سخن چند تن از محققان پیرامون تألیف گرانقدر الغدیر
فارسی 3918 نمایش |از روزی که نخستین جلد الغدیر (از چاپ نخستین آن) منتشر شده است به جز اینکه محققانی که از این کتاب اطلاع یافته اند آن را جزو مآخذ موثق خویش قرار داده اند ده ها بحث و مقاله و شعر و تقدیرنامه درباره ی کتاب و مؤلف و ارجمندی کار او در مجلات، کتاب ها، فهرست ها، روزنامه های کشورهای اسلامی نوشته و منتشر شده است. که اگر همه ی آنها گردآوری شود خود به مجلداتی برخواهد آمد. از این رو به نقل چند نمونه بسنده می کنیم:
استاد محمد عبدالغنی حسن، محقق و ناقد معروف مصری، شاعر اهرام، و مؤلف آثاری چند از جمله کتاب «اعلام من الشرق» چنین می گوید: «...از خداوند مسئلت دارم که این آبگیر «الغدیر» صاف و زلال را وسیله ی صفا و پاکیزگی برادری اسلامی میان سنی و شیعه قرار دهد. و چنان شود که به صورت توده ای واحد و بنیانی به هم پیوسته درآیند و به زندگی آزاد و شرافتمندانه دست یابند، که اسلام با آن نیرومند شود و به جایگاه بلند خود در جهان برسد.»
دکتر محمد غلاب فیلسوف معاصر مصری، استاد علوم اعتقادی «جامع الازهر» و مؤلف کتابهای «الفلسفة الرواقیه» و «الفلسفة الاغریقیه» و «جماعة اخوان الصفا» و... چنین می گوید: ما یقین داریم که جوانان امروز دنیای اسلام از این ثمره های خوشگوار بهره خواهند برد، به ویژه که بیشتر نوشته های این روزگار، کم مایه، سبک وزن و بی ارزش است و حرکت علمی و ادبی اکنون به صورت تجارت صرف درآمده است. کتاب حضرت شما در وقتی مناسب به دستم رسید. زیرا من هم اکنون سرگرم تحقیق و تألیف در بخشهایی چند از مسائل اسلامی هستم. از این رو برای من بسیار اهمیت دارد که اصول اساسی آراء درست شیعه ی اثنا عشری، در برابرم، روشن و مستند قرار داشته باشد. تا دیگر بار در برابر این فرقه ی جلیل (و معرفی و شرح عقاید آنان)، چونان فلان [دکتر طه حسین] و فلان [استاد احمد امین] و دیگر نویسندگان تازه کار شتابزده، دچار لغزش نشویم.
استاد عادل غضبان، ناقد عرب و مدیر مجله ی انتقادی- تحقیقی «الکتاب» قاهره، چنین می گوید: مؤلف «الغدیر» کتاب خویش را از بحثهایی آکنده است دامنه دار، پیرامون مسائل بسیاری از شریعت و تاریخ، بحث هایی که نظرگاه شیعه را روشن می کند، نظرگاهی که بر اهل سنت واجب است آن را بشناسند، به شناختی درست. بنابراین باید به منابع و کتبی مراجعه کنند، تباهی نیافته و تحریف نشده، زیرا که همین شناخت درست نظرگاههای مختلف است که می تواند شکاف میان مسلمین را از میان بردارد، تا بدانجا که ملتهای مسلمان، توانمند گردند و صفهای آنان یکی شود...
شیخ محمدسعید دحدوح، ادیب و نویسنده و روحانی محقق و امام جمعه و جماعت حلب، چنین می گوید: لازم بود که این رویداد (نوشتن کتاب «الغدیر») روی دهد و ما را با حقایق آشنا سازد، تا از نو پایه های افکار و اعتقادات خود را بر مبنای آن استوار سازیم و از اصل ماجرای ماوقع آگاه گردیم. اینها مطالبی است که هر جوینده ی حقیقت باید بداند و بفهمد، نه برای آنکه آتش اختلافی را دامن بزند، یا گور کینه ی دیرینه ای را بشکافد، بلکه برای اینکه مردم عالم بدانند که حق چیست. شیعیان علی مرتضی چه کسانی هستند، و این عشقی که به خاندان پیامبر دارند از کجا آمده است و سرچشمه ی این احساسات کجاست؟ نیز بدانند که تهمتها و گفتارهای باطلی که به آنان نسبت داده اند چیست و چگونه؟ آری، هر جوینده ی حقیقت، باید اینها را بداند، به دنبال خرد رود، احساسات را به یکسو فکند و از خطای و از خطای گذشته پند گیرد.
استاد علاءالدین خروفه، از علمای جامع الازهر مصر، چنین می گوید: من تشنگیی سخت و عشقی فراوان و شوقی توصیف ناپذیر داشتم که فقه شیعه و اصول مذهبشان را بدانم، تا این شش جلد از کتاب «الغدیر» را خواندم. خواندن این کتاب در شناختن حقایق یاریم کرد، حقایقی که در کتابهایی که در جلد سوم رد کرده اید، واژگون نشان داده شده است. از این رو، «الغدیر» برای من، در نوشتن مقالاتی که در آنها از شیعه هواداری کرده ام و به مجله ی «الازهر» تاخته ام، بهترین کمک شد. آن مقالات را در مجله السعد که در قاهره منتشر می شود، و در بزرگ ترین روزنامه ی مصری، «الاهرام» انتشار دادم. و پس از انتشار آنها، با پیشامدهایی که برای هر منصف، هر دفاعگر از حق و هر کوشنده ای در راه اتحاد مسلمین رخ می دهد، روبرو گشتم...
و این هم نمونه دیگری از سخنان یک عالم سنی: بنده با مطالعه ی کتاب پر اهمیت «الغدیر»، که جنابعالی معرفی فرموده بودید، دانستم که تا به امروز عمر خود را بر سر یک مشت مطالب خرافی و پوچ گذرانده ام، و بی جهت شیعیان پاک و موحد را مشرک و کافر دانستم. و با آنکه در ایران، تحت تسلط شیعیان به سر می بردم، نمی توانستم لااقل خود را وادار کنم که به ظاهر، آنان را دوست داشته باشم. و همیشه کینه ی دانشمندان شیعه را در دل خود احساس می کردم و گمان می نمودم که آنان بدون هیچ مدرکی علی (ع) را بر خلفای ما ترجیح می دهند. ولی امروز دانستم که اگر اهل تسنن به کتب «صحاح» خود معتقد می شدند، و کاملا فضایل علی و خلفای دیگر را جمع و تفریق می نمودند، هیچ گاه با بودن علی(ع) کس دیگری را برای خلافت پیغمبر اسلام (ص) تعیین نمی کردند، و از دامن مقدس آن حضرت دست نمی کشیدند، و یا لااقل این تهمتهای ناروا را به شیعیان بی گناه نمی زدند. امروز با مطالعه ی کتاب ارزنده ی «الغدیر» دانستم که دیگر موقع آن شده است که دست اتحاد و رفاقت به شیعیان علی بن ابی طالب بدهم، و آنان را از جان و دل دوست داشته باشم، و افتراق و جدایی را کنار بگذارم. لذا از این راهنمایی شما کمال تشکر را دارم و امید است که بیش از این بتوانم با شما شیعیان حقیقت جو آشنا گردم.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- حماسه غدیر- صفحه 177-181
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها