ویژگی های انسان در قرآن کریم

فارسی 9356 نمایش |

انسان در جهان بینی اسلامی داستانی شگفت دارد. انسان اسلام تنها یک حیوان مستقیم القامه که ناخنی پهن دارد و با دو پا راه می رود و سخن می گوید نیست. این موجود از نظر قرآن کریم ژرف تر و مرموزتر از این است که بتوان آن را با این چند کلمه تعریف کرد. قرآن انسان را مدحها و ستایشها کرده و نیز مذمتها و نکوهشها نموده است. عالی ترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن درباره انسان است که او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چارپایان پست تر شمرده است. از نظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و همچنین می تواند به "اسفل سافلین" (پایین ترین درجات) سقوط کند. این خود انسان است که باید درباره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید. اینک ویژگیهای انسان را از نظر قرآن ذکر می کنیم:
1. انسان خلیفه خدا در زمین است: روزی که خواست او را بیافریند، اراده خویش را به فرشتگان اعلام کرد. آنها گفتند: آیا موجودی می آفرینی که در زمین تباهی خواهد کرد و خون خواهد ریخت؟ او گفت: من چیزی می دانم که شما نمی دانید. (بقره/ 30) اوست که شما انسانها را جانشینهای خود در زمین قرار داده تا شما را در مورد سرمایه هایی که داده است در معرض آزمایش قرار دهد. (انعام/ 165)
2. ظرفیت علمی انسان بزرگترین ظرفیتهایی است که یک مخلوق ممکن است داشته باشد. تمام اسماء را به آدم آموخت. او را به همه حقایق آشنا ساخت. آنگاه از فرشتگان (موجودات ملکوتی) پرسید: نامهای اینها را بگویید چیست؟ گفتند: ما جز آنچه تو مستقیما به ما آموخته ای نمی دانیم. (آنچه را تو مستقیما به ما نیاموخته باشی ما از راه کسب نتوانیم آموخت.) خدا به آدم گفت: ای آدم! تو به اینها بیاموز و اینها را آگاهی ده. همینکه آدم فرشتگان را آموزانید و آگاهی داد، خدا به فرشتگان گفت: نگفتم که من از نهانهای آسمانها و زمین آگاهم؟ (می دانم چیزی را که حتما نمی دانید.) و هم می دانم آنچه را شما اظهار می کنید و آنچه را پنهان می دارید. (بقره/ 31- 33)
3. او فطرتی خدا آشنا دارد و به خدای خویش در عمق وجدان خویش آگاهی دارد. همه انکارها و تردیدها، بیماریها و انحرافهایی است از سرشت اصلی انسان.
وقتی که فرزندان آدم در پشت پدران خویش بودند (و هستند و خواهند بود)، خداوند (با زبان آفرینش) آنها را بر وجود خودش گواه گرفت و آنها گواهی دادند. (اعراف/ 172) چهره خود را به سوی دین نگه دار؛ همان که سرشت خدایی است و همه مردم را بر آن سرشته است. (روم/ 43)
4. در سرشت انسان علاوه بر عناصر مادی که در جماد و گیاه و حیوان وجود دارد، عنصری ملکوتی و الهی وجود دارد. انسان ترکیبی است از طبیعت و ماورای طبیعت، از ماده و معنی، از جسم و جان. آن که هر چه را آفرید، نیکو آفرید و آفرینش انسان را از گل آغاز کرد، سپس نسل او را از شیره کشیده ای که آبی پست است قرار داد، آنگاه او را بیاراست و از روح خویش در او دمید. (سجده/ 7- 9)
5. آفرینش انسان، آفرینشی حساب شده است، تصادفی نیست. انسان موجودی انتخاب شده و برگزیده است. خداوند آدم را برگزید و توبه اش را پذیرفت و او را هدایت کرد. (طه/ 122)
6. او شخصیتی مستقل و آزاد دارد. امانتدار خداست. رسالت و مسؤولیت دارد. از او خواسته شده است با کار و ابتکار خود زمین را آباد سازد و با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند.
همانا امانت خویش را بر آسمان و زمین و کوه ها عرضه کردیم، همه از پذیرش آن امتناع ورزیدند و از قبول آن ترسیدند، اما انسان بار امانت را به دوش کشید و آن را پذیرفت. همانا او ستمگر و نادان بود. (احزاب/ 72) ما انسان را از نطفه ای مرکب و ممزوج آفریدیم تا او را مورد آزمایش قرار دهیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم. همانا راه را به او نمودیم، او خود یا سپاسگزار است و یا کافر نعمت. یا راه راست را که نمودیم خواهد رفت و به سعادت خواهد رسید و یا کفران نعمت کرده و منحرف می گردد. (دهر/ 3)
7. او از یک کرامت ذاتی و شرافت ذاتی بر خوردار است. خدا او را بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری داده است. او آنگاه خویشتن واقعی خود را درک و احساس می کند که این کرامت و شرافت را در خود درک کند و خود را برتر از پستیها و دنائتها و اسارتها و شهوترانی ها بشمارد.
همانا ما بنی آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را بر صحرا و دریا (خشک و تر) مسلط کردیم و بر بسیاری از مخلوقات خویش برتری دادیم. (اسراء/ 70)
8. او از وجدانی اخلاقی برخوردار است، به حکم الهامی فطری زشت و زیبا را درک می کند.
سوگند به نفس انسان و اعتدال آن، که ناپاکیها و پاکیها را به او الهام کرد. (شمس/ 7- 8)
9. او جز با یاد خدا با چیز دیگر آرام نمی گیرد. خواستهای او بی نهایت است، به هر چه برسد از آن سیر و دلزده می شود مگر آنکه به ذات بی حد و نهایت (خدا) بپیوندد.
همانا تنها با یاد او دلها آرام می گیرد. (رعد/ 28) ای انسان! تو به سوی پروردگار خویش بسیار کوشنده هستی و عاقبت او را دیدار خواهی کرد. (انشقاق/ 6)
10. نعمتهای زمین برای انسان آفریده شده است.
همانا اوست که آنچه در زمین است برای شما آفرید (بقره/ 29) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مسخر او قرار داده است. پس او حق بهره گیری مشروع همه اینها را دارد. (جاثیه/ 13)
11. او را برای این آفرید که تنها خدای خویش را پرستش کند و فرمان او را بپذیرد. پس او وظیفه اش اطاعت امر خداست.
همانا جن و انس را نیافریدیم مگر برای اینکه مرا پرستش کنند. (ذاریات/ 56)
12. او جز در راه پرستش خدای خویش و جز با یاد او خود را نمی یابد و اگر خدای خویش را فراموش کند خود را فراموش می کند و نمی داند که کیست و برای چیست و چه باید کند و کجا باید برود.
همانا از آنان مباشید که خدا را فراموش کردند و خداوند خودشان را ازیاد خودشان برد. (حشر/ 19)
13. او همین که از این جهان برود و پرده تن که حجاب چهره جان است دور افکنده شود، بسی حقایق پوشیده که امروز بر او نهان است، بر وی آشکار گردد.
همانا پرده را کنار زدیم، اکنون دیده ات تیزبین است. (ق/ 22)
14. او تنها برای مسائل مادی کار نمی کند. یگانه محرک او حوایج مادی زندگی نیست. او احیانا برای هدفها و آرمانهایی بس اعلی می جنبد و می جوشد. او ممکن است که از حرکت و تلاش خود جز رضای آفریننده، مطلوبی دیگر نداشته باشد.
ای نفس آرامش یافته! همانا به سوی پرورد گارت باز گرد با خشنودی متقابل که تو از او و او از تو خشنود است. (فجر/ 28) خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایی وعده کرده است که در آنها نهرها جاری است. جاویدان در آنجا خواهند بود و هم مسکنهای پاکیزه خواهند داشت. اما خشنودی خدا از همه اینها برتر و بالاتر است. آن است رستگاری بزرگ. (توبه/ 72)
بنابر آنچه گفته شد از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسؤول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند و بالا می رود؛ اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد، ظرفیت علمی و عملی اش نامحدود است، از شرافت و کرامتی ذاتی بر خوردار است، احیانا انگیزه هایش هیچ گونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره گیری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خودش وظیفه دار است.

ویژگی انسان نیرنگ باز
افراد نیرنگ باز و خدعه کار در جامعه، معمولا انسانهای «نیمه» هستند، یعنی آنها که نیمه زرنگی دارند و تمام زرنگی ندارند. خیال می کنند که خیلی زرنگند و همواره کارهای خود را خردمندانه می دانند اینگونه افراد احمق ترین مردم و گرفتارترین آنها هستند. زیرا زرنگهای کامل اگر چه هیچ چیز اعتقاد نداشته باشند، این مقدار می فهمند که سعادت و موفقیت در صداقت و راستی است ولی افراد نیمه زرنگ که من در عمر خود با بسیاری از آنان برخورد داشته ام، موفقیت خود را در این می دانند که با هیچکس به صداقت رفتار نکنند، اینها در عمر خود حتی یک دوست پیدا نمی کنند و هیچ کس به حرفهای آنان اعتماد نمی کند؛ زیرا با هر کس که حرف می زنند همه می دانند که از روی زرنگی سخن می گوید.

منـابـع

مرتضی مطهری- انسان در قرآن- صفحه 13-8

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن- جلد 1 و 2 صفحه 159

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد