بررسی نیروی اشتیاق به کمال
فارسی 2613 نمایش |به طور کلی نیروی اشتیاق به کمال در دو قطب مثبت و منفی می تواند به فعالیت بیفتد:
قطب مثبت، همان فعالیت بایسته و شایسته است که کاروان انبیاء و ائمه (ع) و دیگر پیشوایان حرکت تکاملی انسانها و وارستگان و فداکاری نجات انسان ها از فقر و جهل و دیگر عوامل سقوط انجام داده اند و می بینیم که:
1- حضرت ابراهیم خلیل (ع) با همه نزدیکان و مردم دوران خودش برای تحقق بخشیدن به توحید و صدق و صفا و دیگر فضایل اخلاقی رویاروی می ایستد و با آنها مقابله جدی می کند. این نیروی اشتیاق به کمال او را به انجام تکلیف با اقدام به قربانی کردن فرزند با دست خود می نماید. این تلخ ترین تکلیف و ناگوارترین وظیفه بدون به فعالیت افتادن نیروی بی کران اشتیاق به کمال امکان پذیر نیست. آن وضع روح و آن نیروی بی کران اشتیاق به کمال که در آن حضرت می بینیم اگر قرن ها در این دنیا زندگی می کرد و از همان تکالیف بسیار سخت متوجه او می گشت کمترین سستی و خستگی به خود راه نمی داد.
2- حضرت موسی بن عمران (ع) که سالیان بسیار طولانی با تحمل تلخ ترین مشقت ها با فرعون و فرعونیان زمانش به ستیزه و پیکار بر می خیزد و کمترین درد و رنجی در خود احساس نمی کند. اگر عمر آن حضرت قرنها طول می کشید و همان تکالیف مشقت بار متوجه او می گشت کمترین سستی و خستگی در انجام دادن آنها به خود راه نمی داد.
3- از تاریخ پر تلاش و مشقت حضرت عیسی (ع) اطلاع داریم.
4- پیامبر اسلام محمد بن عبدالله (ع) فرموده است: هیچ پیامبری مانند من به اذیت نیفتاده است. با این حال همه آن آزار و مشقت ها را با اخلاق عالی شگفت انگیز با آغوش باز چنان استقبال نموده است گویی آن اذیت ها و مشقت ها عامل انبساط و نشاط روحی او بوده است. اما تلاش و کوشش امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) در این دنیا در دو قلمرو تکاملی خود از راه عبادت های خالصانه و خدمات همه جانبه برای تحقق بخشیدن به سعادت زندگی مردم جوامع در حد بسیار والایی از عظمت بوده است.
قطب منفی، اشتیاق به کمال نامحدود است همان گونه که نیروی اشتیاق به صعود کمالی برای من نامحدود است؛ نزول به پست ها نیز حدی ندارد.
نرون می گوید: ای کاش مجموع انسانها یک سر و گردن داشتند تا من با یک ضربه آن را از تن جدا می کردم.
چنگیز جوامعی از دنیای آن روز را به خاک و خون می کشد و سیر نمی گردد.
تیمور لنگ از سرهای بریده مناره ها می سازد و خود را تحت تاثیر نیروی نامحدود پیشرفت می بیند. شهوت رانان آرزو می کنند همه مردم دنیا را اگرچه به نابودی همه انسانها منتهی گردد هدف نهایی زندگی تلقی می کنند. شهرت پرستان طرح خویشتن را از زندگی نه تنها برای جامعه خود، عالی ترین مقصود می دانند، بلکه تاریخ زیرا با این پیش شرط که ویترین نمایش دهنده الگوهای آنان باشد قابل تفسیر می دانند. بدین ترتیب هر دو قطب مثبت و منفی اشتیاق به پیشرفت من در وجود به شکل کیمیای تمام ناشدنی تلقی می گردد چنان که مولانا می گوید:
کیمیای زهر مار است آن شقی *** بر خلاف کیمیای متقی
منـابـع
محمدتقی جعفری- فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو- صفحه 221-224
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها