خلقت انسان فارغ از مذکر و مؤنث بودن در قرآن
فارسی 3393 نمایش | ذات اقدس اله مسأله انسان را به یک اصل که روح اوست، و به یک فرع که تن اوست، تحلیل می کند و این فرع را به طبیعت و ماده و طین و تراب اسناد می دهد که: «انی خالق بشرا من طین؛ من بشرى را از گل خواهم آفرید.» (ص/ 71) و آن اصل را به خود اسناد می دهد و می فرماید: «ونفخت فیه من روحی؛ و از روح خود در آن دمیدم.» (حجر/ 29) و در سوره مؤمنون وقتی جریان جنین به پایان رسیده و کودک مراحل جنینی را طی می کند آنگاه می فرماید: «ثم أنشأناه خلقا آخر؛ آنگاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم.» (مؤمنون/ 14) ما به ارواح دادیم، یعنی روح وقتی می آید که مسأله زن و مرد تمام شده باشد، یعنی بعد از: «فکسونا العظام لحما؛ بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم.» (مؤمنون/ 14) وقتی صورتگر، صورت سازی نمود و مسأله ذکورت و انوثت تمام شد، آنگاه «ثم أنشاناه خلقا آخر» که آن خلق آخر دیگر ذکور و اناث ندارد.
در آیه ای دیگر ارتباط ذکورت و انوثت را به طبیعت و ماده برمی گرداند و می فرماید: «الم یک نطفه من منی یمنی ثم کان علقه فخلق فسوی، فجعل منه الزوجین الذکر والاثنی؛ آیا او نطفه اى از منى که در رحم ریخته می شود نبود، سپس بصورت خون بسته درآمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت، و از او دو زوج مرد و زن آفرید.» (قیامت/ 39- 37)
این آیه ناظر به آن است که از پدر و مادر جز "امناء" کار دیگری ساخته نیست، آنچه به نام خلقت است از آن ذات اقدس اله است. در این آیه می فرماید اگر مذکر و مؤنثی هست به "منی یمنی" برمی گردد. نه به «و نفخت فیه من روحی» کیفیت صورت متفاوت است: از علقه به بعد تصویر ذکورت و انوثت طرح می شود. بعد از آن که مسأله ذکور و اناث تمام شد، آنگاه نوبت به روح می رسد. و روح خواه بر اساس "الارواح جنود مجنده" و نظر عده ای که قائلند ارواح قبل از ابدان است تفسیر بشود، خواه براساس تفکر دیگران که می گویند: روح مجرد، همزمان با کمال بدن حادث می شود، و خواه روی مبنای سومی که دیگران پذیرفته اند، در هر صورت روح بعد از پیدایش ذکورت و انوثت است. یعنی بعد از این که بعد دوران مذکر و مؤنث را پشت سر گذاشت، آنگاه روح پدید می آید.
چون ذات اقدس اله که کار پدر و مادر را امناء می داند و کار خود را خلقت، لذا به کار خود بها می دهد و به آفرینش زن و مرد یکجا و یکنواخت سوگند یاد می کند و به این خلقت حرمت می نهد و می فرماید: «و الیل اذا یغشی و النهار اذا تجلی و ما خلق الذکر والاثنی؛ سوگند به شب چون پرده افکند، سوگند به روز چون جلوه گرى آغازد، و [سوگند به] آنکه نر و ماده را آفرید.» (لیل/ 3-1)
پس از آن که سوگند به شب و سوگند به روز را در دو حالت گوناگون آنها یاد می کند، سوگند به آفرینش زن و مرد را هم یاد می کند. چون کلمه "ما" در «و ما خلق الذکر والاثنی» مصدریه است، بنابراین خلقت، مورد سوگند است، نه مخلوق، و خداوند به زن و مرد سوگند یاد نمی کند، بلکه به خلقت زن و مرد که فعل خودش هست، سوگند می خورد، و اگر هر دو محترم نبود، به آفرینش هر دو سوگند یاد نمی کرد.
منـابـع
آیت الله عبدالله جوادی آملی- زن در آئینه جلال و جمال- صفحه 111-113
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها