نظریه پزشکی اسلامی

فارسی 2326 نمایش |

نظریه پزشکی اسلامی، به صورتی بسیار محکم به سراسر مابعدالطبیعه، جهان شناسی و فلسفه اسلامی پیوند خورده است. چه، موضوع طب یعنی: انسان، جهان صغیری است که در داخل خود، همه هستی را شامل می شود و در حقیقت، کلید فهم هستی است؛ چنان که دراصلی عقلی و عرفانی آمده است: الانسان رمز الوجود «راز هستی آدمی است.»

پزشکان مسلمان، تن آدمی را امتدادی از نفس او می دانستند و ارتباط نفس و روح او را بسیار نزدیک در نظر می گرفتند. از این روست که در طب اسلامی به تداخل و عمل متقابل نیروهای کیهانی و تأثیر این نیروها برتن آدمی توجهی خاص شده است. بی جهت نیست که پزشکان به «مهر و همدردی» موجود در میان همه مراتب هستی وکنش و واکنش میان یک آفریده و آفریده های دیگر، توجه داشته و از مطاوی آن کاملا آگاه بوده اند. بنابراین، موضوع پزشکی، یعنی انسان هم ازلحاظ بیرونی و از طریق نفس و روح، هم از لحاظ بیرونی و از طریق سلسله درجات مراتب جهان کبیر، وابسته به خود اصل تجلیات کیهانی تلقی می شد. به همین ترتیب، آن ها اصول پزشکی را در علومی که با این اصالت و تجلیات آن سروکار داشته باشد، یعنی در مابعدالطبیعه و جهان شناسی، جستجو می کردند. آغازهای تاریخی طب اسلامی هر چه بوده باشد، اصول آن را جز در پرتو مابعدالطبیعه و علوم جهان شناختی نمی توان یافت. روح به معنای پزشکی آن، بنابر نظر دانشمندان وظایف الاعضای مسلمان، به پیروی از تئوری جالینوس بر سه گونه است:
الف- روح حیاتی که شامل گرم و خشک می شود و مرکز آن در دهلیز چپ قلب است و به مثابه نگهبان حیات، سبب حرکت و تولید مثل بدن بوده و در سرخرگ ها جریان دارد.
ب-روح حیوانی که سرد بوده و مرکز آن، دماغ است و سبب حس و حرکت می شود و در محدوده اعصاب حرکت می کند.
ج-روح طبیعی که گرم تر بوده و مرکز آن جگر (کبد) است و جذب نمودن غذا و نمو و تولید مثل به آن وابسته است و در داخل سیاهرگ ها جریان دارد.
هر یک از این روح ها، مولد ملکات وقوایی است که وظایف آن را خود به انجام می رسانند. به عنوان مثال: هر حس فیزیکی، ملکه ای مخصوص به خود دارد. علاوه بر علل درونی تندرستی، پزشکان مسلمان بر این عقیده بودند که شش عامل خارجی، جنبه ای اساسی تر دارد و برای تأمین سلامت شخص، حضور آن ها ضروری است. دقیقا به همین جهت بود که آن ها را «شش ناگزیری» یا «سته ضروریه» می خواندند. این عوامل شش گانه برقرار زیر است:
1-هوا، مشتمل برآثار آب و هوا، زمین های گوناگون وغیر آن.
2-غذا، مشتمل بر اوقات صرف خوراک و این که چه چیزی و به چه مقدار باید خورده یا آشامیده شود.
3-آرامش و حرکت بدن، مشتمل بر ورزش.
4-خواب
5-آرامش عاطفی، مشتمل بر این که کدام حالات، اعم از عاطفی و هیجانی، به سلامتی بدن کمک نموده و یا به آن زیان می رساند.
6- دفع و قبض، مشتمل بر آثار روابط جنسی.

منـابـع

محمدتقی جعفری- علم و دین در حیات معقول- صفحه- ۱85-183

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها