بررسی تعهد از دیدگاه امام علی علیه السلام
فارسی 3468 نمایش |در بخشی از فرمان مبارک امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر در رابطه با تعهد معاهده چنین می خوانیم: «و ان عقدت بینک و بین عدوک عقده او البسته منک ذمه فحط عهدک بالوفاء، و ارع ذمتک بالامانه، و اجعل نفسک جنـه دون ما اعطیت، فانه لیس من فرا ئض الله شی ء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم لمامن عواقب الغدر، فلا تغدرن بذمتک، ولا تخیسن بعهدک، ولا تختلن عدوک، فانه لا یجتری ء علی الله الا جاهل شقی، وقد جعل الله ععده وذمته امنا افضاه بین العباد برحمته، وحریما یسکنون الی منعته، وییتشفیضون الی جواره فلا ادغال و لا مدالسه و لا خداع فیه، و لا تعقد عقدا تجوز فیه العلل، و لا تعولن علی لحن قول بعد التاکید و التوثقه، و لا ید عونک ضیق امر لزمک فیه عهد الله الی طلب انفساخه بغیر الحق، فان صبرک علی ضیق امر ترجو انفراجه و فضل عاقبته خیر من غذر تخاف تبعته و ان تحیط بک من الله فیه طلبه فلا تستقبل فیها دنیاک و لا آخر تک؛ و اگر میان خود و دشمن معاهده ای منعقد نمودی یا از طرف خود به او پناهندگی دادی، به طور کامل به معاهده خود وفا کن، و با کمال تعهد بر پذیرش پناهندگی او را مراعات نما، و نفس خود را در برابر عهدی که بسته ای سپر کن، زیرا عموم مردم در هیچ یک از واجبات الهی با آن همه پراکندگی که درخواسته ها و نظریات خود دارند، مانند وفاء به معاهده ها اتفاق نظر ندارند، (این یک قانون محکمی است که) حتی مشرکین مابین خود با قطع نظر از اسلام و مسلمین به آن عمل می کردند، زیرا آنان نیز عواقب وخیم حیله گری برای عهد شکنی را آزمایش کرده بودند پس هرگز برای مختل ساختن پناهندگی دشمن به تو، نیرنگ به راه مینداز و تعهد خود را نقض مکن و برای دشمنت حلیه گری راه مینداز، زیرا هیچ کس جز نادان، به خدا جرئت نمی کند، خداوند متعال قانون تعهد و پناهندگی و پناه دهندگی را با رحمت الهی خود میان بندگانش عامل امن و پناه قرار داده است که در منطقه ممنوعه آن را بیارامند، و در همسایگی آن با احساس امن برای زندگی خود ادامه بدهند، پس هیچ گونه ذغل بازی و فریبکاری و نیرنگ را در تعهدها راه نباید داد. و هیچ معاهده ای را به گونه ای منعقد مکن که ابهام انگیز بوده و امکان اختلال در آن وجود داشته باشد، و هرگز پس از تاکید و استحکام متن معاهده تکیه بر مغطه کاری مکن، و اگر تعهد الهی تو را در موردی در تنگنای قرارداد، این امر هرگز موجب نشود که در صدد فسخ به ناحق آن تعهد برای آئی زیرا شکیبائی تو به تنگنائی که امید گشوده شدن و نیکی عاقبت آن را داری، بهتر از آن عذرخواهی است که از نتیجه ناگوار آن بیمناک، و از بازخواست خداوندی که در دنیا و آخرت تو را فرا خواهد گرفت، هراسناک باشی.»
محتویات این عبارات عالی ترین مسائل را درباره تعهد در دو تعین دوم و سوم مطرح نموده است. در این مسائل باید کاملا دقت کنیم:
1- آغاز این عبارات تعهد با دشمن را مطرح نموده است، این طرح خود دلیل اهمیت حیاتی تعهدی است که در میان مردم بسته می شود که اگر طرف تعهد فرد یا جامعه اسلامی با دشمن هم بوده باشد، باید با اهمیت حیاتی تلقی شده و ایفای آن تعهد را ضروری بداند.
2- تعبیر «او البسته منک ذمه؛ یا ضمانی از خود برای او پوشانیدی» فوق العاده جالب است، زیرا معنایش اینست که هنگامی که انسان چیزی را به ذمه می گیرد و ضمانتی را می پذیرد، در حقیقت ذمه خود را براو پوشانیده است و طرف این ذمه و ضمانت را همواره به همراه دارد، مانند اینکه جزئی از موجودیت ضامن به او چسییده است، تا به آن ذمه و ضمانت وفا کند، البته با نظر به فحوای کلام، معلوم می شود که منظور از ضمانت مزبور، لزوم قبول پناهندگی و تضمین حیات شخص پناهنده و دیگر امور حیاتی او است.
3- تعهدی که بسته می شود باید با وفاء به آن احاطه شود و گمان نرود که تعهدی که صورت گرفته است گفتاری بوده است که به وجود آمده و از بین رفته است، بلکه به مجرد اینکه تعهدی به وجود آمد باید تصمیم جدی بر وفاء به همه اجزاء آن تعهد احاطه نماید.
4-شخصیت تعهد کننده مانند سپر نگهدارنده موضوع تعهد است، در حقیقت مانند اینست که شخصیت تعهد کننده در گرو تعهدی است که به وجود آورده است، بنابراین، خیانت به تعهد، خیانت به شخصیت محسوب می شود و ایفای ان احترام به شخصیت می باشد، و می توان گفت: یکی از مواردی که آدمی در مقابل خویشتن شکست می خورد، مورد نقض تعهد و یا وارد کردن خلل به آن است.
5- هیچ یک از واجبات و تکالیفی که خداوند سبحان بر بندگانش مقررفرموده است، مانند تعهد مورد اتفاق و التزام مردم نیست وفاء به عهد در میان همه جوامع و ملل ضروری و با عظمت تلقی شده است، زیرا خداوند متعال فلسفه این تکلیف را با نشان دادن عواقب وخیم تخلف از آن را، برای همگان کاملا آشکار فرموده است. به عبارت دیگر ایفای تعهدها ضروری تلقی نشود، زندگی اجتماعی قطعا از هم گسیخته و مختل خواهد گشت، این فلسفه روشن و آشکار، ضرورت وفاء به تعهد ها را در تعین دوم که نظم حیات اجتماعی انسان ها است، بیان می دارد، لذا هیچ گونه ارزش و فضیلتی در این وفاء به تعهدها وجود ندارد، زیرا وقتی که عامل وفا به تعهد جبر زندگی اجتماعی باشد، در حقیقت عمل به پیمان ضرورتی است که «صیانت ذات» و«خود خواهی» برای امکان پذیر ساختن زندگی در جامعه ایجاب نموده است، و وفاء به تعهد از دیدگاه جبر اجتماعی است که اجازه می دهد اقویای از خدا و از انسان بی خبر به هیچ تعهدی وفا و پایبندی نداشته باشند بلکه در مواردی که نفعشان ایجاب می کند، و می توان گفت علت نقض تعهدی که این قدرتمندان با کمال سهولت انجام می دهند، همان منتفی شدن هویت اصلی حیات آنان و محلول شدن آن در وسائل حیات است که جالب ترین آنها قدرت است، وقتی که هویت اصلی حیات از بین رفت، شخصیتی وجود ندارد که برای حفظ احترام و کرامت آن، وفاء به عهد را ضروری تلقی نماید.
6- دستورات بعدی در عبارت امیرالمؤمنین (ع):
الف- درباره آنچه که بر ذمه خود گرفته ای حیله پردازی مکن و بر عهد خود خیانت رو مدار.
ب- نیرنگ بر دشمن مزن، زیرا هیچ کس جز نادان شقی بر خدا جرئت نمی کند.
مسئله تعهد را از ضرورتهای نظم اجتماعی بالاتر برده و در تعین سوم قرار می دهد که عبارتست از حیات وابسته به خدا. تعهدهائی که در تعین به وجود می آیند، جنبه انسانی- الهی پیدا می کنند، تعهد با این تعین وانگیزه الهی است که تخلف از ایفای آن جرئت به مقام شامخ ربوبی است. خلاصه مطالب امیرالمؤمنین (ع) تا اینجا چنین است که احترام و وفا به تعهد دو انگیزه دارد:
انگیزه یکم: همان ضرورت امن و اطمینان در زندگی اجتماعی است که خداوند متعال مانند یک قانون طبیعی در جوامع حکفرما ساخته است نتیجه احترام وفاء به تعهدها با این انگیزه فقط امکان پذیر بودن حیات جمعی انسان ها است که ما آن را در تعین دو قرار دادیم.
انگیزه دوم: یک عامل الهی است که احترام و ایفای تعهد را اطاعت خداوندی و تخلف از آن را مصیبت و جرئت به آن مقام ربوبی معرفی می نماید. تفاوت میان این دو انگیزه کاملا روشن است، زیرا احترام و ایفای تعهد بر مبنای انگیزه یکم جبر زندگی اجتماعی است که داخل در منطقه ارزشهای والا نیست، چنانکه خوردن غذا و آشامیدن آب برای گرسنه و تشنه ربطی به منطقه ارزشهای والا ندارد، ولی احترام و ایفای تعهد بر مبنای انگیزه دوم که جنبه الهی دارد، در منطقه عالی ترین ارزشهای انسانی قرار دارد و همه خواص و لوازم عالی عمل به تعهد در این انگیزه دوم است که ما آن را در تعین سوم نامیده ایم.
7- در هیچ تعهدی نباید کلمات و رموزی به کار برود که قابل تحریف و تأویل بر خلاف مقصود اصلی و نخستین باشد که تعهد بر مبنای آن به وجود آمده است.
8- هیچ زحمت مشقت نباید موجب آن شود که تعهد به ناحق نقض شود، آنجا که شخصیت آدمی در انجام تعهد پیروز می گردد، طعم کرامت و حیثیت و آزادی شخصیت چشیده می شود، به عبارت دیگر هیچ موقع آدمی نمی تواند قدرت و کرامت حیثیت و آزادی شخصیت را مانند آن موقع بفهد که برای وفاء به تعهد متحمل مشقت و زحمت می گردد، لذا بیهوده نیست که اکثر انسان های امروزی شناخت امتیازات مزبور برای شخصیت را درک نمی کنند، زیرا حاضر نیستند در راه وفاء به تعهد کمترین رنج را متحمل شوند.
1-سه جمله در عبارات امیرالمؤمنین اعتبار و ارزش الهی احترام و ایفای تعهد را گوشزد می نماید:
یک: «فانه لا یجتری علی الله الا جا هل شقی؛ هیچ کس جز نادان شقی به خدا جرئت نمی کند.»
دو: «و لا یدعونک ضیق امر لزمک فیه عهد الله الی طلب انفساخه بغیر الحق؛ هیچ تنگنای و مشقتی تر وادار نکند که عهد الهی رابه ناحق فسخ ونقض نمائی.»
سه: «و ان تحیط بک من الله فیه طلبه؛ مبادا با نقض عهد عواقب وخیمی از طرف خدا بر تو احاطه کند.»
منـابـع
محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 527- 528 و صفحه 531- 534
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها