رابطه دین و كمال باطنی و ظاهری انسان

فارسی 4501 نمایش |

از نظر اسلام، انسان دارای ماهیت و سرشتی متضاد و دوسویه است، یعنی هم کشش و میل به بدی ها و ناپاکی ها در ذات او نهفته است و هم گرایش به خوبی ها و نیکی ها در وجودش موج می زند، چنان که در قرآن کریم می فرماید: «فالهمها فجورها و تقویها؛ سپس پليدكارى و پرهيزگارى‏ اش را به آن الهام كرد» (شمس/ 8)، نظر به وجود این دو گرایش است که از یک سو نفس اماره در درون و شیاطین از بیرون او را به فجور فرا می خوانند و از سوی دیگر نفس لوامه در باطن و انبیاء و امامان و مصلحان در خارج به خوبی ها و کمالات دعوتش می کنند، در نتیجه بعضی انسان ها جنبه مادی منفی و بعضی گرایش های خود را بر مثبت ترجیح می دهند و برعکس گروهی ضمن مهار گرایش های منفی به عینیت بخشی به جنبه الهی و مثبت گرایش های خود می پردازند.

در این میان گویند که تو را از دو چیز آفریده اند: یکی کالبد ظاهری که آن را تن می گویند، روی را به چشم ظاهر می توان دید و آن را کمالی است که کمال ظهوری گویند و یکی معنی باطن که آن را نفس گویند و یا جان و دل گویند و آن را به بصیرت باطن توان شناخت، به چشم ظاهر نتوان دید و حقیقت انسان آن معنی باطن است که کمال آن را کمال شعوری می نامیم. پس منظور از دل حقیقت آدمی را می خواهیم که گاه آن را روح و گاه نفس گوییم و دل به معنی پاره گوشت در سینه نیست که اگر چنین باشد، مرده هم دارد. جهاد کن تا آن را بشناسی که آن گوهر عزیز است، کلید معرفت خدای عزوجل، معرفت نفس خویش است: «من عرف نفسه فقد عرف ربه: هرکس خود را شناخت به تحقیق خدا خود را شناخت». پس حقیقت خود را باید طلب کنی که از کجا آمده ای و به کجا خواهی رفت و تو را برای چه آفریده اند؟

سهروردی معتقد بود انسان باید نخست متذکر حال خویش گردد و خود را دریابد، یعنی اهل ذکر گردد تا بتواند به وادی فکر، گام گذارد. نیچه درست دیدن را قاموس معنای صداقت می داند و می گوید: «آن چه من دروغ می نامم این است که از دیدن چیزی که می بینیم امتناع کنیم، پس روشن بینی یا کمال یعنی با خود صادق بودن». فرزانه کسی است که تند نرود، و فرهیخته آن است که گمان لازم را نسبت به داده ها و پدیده ها داشته باشد و به تعبیر زیبای استاد شهید مطهری این شک هر چند منزلگاه خوبی نیست، ولی گذرگاه مناسبی برای رسیدن به آرامش انسانی می باشد، یعنی با شک کردن است که انسان از آرامش حیوانی به آرامش انسانی صعود می کند و درجات ایمان را یکی پس از دیگری طی می کند و از اقسام شک (تصویری و تصدیقی) شک تصوری همراه لازمه صعود انسان به قله کمال می باشد.

هرچیز را ثمره ای است، ثمره معرفت روی به خدا آوردن است. امام موسی (ع) می فرماید: خداوند را در بین مردم دو حجت است، یکی ظاهری و آن دیگر باطنی. حجت ظاهری خداوند، رسولان و انبیاء و ائمه هستند و حجت باطنی عقدهای مردم است. قرآن کریم می فرماید: «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ » وجه ملکوتی. «ثم رددناه اسفل السافلین؛ » وجه ملکی. همه تجلی که در قرآن کریم از انسان به عمل آمده است مربوط به بعد ملکوتی و مافوق مادی انسان می باشد و بعد مادی و ملکی تنها ابزاری در این راه است. وجه خلقی انسان مجمع اسرار و رموز نیست، اما وجه فطری و ملکوتی و عرشی او همان خود انسانی و ارزشی است که نهان خانه اسرار و مافوق طبیعی و راه صعود انسان به عالم بالا می باشد.

سلوک انسان به سوی کمال، هم از جنبه نگرش و بینش و هم از جنبه گرایش و کوشش از این راه می گذرد و انسان همواره بین دانایی، توانایی سعی می کند و تمام ارزش انسان به همین تلاش است. در جوامع غربی که توجه بشر به وجه طبیعی و زمینی انسان است، انسان نقش ابزاری دارد و در خدمت به نیاز جامعه، اما در اسلام انسان هدف است و نیاز جامعه وسیله، انسان مقصود آفرینش و مجمع اسرار خداوندی و دارای بالاترین ظرفیت و توانمندی هاست. هرچه هست، همین است، ما قطره ای از اقیانوس بیکران ذات لم یزلی هستیم و جزیی از روح خداییم، بنابراین نباید اعمالمان موجب شود، آن قطره پاک و صاف جدا شده از حق، آلوده و ناپاک شود.

استاد مطهری می گوید: «هر موجودی در مسیر تکامل فطری اش، در حقیقت از خود به خود سفر می کند، به همین جهت هر موجودی از مسیر تکامل واقعی، انحراف از خود به ناخود است». این انحراف بیش از همه جا در مورد انسان که موجودی مختار و آزاد است صورت می گیرد. انسان هر غایت انحرافی را که انتخاب کند در حقیقت او را به جای خود واقعی گذاشته است. یگانه چیزی که انسان را به سرچشمه زلال معرفت رهبری می کند، همان نفس آدمی است، پس شناخت نفس محور و اساس تکامل و پیدایش نور حقیقت می باشد. علما برای نفس سه مرحله قایل شده اند که در قرآن مجید هم به آن اشاره شده است.

نفس اماره (سرکش) که به بدی ها امر می کند، کار زشت فرا می خواند، دوم نفس لوامه که پس از تسلیم و مجاهدت انسان کمتر گناه می کند، ولی گاهی بر اثر طغیان غرایز مرتکب گناه می شود که بعد پشیمان می شود، اما مرحله سوم نفس مطمئنه و آن مرحله ای است که پس از تصفیه و تهذیب نفس، غرایز سرکش (نفس اماره) در برابر او رام می شود با توانایی عقل و دین کامل هیچ وقت به طرف آلودگی نخواهد رفت. باز قرآن می فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنه* ارجعی الی ربک راضیه مرضیه* فادخلی فی عبادی* وادخلی جنتی؛ ای نفس مطمئنه و نفس آرام* خشنود و خداپسند بازگرد به سوی پروردگارت* و در زمره بندگان خاص من قرار گیر* و در بهشت من داخل شو» (فجر/ 27-30). در قرآن کریم حفظ عزت و انسانیت و دوری از گناه اساس خلقت معرفی شده است و اگر شخصیت و عزت نفس صدمه ببیند عامل اصلی بروز اختلالات روانی خواهد بود، پس در روابط با انسان ها این کرامت را حفظ کنیم.

- انسان در بدترین حالت نقاط مثبتی دارد، با تحمل و سعه صدر برای ارتقاء شخصیت او نقاط مثبت را تقویت کنیم.
- در مقام حل مشکل، کرامت و حرمت افراد را مدنظر قرار داده تا در معرض لغزش بیشتر قرار نگیرند.
-نسبت به افراد حسن ظن داشته باشیم و از اولین خطاهای آنان صرف نظر و آنان را یاری کنیم.
- زمینه آزادی اندیشه و استقلال فکر و عقیده را فراهم نماییم.
- خود را به سلاح دانایی به شیوه های روز مجهز کنیم و با کمال وقار پاسخگوی ابهامات باشیم و بالاخره بپذیریم انسان هدف جو و مقصود آفرینش و امانتی است که آلودگی برای آن شایسته نمی باشد و همواره مهمان عمل و اندیشه خود است.

منـابـع

زهرا احمدزاده- خبرگزاری فارس- مقاله دين و مدرسه كمال ظهوری، كمال شعوری

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد