آیا تکرار و یکنواختی بهشت ملالت بار نیست؟

فارسی 3150 نمایش |

بعضی ایراد می کنند و می گویند آنچه از آیات و روایات استفاده می شود این است که نعمتهای الهی در این کانون بزرگ رحمت یکنواخت است، و می دانیم این مساله مخصوصا در دراز مدت آتش شور و شوق و نشاط را خاموش می کند، زیرا بهترین صحنه ها، زیباترین مناظر، و جالبترین غذاها، با تکرار شکل عادی به خود می گیرد، تا آنجا که گاهی انسان برای بر هم زدن این یکنواختی به زندگی ساده تر و مشقت بارتر تن در می دهد تا تنوعش آن را جبران کند!.
در پاسخ به سه نکته باید توجه داشت نخست اینکه ما نباید با معیارهای جسمی و روانی این جهان درباره آن جهان قضاوت کنیم، ای بسا این حالت روانی که در این جهان در ما وجود دارد که با تکرار خسته و ملول و بی تفاوت می شویم در آنجا برعکس باشد، هرچه بیشتر انسان می بیند شوقش بیشتر می گردد، و هر قدر تکرار می کند لذتش افزونتر می شود، و به این ترتیب تکرارها مایه تشدید لذات معنوی و مادی می گردد!. چه دلیلی داریم که وضع روحی انسان در آنجا و در اینجا از این جهت یکی است.
ثانیا در همین جهان نیز نعمتهایی وجود دارد که هیچگاه انسان از آن سیر نمی شود، ما هر قدر هوای تازه و پراکسیژن را استنشاق کنیم از آن خسته و ملول نخواهیم شد، بلکه دائما از آن لذت می بریم و برای ما مایه نشاط است.
آب یک نوشیدنی کاملا ساده و یکنواخت است ما اگر صدها سال عمر کنیم نوشیدن آب گوارا به هنگام تشنگی از همه چیز برای ما لذت بخش تر است، و همان است که می گوییم آب طعم حیات دارد، نه خسته می شویم و نه بی اعتنا بلکه آب گوارا همیشه برای تشنگان فوق العاده و جالب و جذاب است. چه مانعی دارد که در آنجا نیز خداوند حالتی شبیه تشنگی (تشنگی لذتبخش نه مزاحم و آزاردهنده، همچون تشنگی لقای محبوب) بر انسان مسلط سازد، و به خاطر ان دائما از نعمتهای روحانی و جسمانی بهشت فوق العاده درک لذت کند؟!
ثالثا از آنجا که ذات و صفات خدا بی نهایت است، بدون شک جلوه های روحانی و معنوی او نیز پایان نمی گیرد، هر روز لطف و عنایت تازه ای و هر دم رحمت و هدایت جدیدی بر بهشتیان و مقربان درگاهش می فرستد، به گونه ای که اصلا تکراری در آن نیست مگر بی نهایت ممکن است مکرر شود؟! نعمتهای مادی نیز جلوه های رحمانیت و رحیمیت اویند، آنها نیز حد و نهایتی به خود نمی پذیرند. چه مانعی دارد همان درختان بهشتی، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، همان شرابهای طهور، هر روز و هر ساعت رنگ و بوی تازه ای، و شکل و عطر جدید داشته باشند؟ دائما رنگ عوض کنند، دائما دگرون شوند، دائما چهره نو پیدا کنند، به گونه آی که یک غذا و یک منظره فقط یکبار در تمام عمر بهشتیان دیده شود و مورد استفاده قرار گیرد! (عجب صحنه ای!).
پاره ای از آیات قرآن و روایات اسلامی نیز این مطلب را تایید می کند. «کل یوم هو فی شان؛ او هر زمان در شان و کاری است!» (الرحمن/ 29)  مفسران در تفسیر این آیه بیانات بسیار متنوع و گوناگونی دارند که هر کدام به یکی از افعال خداوند مساله آفرینش و مرگ انسانها، یا رزق و حیات آنها یا عزت و ذلت اقوام، یا آمزش گناهان و برطرف ساختن اندوهها، یا فراهم ساختن منافع و دفع زیانها، اشاره می کند، ولی بدون شک آیه مفهوم گسترده ای دارد که هرگونه دگرگونی را در اوضاع جهان در بر می گیرد، و از آنجا که دلیلی بر تخصیص آیه به دنیا در دست نیست بلکه ذکر این آیه بعد از آیه ی «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام: تمام کسانی که روی زمین هستند فانی می شوند و تنها ذات ذوالجلال و گرامی پروردات باقی می ماند». (الرحمن/ 26 و 27) می تواند قرینه ای باشد بر اینکه دگرگونیها و تنوعها در سرای دیگر نیز ادامه دارد، و بهشتیان به اراده خداوند هر روز در شان و در کاری هستند. بعضی از مفسران نیز «کل یوم» را تعمیم داده و ایام دنیا آخرت را هر دو مشمول آن دانسته اند.
در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «ان الله خلق جنة لم یرها عین، و لم یطلع علیها مخلوق، یفتحها الرب تبارک و تعالی کل صباح فیقول ازدادی طیبا! ازدادی ریحا: خداوند بهشتی آفریده که هیچ چشمی ندیده، و هیچ مخلوقی از آن آگاه نیست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را می گشاید و می گوید: بوی خوشت را افزون کن! و نسیمت را بیفزای»! در حدیث دیگری از امام باقر (ع) آمده است: «ان اهل الجنة توضع لهم موائد علیها من سائر ما یشتهونه من الاطعمة التی لا الذ منها و لا اطیب، ثم یرفعون عن ذلک الی غیره: برای اهل بهشت سفره هایی می گسترانند که بر آن آنچه مورد علاقه آنها از طعامها است قرار داده می نوشد طعامهایی که از آن لذیذتر و خوش بوتر نیست، سپس آنها را از سر آن سفره بلند کرده، و سفره دیگری برای آنها می گسترانند». این تعبیرات به خوبی نشان می دهد که در آنجا تکراری وجود ندارد بلکه هر لحظه الطاف و عنایات تازه ای است!.
این سخن را با اشاره کوتاهی از سوی یکی از مفسران پایان می دهیم که گفته است: «آیه فوق اشاره به تجلی حق در هر زمان، و در هر یک از نفوس انسانی بر حسب استعدادش داد، و می دانیم تجلیات خداوند را نهایت و پایانی نیست». بدون شک این تمام مفهوم آیه نیست بلکه می تواند جزئی از مفهوم آیه باشد (دقت کنید).

منـابـع

پیام قرآن ج6 ص356

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد