داستانی درباره قسم خوردن
فارسی 3854 نمایش | در تفسیر مجمع البیان در شأن نزول برخی آیات مربوط به عهد و پیمان و قسم این داستان آمده که مردی خدمت رسول اکرم (ص) عرضه داشت: من یک همسایه ی ملکی به نام امرءالقیس دارم. او قسمتی از زمین مرا غصب کرده و به زمین خویش افزوده است و چون آدم ثروتمند و زورمندی است، کسی نمی تواند از من حمایت کرده و علیه او شهادت دهد، در حالی که همه می دانند حق با من است.
رسول اکرم (ص) آن مرد غاصب را احضار کرد و راجع به مطلب مورد دعوی از او پرسش نمود. او منکر شد و گفت: اصلا من نمی فهمم این مرد چه می گوید، تصرف غصبی یعنی چه؟!! رسول اکرم (ص) فرمود: این مرد مدعی، چون شاهد بر ادعای خود ندارد تو باید قسم بخوری که تصرفی در ملک او نکرده ای، او آماده شد که قسم بخورد. آن مرد مدعی گفت: یا رسول الله، این آدم فاسق و بی بند و باری است و هیچ ابایی از دروغگویی ندارد، قسم دروغ می خورد و خیلی راحت زمین را تصرف می کند.
رسول اکرم فرمود: در قانون قضاء، راهی جز این نیست، اکنون که تو شاهد بر ادعای خود نداری باید تن به سوگند او بدهی و دست از ادعای خود برداری. آن مرد غاصب که آماده برای قسم خوردن شد رسول خدا (ص) فرمود: من فعلا به تو مهلت می دهم که درباره ی کار خود بیندیشی و آنگاه اقدام به قسم خوردن نمایی. در این موقع این دو آیه از جانب خدا نازل شد و رسول خدا (ص) آن آیات را بر آنها تلاوت فرمود:«ولا تشتروا بعهد الله ثمنا قلیلا إنما عندالله هو خیر لکم إن کنتم تعلمون * ما عندکم ینفد و ما عندالله باق و لنجزین الذین صبروا أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ و پیمان خدا را به بهاى ناچیزى مفروشید زیرا آنچه نزد خداست اگر بدانید همان براى شما بهتر است. آنچه پیش شماست تمام می شود و آنچه پیش خداست پایدار است و قطعا کسانى را که شکیبایى کردند به بهتر از آنچه عمل می کردند پاداش خواهیم داد.» (نحل/ 95-96)
آن مرد غاصب به محض شنیدن این آیات، دگرگونی در حالش پیدا شد و با لحنی جدی گفت: آری، حق است. آنچه نزد من است، سرانجام فانی می شود و آنچه نزد خداست باقی می ماند. ای رسول خدا، این مرد راست می گوید و من قسمتی از زمین او را به ناحق تصرف کرده ام و اکنون نمی دانم آن چه مقدار بوده است، اینک که چنین است، هر مقداری که او میخواهد از زمین برگیرد و معادل آن را هم بر آن بیفزاید، بخاطر بهره ای که من در این مدت از زمین او برده ام. اینجا بود که آیه ی بعدی هم نازل شد و به افراد مؤمن صالح العمل، رسیدن به زندگی پاکیزه و طیب را بشارت داد که: «من عمل صالحا من ذکر أو أنثى و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة و لنجزینهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد قطعا او را با زندگى پاکیزه اى حیات [حقیقى] بخشیم و مسلما به آنان بهتر از آنچه انجام مى دادند پاداش خواهیم داد.» (نحل/ 97)
منـابـع
سیدمحمد ضیاءآبادی- عطر گل محمدی 7- صفحه 195-197
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها