ایرانیان و قیام حضرت مهدی علیه السلام در احادیث
فارسی 5444 نمایش |از روزگاران قدیم، که از «مهدی موعود» گفتگو شده است، و در احادیثی در این زمینه که از پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) رسیده است، سخن از «رایات سود خراسان» رفته است، یعنی: پرچهای سیاه که از سوی خراسان (ایران) می آید، و مردمی که با آن پرچمها حرکت می کنند. گفته شده است که آنان در شمار یاران مهدی در می آیند، و او را یاری می کنند، تا حکومت جهانی عدل و داد را پی ریزد، و بر سر کار آورد.
محدث سنی معروف، علاء الدین متقی هندی، در کتاب خود، درباره حضرت ولی عصر (ع)، یعنی: کتاب «البرهان، فی علامات مهدی آخرالزمان»، یک باب را، ویژه همین موضوع قرار داده است، و در آن باب (باب هشتم)، 26 حدیث از طریق ابوداود، ابن ماجه، احمد حنبل، ترمذی، طبرانی، حاکم نیشابوری، نعیم بن حماد، سعید بن مسیب... آورده است. در این احادیث، از قول پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) چنین رسیده است: «مردمی که با آن پرچها حرکت می کنند دلهایی دارند چنان پاره های پولاد... آنان راهبان و شیران روز.» (البرهان- صفحه 147-152)
برخی از اهل سنت هم گفته اند: «مقصود از این پرچهای سیاه که در احادیث آمده است، پرچهای اصحاب مهدی است، نه پرچمهای سیاهی که با ابومسلم خراسانی بود.»
حافظ ابوعبدالله گنجی شافعی، محدث معروف اهل سنت، باب پنجم از کتاب خود درباره مهدی (ع) یعنی: «البیان فی اخبار صاحب الزمان» را، ویژه یک مطلب ساخته، و آن باب را اینسان عنوان کرده است: «الباب الخامس، فی ذکر نصره اهل المشرق للمهدی (ع)» یعنی: باب پنجم از کتاب، در بیان یاری کردن مردم مشرق است مهدی (ع) را. او در این باب این حدیث را از پیامبر اکرم (ص) نقل می کند: «یخرج اناس، من المشرق، فیوطئون للمهدی سلطانه؛ مردمی از مشرق قیام می کنند، و زمینه حکومت مهدی را فراهم می سازند.»
حافظ گنجی، پس از نقل این حدیث، می گوید: «هذا حدیث حسن صحیح، روته الثقات والاثبات، اخرجه الحافظ ابوعبد الله بن ماجه القزوینی، فی سننه؛ این حدیث، حدیثی است حسن و صحیح، که آن را راویان موثق، عالمان حجت روایت کرده اند. و حافظ ابن ماجه قزوینی، این حدیث را در کتاب سنن (صحیح) خود آورده است.»
در کتابها و مدارک شیعه نیز، این احادیث و این مضامین آمده است. و از امام علی (ع) روایت شده است که فرمود: «شروع کار مهدی، از طرف مشرق است.» «مشرق» که در احایث مهدی (ع) آمده است، مراد از آن، مشرق کشورهای اسلامی است، در مقیاس قرنهای اولیه اسلام. بنابراین این تعبیر منطبق است با سرزمین خراسان و همچنین قسمتهای شرقی تا نواحی مرکزی ایران. موید قسمت اول، این است که در پاره ای ازاحادیث، به صراحت نام «خراسان» آمده است موید قسمت دوم (انطباق بر نواحی مرکزی ایران) نیز تصریحاتی است که در برخی احادیث رسیده، و از جمله در حدیثی «خراسان الکوفه» گفته شده است. (البرهان متقی هندی ص 150) آنچه درباره «طالقان» ورجالی ازطالقان که یاران مهدی (ع) خواهندبود آمده است نیز موید همین مطلب است. طالقات هم با اینکه در جغرافیای قدیم اسلام، دوسه طالقان نام برده شده است. با احتمال قوی مراد از آن همین طالقان معروف و آبادیهای مربوط به آن است که در ناحیه مرکزی ایران قرار دارد. در احایث، حضور عجم (ایرانیان) نیز؛ در دور حکومت مهدی (ع)، یاد گشته است و اینها همه حاکی از حضور مردم است در صحنه های گوناگون آن حکومت، و فراهم ساختن مقدمات آن، و دلیل است بر لزوم آمادگی برای رسیدن آن ایام و آن روزگار.
بنابراین، اشکالی که برخی از متفکرین اجتماعی گذشته مطرح کرده اند، که حکومت مهدی (ع)؛ چگونه بدون مقدمه و ابتدا به ساکن تحقق می پذیرد پاسخ داده می شود. این گوینده در همه احادیث مطالب مربوط به ظهور دقت نکرده است. تحقق یافتن این حکومت چندان هم بدون مقدمه و ابتدا به ساکن نیست. بلکه با مقدمه چینی و زمینه سازی قیامگران مشرق است، و حرکت پرچمهای خراسان و خراسانیان (ایرانیان) پس ابتدای به متحرک است: توده مؤمن بصیر متحرک منتظر.
در اینجا می توان تصور کرد که حتی منتظران، خود پیش از ظهور کامل حق و عدل، از فشار ظلمی که دیده اند، و از بس شاهد هتک احکام و نوامیس بوده اند، در محیط خویش (بنابر تکلیف دینی) به پا می خیزند و قیام می کنند، و تا اندازه ای (اگر چه نسبت به سطح جهان اندک) موفقیتهایی به دست می آورند، و چه بسا حکومتی در گوشه ای از جهان تشکیل دهند. و همین موفقیتها، زمینه هایی می شود برای گرد هم آمدن و به هم پیوستن صفوفی مؤمن و بصیر و متحرک و متتظر. و همین صفوفند که سرانجام به دوران دعوت مهدی می رسند، و به ندای او پاسخ می گویند، و هسته اصلی مقاومت و مؤمنان را، و وارثان زمین را تشکیل می دهند.
حدیثی از حضرت امام محمد باقر (ع) در برخی از کتابهای معتبر روایت شده است که می تواند منطبق با این تلقی باشد. حدیث این است: «عن آبی خالد الکابلی، عن ابی جعفر (ع) انه قال: کانی بفوم قد خرجوا بالمشرق، یطلبون الحق، فلا یعطونه، ثم بطبونه فلا یعطونه، فاذا راواذلک و صعوا سیوفهم علی عواتقهم، فیعطون ما سالوا، فلا یقبلونه، حتی یقوموا ولا فعرنها الا صاحبکم، قتلا هم شهداء اما انی لو ادرکت ذلک لابقیت نفسی لصاحب هذا الامر؛ ابوخالد کابلی، از امام محمد باقر (ع) روایت کرده است که فرمود: گویی می نگرم مردمی را که از مشرق (خراسان، ایران) در طلب حق قیام می کنند و به آنها پاسخی داده نمی شود. پس از مدتی باز قیام می کنند. و به آنان پاسخی داده نمی شود. چون وضع را چنین می بینند، به پیکار و مبارزه خونین برمی خیزد در این باره آنچه را می خواهند به آنان می دهند، اما نمی پذیرند و دست به شورش می زنند اینان حکومتی را که به دست می آورند تسلیم مهدی می کنند. کشتگان این قیام همه شهید محسوب می شوند. اگر من آن زمان را درک کنم، خود را برای خدمت مهدی نگاه می دارم و (آماده می کنم).» (الغیبه و بحارالانوار)
با توجه به احادیث و روایات روشن می شود که ایرانیان نقش مهمی در قیام برای حکومت امام زمان (ع) ایفا می کنند و حتی نام بعضی از شهرها هم برده شده است. امید است که لطف بیکران خداوند شامل تمام دوستداران آن حضرت شده تا جایی که حکومت مهدی موعود درک کنند و از یاران ایشان باشند.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- خورشید مغرب- صفحه 318- 320
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها