تعریف غیب و انواع آن در جهان بینی اسلامی
فارسی 4859 نمایش | در خود قرآن کریم مکرر از غیب و شهادت، خصوصا از غیب، یاد شده است. ایمان به "غیب" رکن ایمان اسلامی است: «الذین یومنون بالغیب» (بقره/3)؛ «آنان که به غیب ایمان می آورند.»، «و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو» (انعام/59)؛ «خزاین غیب نزد اوست و جز او کسی به آنها آگاه نیست.»
غیب یعنی نهان. غیب یا نهان دو گونه است: نسبی و مطلق غیب. نسبی یعنی چیزی که از حواس یک نفر به علت دور بودن او از آن یا علتی نظیر این نهان است، مثلا برای کسی که در تهران است، تهران شهادت است و اصفهان غیب است، اما برای کسی که در اصفهان است، اصفهان شهادت است و تهران غیب است.
در قرآن کریم در مواردی کلمه غیب به همین مفهوم نسبی آمده است، مثل آنجا که می فرماید: «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک» (هود/49)؛ «اینها از جمله خبرهای غیب است که بر تو وحی می کنیم.»
بدیهی است که قصص گذشتگان برای مردم این زمان غیب است، اما برای خود آنها شهادت است.
ولی در مواردی دیگر قرآن کریم کلمه غیب را به حقایقی اطلاق می کند که "نادیدنی" است. فرق است میان واقعیتی که قابل حس و لمس باشد ولی به علت دوری یا مانع دیده نشود -آنچنان که اصفهان از کسانی که در تهران هستند نهان است- و میان واقعیت هایی که به علت نامحدودی و غیر مادی بودن، قابل احساس به حواس ظاهره نیست و به این اعتبار نهان است.
بدیهی است آنجا که قرآن مؤمنان را توصیف می کند که به "غیب" ایمان دارند، مقصود غیب نسبی نیست، به غیب نسبی همه مردم -اعم از کافر و مؤمن- ایمان و اعتراف دارند.
همچنین آنجا که می فرماید: «و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو» که اطلاع بر غیب را منحصر به ذات حق می کند، مقصود غیب مطلق است و با غیب نسبی سازگار نیست. آنجا که غیب و شهادت با یکدیگر ذکر می شوند، مثلا می فرماید: «عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم» (حشر/22)؛ «او دانای نهان و پیداست، او بخشنده و مهربان است» یعنی دانای محسوس و نامحسوس است، باز ناظر به غیب نادیدنی است نه غیب نسبی.
منـابـع
مرتضی مطهری- جهان بینی توحیدی- صفحه 3 و 111
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها