مولانا و مکتب ضد آگنوستی سیسم

فارسی 2817 نمایش |

گروهی از فلاسفه دوران اخیر معتقدند که «شیئی برای خود» یا «ذات و جوهر اشیاء» قابل شناخت است. و این که در پشت پرده پدیده ها و عوارض واقعیتی مادی و مجهول وجود داشته باشد منکرند. این فلاسفه به دو گروه عمده تقسیم می گردند:
گروه یکم- می گویند اصلا واقعیتی مادی جز همین پدیده ها و عوارض که می بینیم وجود ندارد، تا معلوم باشد یا مجهول.
گروه دوم- می گویند پدیده ها و اعراض روی واقعیتی مادی در جریان هستند، مانند عناصر و ذرات اتمی که آن ها را تشکیل می دهند و قابل شناسایی نیز می باشند.
نظریه ای را که مولانا در بعضی از ابیاتش ابراز می دارد، ترکیبی از عقیده دو گروه مزبور است.
مولانا در دیوان شمس می گوید:
دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان *** این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
زیرا عــرض و جوهر از ذوق برآرد سر *** ذوق پدر و مادر کردت مهمان ای جان
با نظر به بیت دوم روشن می شود که مولانا عرض و جوهر را به دو واقعیت مستقل که یکی روی پرده و دیگری پشت پرده به نام جوهر بوده باشد قبول ندارد، او این تقسیم بندی را ناشی از ذوق تقلیدی دانسته، موضع گیری ناظر را درتشخیص و تعیین آن دو دخالت می دهد. در ابیات زیر قابل شناسایی بودن ماهیت (جوهر و ذات برای خود) را تصریح می نماید:
هـــیچ مـــاهیات اوصــاف کمال *** کـس نـــداند جـز بـه آثــار و مـــثـال
طــفل مـــاهیت نــداند طمث را *** جز که گویی هست چون حلوا تو را
گر کسی گوید که دانی نوح را *** آن رسول حــــق و نـــور روح را؟
گر بگویی چون نــدانم کان قمر *** هست از خورشید و مــه مـشهـورتر
کـــودکان خـــرد در کـــتاب ها *** وان امــــامـــان جمله در محراب ها
نــــام او خوانند در قرآن صــریـح *** قـصه اش گویـند از ماضی فـصیح
راستگـو داند تو را از روی وصف *** گرچه ماهیت نشد از نـوح کشف
ور بگـــویی مـن چه دانـم نـوح را *** هـــمچو اویـــی داند او را ای فتی
مـــور لـنگم مـن چـه دانـم فـیـل را *** پشـــه ای کــی دانــد اســرافیل را
این سـخن هـم راست است از روی آن *** که به مــاهیت نــدانــیش ای فــلان
عــــجز از ادراک مـــاهیت عـــمو *** حـــالت عـــامه بـــود دریاب تـو
زان کــه مـــاهیات و ســر ســر آن *** پیش چشم کامــلان بــاشد عــیان
بنابراین، مولانا که با ابیات زیر:
کاشکی هــستی زبــانی داشتی *** تـــا ز هستان پرده ها برداشتی
هر چه گویی ای دم هستی از آن *** پرده دیگر بر او بــستی بــدان
تمایل آگنوستی سیستی نشان می دهد، با ابیاتی که در بالا اشاره کردیم، منافاتی ندارد، زیرا در آن ابیات در بیت آخر تصریح می کند که انسان های رشد یافته که ابعاد و استعداد دروانی آنان به فعلیت رسیده است، می توانند راز درونی ماهیت ها را بفهمند.

منـابـع

محمدتقی جعفری- مولوی و جهان بینی ها- صفحه 112-113

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد