم شود. این آمرزیدگى، آن گونه که در فصل چهاردهم بیان شده، ممکن است با توبه کردن تجدید شود; چنان که در همان فصل چهاردهم با وضوح بر آن صحه گذارده است: «آنان که به واسطه گناه از فیض آمرزیدگى که به دست آورده بودند محروم شدند، مى توانند بار دیگر آمرزیده شوند; مشروط به این که به مدد خداوند تلاش کنند و در چارچوب آیین توبه و اقرار و به واسطه شایستگى هاى مسیح، فیض از دست رفته را به دست آورند. این آمرزیدگى براى احیاى کسانى است که در دام گناه گرفتار آمده اند. پدران مقدس به درستى، این را «دومین تخته بعد از شکسته شدن کشتى فیض از دست رفته» نامیده اند; زیرا عیسى مسیح آیین توبه را براى کسانى قرار داد که پس از تعمید دچار لغزش و گناه شدند.... از این رو، توبه شخص مسیحى بعد از ارتکاب گناه، بسیار متفاوت از توبه هنگام تعمید است.
خلاصه کلام آنکه شوراى ترنت بر سنت متداول در قرون وسطى (که در اصل به آگوستین بازمى گشت) اصرار مى ورزید که آمرزیدگى را تشکیل شده از دو چیز مى دانست: یکى حادثه و دیگرى فرآیند; حادثه عادل خوانده شدن به واسطه عمل مسیح و فرآیند عادل شدن به واسطه دخل و تصرف روح القدس در باطن آدمى. اصلاحگرانى چون ملانشتون و کالون بین این دو موضوع تمییز قائل شدند و واژه «آمرزیدگى» را تنها براى اشاره به واقعه عادل خوانده شدن دانستند و فرآیند تجدید حیات درونى را (که همراه با آن است و آن را اصطلاحا «تقدس» یا تولد دوباره نامیده اند) به لحاظ الهیاتى، موضوعى متمایز و جدا تلقى کردند. نتیجه این داستان، بروز پاره اى سردرگمى ها بود. پیروان کلیساى کاتولیک و نیز پروتستان ها هر دو، واژه «آمرزیدگى» را به معانى کاملا متفاوتى به کار مى بردند. منظور شوراى ترنت از نجات، مجموع آن چیزى بود که پروتستان ها آن را آمرزیدگى و تقدس تلقى مى کردند.
2. ماهیت عدالت آمرزشگر
لوتر بر این حقیقت اصرار مى ورزید که گناهکاران در خود هیچ عدالتى ندارند; در درون آنها چیزى وجود ندارد که بتوان آن را اساس و مبناى تصمیم مهربانانه خداوند در نجات آنان دانست. آموزه لوتر تحت عنوان عدالت بیرونى مسیح این نکته را روشن ساخت که عدالتى که موجب آمرزیدگى گناهکاران مى شود، در بیرون آنها قرار دارد. این عدالت انتسابى است نه اعطایى; و بیرونى است نه درونى. نخستین منتقدان نهضت اصلاح دینى، به پیروى از آگوستین، چنین استدلال مى کردند که گناهکاران بر اساس عدالتى درونى آمرزیده مى شوند که خداوند آن را از سر محبت و مهربانى در آنها دمیده یا نهاده است. این عدالت نیز به عنوان فیض، به بشر اعطا شده است و چیزى نیست که بشر شایسته آن بوده باشد. با این حال، آنها استدلال مى کردند که باید چیزى در درون افراد باشد تا زمینه آمرزش آنها به واسطه خداوند فراهم آید. لوتر این اندیشه را مردود مى دانست و (معتقد بود که) اگر خدا تصمیم به آمرزش کسى گرفته باشد، مى تواند آن را مستقیما محقق سازد; بدون آن که نیاز به واسطه اى چون موهبت عدالت باشد.
دفاع شوراى ترنت از اندیشه آگوستین
شوراى ترنت از اندیشه آگوستین (که اساس آمرزش را عدالت درونى مى دانست) به شدت دفاع کرد. در فصل هفتم (اعلامیه شورا)، این مطلب به روشنى آمده است: «یگانه علت صورى (آمرزیدگى)، عدالت خدا است; اما نه عدالتى که او به واسطه آن، عادل است; بلکه عدالتى که به واسطه آن، ما را عادل مى سازد; به گونه اى که هرگاه این موهبت به ما ارزانى شود، ما «به روح ذهن خود تازه مى شویم.» (افسسیان 4:23) و ما تنها عادل شمرده نمى شویم، بلکه در واقع، عادل خطاب مى شویم.... هیچ کس نمى تواند عادل شود، مگر آن که خداوند شایستگى هاى حاصل شده از رنج و اندوه عیسى مسیح را به او منتقل سازد و این مطلب در آمرزیدگى گناهکاران اتفاق مى افتد.»
عبارت «یگانه علت صورى» نیازمند توضیح است. علت «صوری» همان علت مستقیم یا بی واسطه ترین علت هر پدیده است. بنابراین، اعلامیه شورای ترنت در صدد بیان این مطلب است که علت مستقیم آمرزیدگی همان عدالتی است که خداوند از سر محبت و مهربانی به ما افاضه کرده است. این معنا در برابر علل بعیدتر آمرزیدگی قرار دارد. مانند علت موثر (خداوند) یا علت شایستگی (عیسی مسیح). در اینجا لازم است که توضیحی درباره استفاده از واژه یگانه داده شود. در سال 1541 مذاکرات رگنسبورگ (که به راتیسبن نیز معروف است) براى دستیابى به توافق و راه حلى میان کلیساى کاتولیک روم و پروتستان تشکیل شد. یکى از پیشنهادهایى که در این کنفرانس مورد توجه خاص قرار گرفت، آن بود که براى دستیابى به آمرزیدگى، وجود دو علت ضرورى است; یکى عدالت بیرونى (موضع پروتستان ها) و دیگرى عدالت درونى (موضع کاتولیک ها) به نظر مى رسد که این پیشنهاد تا حدى برخوردار از قوت بود; اما شوراى ترنت فرصتى براى پرداختن به این موضوع نداشت. استفاده از کلمه «یگانه» از روى عمد و به منظور مخالفت کامل با این اندیشه بود که آمرزیدگى ممکن است بیش از یک علت داشته باشد. از این رو، منظور از علت یگانه و مستقیم آمرزیدگى، همان موهبت درونى عدالت بود.
ماهیت ایمان آمرزشگر
آموزه لوتر مبنى بر آمرزیدگى تنها به وسیله ایمان، هدف انتقادهاى شدیدى قرار گرفت. در حکم دوازدهم، بخش اصلى اندیشه لوتر درباره ایمان آمرزشگر محکوم شد و این اندیشه که «ایمان آمرزشگر، چیزى نیست جز اعتماد به رحمت خداوند، که گناهان را به خاطر مسیح مى بخشد» مردود شمرده شد. مردود دانستن آموزه لوتر در باب آمرزیدگى تا حدى نشان دهنده همان ابهام و تناقض پیرامون معناى اصطلاح «آمرزیدگى» است که اندکى قبل بدان اشاره کردیم. شوراى ترنت هشدار داده بود که همه باید به این مطلب معتقد شوند که آنها به وسیله ایمان به معناى موردنظر شوراى ترنت و بدون نیاز به اطاعت یا تجدید حیات درونى، مى توانند آمرزیده شوند. شوراى ترنت «آمرزیدگى» را هم به معناى شروع حیات مسیحى و هم به معناى ادامه یافتن و رشد آن، هر دو، تفسیر مى کرد و بر این باور بود که منظور لوتر آن است که صرف اعتماد به خدا (بدون این که هیچ تحول یا تجدید حیاتى به واسطه خداوند براى گناهکاران لازم باشد) اساس و مبناى تمام حیات مسیحى است.
اما حقیقت این است که هرگز منظور لوتر این نبود. منظور لوتر صحه گذاردن بر این مطلب بود که حیات مسیحى به وسیله ایمان و تنها ایمان آغاز شد و اعمال نیک، نتیجه و پیامد آن آمرزیدگى هستند، نه این که در درجه اول، علت آن باشند. حتى خود شوراى ترنت به طور کامل آمادگى پذیرش این مطلب را داشت که حیات مسیحى به وسیله ایمان آغاز شده است و بى هیچ تردیدى، این به دیدگاه لوتر بسیار نزدیک بود. همان گونه که در فصل هشتم از حکم این شورا در باب آمرزیدگى بیان شده است، «به ما گفته اند که به وسیله ایمان آمرزیده مى شوید; زیرا ایمان، آغاز نجات بشر و اساس و ریشه همه آمرزیدگى است و بدون آن محال است که بتوان رضایت خدا را جلب کرد.» شاید بتوان گفت که این مسئله مصداق برجسته سوء برداشتى الهیاتى است که اساس آن اختلاف در معناى اصطلاحى و کلیدى در باب الهیات است.
4. اطمینان از آمرزیدگى
از دیدگاه لوتر و به طور کلى همه اصلاحگران، آدمى مى تواند از نجات خود مطمئن و آسوده خاطر باشد. نجات بر پایه وفادارى خداوند به وعده هاى خود در مورد رحمت و بخشش استوار است. در واقع، عدم اطمینان به نجات، به معناى شک در قابل اعتماد بودن خداوند است. با این حال، این مطلب نباید بالاترین حد اعتماد به خداوند باشد، به گونه اى که دست خوش هیچ گونه شک وتردیدى نشود. ایمان همانند اطمینان نیست. هر چند ممکن است اساس و مبناى الهیاتى ایمان مسیحى تضمین شده و قطعى باشد، اما برداشت بشرى از این اساس و مبنا، و تعهد او به آن، ممکن است دستخوش نوساناتى شود. کالون که معمولا قابل اعتمادترین فرد از اصلاحگران در موضوعات مربوط به ایمان قلمداد مى شود، این نکته را روشن و آشکار ساخته است. به نظر مى رسد که تعریف او از ایمان، به طور قطع، به همین نکته اشاره داشته باشد: «حال مى توانیم تعریف درستى از ایمان داشته باشیم; به این صورت که ایمان را شناختى ثابت و قطعى به خیرخواهى خداوند نسبت به خود بدانیم که اساس و مبناى آن، حقانیت و درستى وعده هاى مشفقانه خداوند در مسیح مى باشد و روح القدس آن را در خاطر و ذهن ما مکشوف کرده و در قلب هاى ما جاى داده است.»
با این حال، بنابر عقیده کالون، اطمینان و یقین الهیاتى به این بیان، الزاما موجب اطمینان روانى نمى شود و منافاتى با این ندارد که شخص مؤمن همواره در شک و تشویش خاطر به سر برد: «هنگامى که ما اصرار مى ورزیم که ایمان باید قطعى و اطمینان بخش باشد، منظور ازآن، قطع و یقین عارى از تردید یا اطمینان فارغ از تشویش و اضطراب نیست; بلکه این نکته را مى پذیریم که مؤمنان در نبردى همیشگى با نقصان ایمان خود هستند و میان آنها و آگاهى اطمینان بخشى که هیچ گونه آشوب و ناآرامى نتواند خللى در آن ایجاد کند، فاصله هست. از سوى دیگر، ما مى خواهیم این مطلب را تکذیب کنیم که آنها ممکن است از اطمینان خودشان به لطف الهى دست بردارند; هرچند که متحمل سختى هاى فراوان شوند.»
ادوارد ا. دوى در تحقیق خود به نام آموزه کالون در باب شناخت خداوند مى نویسد: «اگر منظور از واژه هاى به کار رفته در تعریف ایمان، به خودى خود، بنا به عقیده کالون "شناخت ثابت و قطعى" باشد، باید این مطلب را مد نظر داشته باشیم که چنین ایمانى هرگز درک نمى شود. ما مى توانیم براى او شرحى از ایمان موجود را چنین تقریر و تنسیق کنیم: شناختى ثابت و قطعى که همواره هدف هجوم بیم و تردیدهاى خطرناک قرار گرفته، اما سرانجام بر آنها پیروز مى شود.»
شوراى ترنت آموزه اصلاحگران درباره اطمینان را تا حد زیادى با بدبینى مى نگریست. در فصل نهم اعلامیه مربوط به حکم آمرزیدگى (با عنوان «علیه اطمینان توخالى مرتدان») اطمینان غیر مؤمنانه اصلاحگران هدف انتقاد قرار گرفته است. هیچ کس نباید تردیدى در خیرخواهى خداوند و بخشایندگى او داشته باشد; اما این تصور اصلاحگران که «هیچ کس از گناهان خود تبرئه نمى شود و آمرزیده نمى شود، مگر آن که اعتقاد راسخ به تبرئه و آمرزیدگى خود داشته باشد و یقین داشته باشد که دو امر یاد شده نیز تنها معلول ایمان است»، اشتباه فاحشى است. شوراى ترنت بر این مطلب اصرار مى ورزید که «هیچ کس با داشتن ایمان محکم، که درآن خطایى راه نیافته باشد، نمى تواند بداند که آیا فیض خداوند را کسب کرده است یا نه». به نظر مى رسد که شوراى ترنت تصور مى کرد که اصلاحگران، اطمینان و بى پروایى بشرى را زمینه ساز آمرزیدگى مى دانند و در نتیجه اساس و پایه آمرزیدگى، اعتقاد خطاپذیر بشر است، نه فیض خداوند. اما اصلاحگران، خود اصرار داشتند که اساس و پایه آمرزیدگى، وعده هاى خداوند است و هر گونه کوتاهى در اعتقاد دلیرانه به چنان وعده هایى، به منزله تردید در قابل اطمینان بودن خداوند است.
منـابـع
آلیستر مک گراث- مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1382
آلیستر مک گراث- درسنامه الهیات مسیحی- مترجم بهروز حدادی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1384
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها