سوء استفاده منافقان برای ضربه زدن به جامعه دینی
فارسی 2738 نمایش | تجربه های تاریخی نشان داده است که جدائی علم و ایمان خسارت های غیر قابل جبران به بار آورده است. ایمان را در پرتو علم باید شناخت، ایمان در روشنائی علم از خرافات دور می ماند، با دور افتادن علم از ایمان، ایمان به جمود و تعصب کور و با شدت به دور خود چرخیدن و راه به جائی نبردن تبدیل می شود، آنجا که علم و معرفت نیست، ایمان مؤمنان نادان وسیله ای می شود در دست منافقان زیرک که نمونه اش را در خوارج صدر اسلام و در دوره های بعد به اشکال مختلف دیده و می بینیم. علم بدون ایمان نیز تیغی است در کف زنگی مست، چراغی است در نیمه شب در دست دزد برای گزیده تر بردن کالا، این است که انسان عالم بی ایمان امروز، با انسان جاهل بی ایمان دیروز از نظر طبیعت و ماهیت رفتارها و کردارها کوچکترین تفاوتی ندارد، چه تفاوتی هست میان چرچیل ها و جانسون ها و نیکسون ها و استالین های امروز با فرعون ها و چنگیزها و آتیلاهای دیروز؟
تاریخ گذشته و حال نشان داده که تفکیک علم و ایمان از یکدیگر چه نتایجی به بار می آورد. آنجا که ایمان بوده و علم نبوده است مساعی بشر دوستانه افراد صرف اموری شده که نتیجه زیاد و احیانا نتیجه خوب به بار نیاورده است و گاهی منشا تعصب ها و جمود ها و احیانا کشمکش های زیانبار شده است، تاریخ گذشته بشر پر است از این گونه امور. آنجا که علم بوده و جای ایمان خالی مانده است مانند برخی جوامع عصر حاضر، تمام قدرت علمی صرف خودخواهی ها و خودپرستی ها، افزون طلبی ها، برتری طلبی ها، استثمارها، استعبادها، نیرنگ ها و نیرنگ بازی ها شده است. دو سه قرن گذشته را می توان دوره پرستش علم و گریز از ایمان دانست، دانشمندان بسیاری معتقد شدند که همه مشکلات بشر با سرانگشت علم، گشوده خواهد شد ولی تجربه خلاف آن را ثابت کرد، امروز دیگر اندیشمندی یافت نمی شود که نیاز انسان را به نوعی ایمان، حتی ایمان غیر مذهبی که به هر حال امری ماورا علم است انکار کند.
منـابـع
مرتضی مطهری- انسان و ایمان- صفحه 35
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها