نمونه ای از ویژگی های شهید مطهری (1)
فارسی 3060 نمایش |مطهری عالمی بود جامع، صاحب تفکری وسیع و منضبط و شناختی، تا حدود بسیاری، منطبق بر زمان و نیازهای واقعی زمان. بنابراین یکی از شاخصه های اصلی شهید فیسلوف مرتضی مطهری «جامعیت» است. مطالعات بسیار متنوع و بسیار پر دامنه او، از او دانشمندی ساخته بود مفید و منشأ اثر و تأثیر. او از مجموعه معلومات خویش به شایستگی بهره می برد، و آن معلومات را به شایستگی عرضه می کرد، چه در سخنرانی هایش، چه در درسهایش، چه در کتابهایش، و چه در مقالاتش. آنچه او به صورت سخنرانی القا کرده است، یا به صورت کتاب نوشته است، از جمله گرامی ترین آثار فرهنگ گفتاری و نوشتاری اسلام است در این روزگار. کدام عالم و نویسنده ای است که آثارش، دو نوع غنی و سودمند باشد و جهت بخش؟ و کدام عالم و نویسنده ای است که تا این اندازه انسجام بر مطالب عرضه داشته او حکم راند؟ مرحوم مطهری همچنین یکی از حاملان صاحبنظر میراث فلسفه اسلامی بود. در این مقوله آثاری بلند پایه از وی برجای مانده است، مانند گفتاری درباره مسائل مورد گفتگوی بیرونی و ابن سینا، و مقاله «نگاهی اجمالی به سیر فلسفه در اسلام» و....
حضور درصحنه های سیاسی و اجتماعی
مردی آگاه و متعهد، چونان مطهری، که دارای آفاق فکری برون حوزه ای بود، نمی توانست تکالیف بزرگ سیاسی و اجتماعی خویش را فراموش کند، و در صحنه ها حاضر و فعال نباشد. او از سالها پیش، پوسته حوزه مآیی را شکست، و خود را در دریای متحرک و آموزنده و بیدارگر اجتماع افکند. او از عناوینی که ممکن بود از حوزه مداری کسب کند چشم پوشید، و هجرت الی التکلیف کرد، و برای ادای تکلیف راهی محیط رنج آور تهران گشت، و با دیگران و دیگران مصاحبت کرد، و از همه جا و همه چیز با خبر شد. او از در بازار تا دانشگاه، از هیچ جمعی و جمعیتی غافل نبود. از هر سوی حمله ای به باورهای دین و مقدسات شروع می شد، او نیز به تدارک دفاع می پرداخت. اینها همه از آثار او و ادوار زندگی او به خوبی محسوس است.
آثار، گستردگی، ابداع
آثار مطهری، هر یک جایی را پر می کند که خالی بوده است. و ارزش اینگونه آثار هنگامی بیشتر نمایان می شود، که ما به انبوه نوشته ها و آثار بی ارج یا کم ارجی که به نام مذهب منتشر می شود بر بخوریم. ایکاش مطهری سالهای سال زنده بود، و از رده کتابهای پر ارجی که به یادگار گذشت (و فرهنگ اسلام و تشیع را به همان نسبت غنی کرد، و نیاز نسل پویای امروز را در موارد چندی برآورده ساخت)، کتابهای بسیار دیگری برای ما می نوشت.
آثار مطهری از چندین امتیاز برخوردار بود که به اجمال به آنها اشاره می کنیم:
1-نثر فصیح و استوار و روشن.
2-عرضه منطقی و وزین و والا.
3-اعتبار داشتن و استناد به مآخذ.
4-انطباق با نیازهای روحی و اعتقادی و فکری اجتماع.
5-ابداع و تنوع در مواردی چند.
6-دریافت صحیح و برداشت درست.
و اموری دیگر، که در آغاز بخش نیز یادگشت. از جمله مسائل آموزنده در زندگی علمی مطهری می تواند برای هر جوینده کمالی سرمشق باشد، به ویژه برای طلاب جوان و دانشجویان، یکی پرکاری ایشان بود، و دیگر تنوع مطالعه و وسعت مآخذ کارهای او. وقتی به مآخذ مطالعه وی می نگرید، با توجه به اینکه او به هر حال عالمی بود از حوزه قم به زحمات بسیاری که او کشیده است پی می برید. تنوع مراجعه و گسترش مطالعه، مربوط است به داشتن شناخت و آگاهی از ابعاد تعهد و تکلیف، وضع زمان و جهان. این شناخت و آگاهی، انسان متعهد را به تنوع و گستردگی در مطالعه و اخذ دانش دیگران وا می دارد. این است که در آثار ایشان همه گونه مآخذ دیده می شود، از کتابهای علمی سنتی تا کتابهای دیگران، و مجلات و متون گوناگون، و حتی اگر لازم شد مزدیسنای مرحوم دکتر معین. و این همه از بیداری و تعهد شناسی است.
نثر استوار و روان
از نکات مهم دیگر درباره مطهری، که باید همواره به یاد طلاب جوان آورده شود، کار نویسندگی اوست. او در این مورد باید به یقین برای آنای اسوه ای معتبر به شمار آید. چگونه مطهری در درون حوزه توانست صاحب چنین نثری بشود؟ نثری که هیچ به حوزه نمی خورد، به ویژه حوزه در آن روزگار. ما در حوزه ها به کار تربیت نویسنده نپرداخته ایم، از این رونثر قابل توجهی نداریم، یا کمتر داریم. حوزة قم باید، دست کم، 20 نویسنده صاحب سبک، و 200 نویسنده صاحب قلم و زبر دست داشته باشد، نویسندگانی آگاه، فارسی دان، تعهد شناس، درد آشنا و ترقی آفرین. متأسفانه حوزه این چنین نیست، لیکن مطهری دارای نثری بود خوب و سالم و روان و استوار. کمتر ضعف هایی که در نثرهای دیگرانی دیده می شود در نثر او به چشم می خورد. این چگونگی باید طلاب جوان را وا بدارد تا در پی تحصیل و تکمیل فن نویسندگی بشتابند، و از این راه خدمات خود را به اسلام و جامعه، موثر و سودمند و جاودان سازند، و باروهای «حق بزرگ» را پاس دارند، و «حماسه جاوید» را مرزبان باشند.
روح لطیف و شعر شناسی
این نیز یکی از ویژگی های این عالم بود. او اشعار لطیف را خوب می شناخت، از این نوع شعر از برداشت، و در مناسبت هایی می خواند. نمونه بارز آشنایی او با کار ذوق و هنر، بررسی است که درباره دیوان حافظ کرده است، و به نام « تماشاگه راز» انتشار یافته است. او این جهت را نیز در راه پاسدارای از مرزهای فکری و اعتقادی جامعه به کار می برد، و مدعیان، بی اطلاع از فرهنگ غنی و والای اسلامی را به جای خود می نشاند. تلطیف ذوق، یکی از امور لازم برای هرکسی است که با امور عقلی و روحی و علمی و تربیتی سروکار دارد. خشن طبعی و خشک ذوقی، دردسر بزرگی است برای خود انسان و دیگران، به ویژه برای کسی که به گونه ای با کتاب و فهم سرو کار دارد. بسیاری از عالمان ما خود اهل ذوق و دارای طبع شعر بوده اند، و از آنان دیوان ها، یا اشعاری در دست است، مانند سید رضی، سید مرتضی، شهید اول، شهید ثانی، شیخ بهائی، صاحب معالم، قاضی نورالله شوشتری، شیخ حر عاملی، ملا احمد نراقی، میرزا محمد شیرازی، علامه طباطبائی....
باید طبع لطیف داشت، وگرنه برای تلطیف طبع خود کوشید، و طبع را تلطیف کرد، و ذوق را حساس و سالم ساخت. و البته از آن در راه صحیح و منظورهای صحیح بهره گرفت.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- سپیده باوران- صفحه 82-76
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها