حقیقت تقوا
English فارسی 4311 نمایش | انسان اگر بخواهد در زندگی اصولی داشته باشد و از آن اصول پیروی کند، خواه آن که آن اصول از دین و مذهب گرفته شده باشد و یا از منبع دیگری، ناچار باید یک خط مشی معینی داشته باشد، هرج و مرج بر کار هایش حکم فرما نباشد. لازمه خط مشی معین داشتن و اهل مسلک و مرام و عقیده بودن این است که به سوی یک هدف و یک جهت، حرکت کند و از اموری که با هوا و هوس های آنی او موافق است اما با هدف او و اصولی که اتخاذ کرده منافات دارد خود را "نگهداری" کند. بنابراین "تقوا" به معنای عام کلمه، لازمه زندگی هر فردی است که می خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید. تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آن چه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده، خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده، حفظ و صیانت کند و مرتکب آن ها نشود.
حقیقت و نشانه های تقوا در قرآن
قرآن کریم بزرگ ترین امتیاز را براى تقوى قرار داده و آن را تنها معیار سنجش ارزش انسان ها مى شمارد. در جاى دیگر تقوى را بهترین زاد و توشه شمرده، مى گوید: «و تزودوا فان خیر الزاد التقوى»؛ «و توشه بگیرید که بهترین توشه تقواست» (بقره- 197) و در جاى دیگر لباس تقوى را بهترین لباس براى انسان مى شمرد «و لباس التقوى ذلک خیر»؛ «ولی جامه تقوا همان بهتر است» (اعراف- 26)
و در آیات متعددى یکى از نخستین اصول دعوت انبیا را تقوى ذکر کرده و بالاخره در جاى دیگر اهمیت این موضوع را تا آن حد بالا برده که خدا را اهل تقوى مى شمارد و مى گوید: «هو اهل التقوى و اهل المغفرة»؛ «او سزاوار پروا و او سزاوار آمرزش است» (المدثر- 56) قرآن، تقوى را نور الهى مى داند که هر جا راسخ شود، علم و دانش مى آفریند «و اتقوا الله و یعلمکم الله»؛ «و از خدا بترسید و خداوند بدین گونه به شما تعلیم می دهد» (بقره- 282) و نیز نیکى و تقوى را قرین هم مى شمارد: «و تعاونوا على البر و التقوى»؛ «و در راه نیکی و تقوا با یکدیگر همکاری کنید» (مائده- 2) و عدالت را قرین تقوى ذکر مى کند: «اعدلوا هو اقرب للتقوى»؛ «دادگری کنید که آن به تقوا نزدیک تر است» (مائده-8).
اکنون باید دید حقیقت تقوى این سرمایه بزرگ معنوى و این بزرگ ترین افتخار انسان با این همه امتیازات چیست؟ قرآن اشاراتى دارد که پرده از روى حقیقت تقوى بر مى دارد. در آیات متعددى جاى تقوى را قلب مى شمارد، از جمله مى فرماید: «ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم بالتقوى»؛ «آنها که صداى خود را در برابر رسول خدا (ص) پایین مى آورند و رعایت ادب مى کنند کسانى هستند که خداوند قلوبشان را براى پذیرش تقوى آزموده است» (حجرات- 3) قرآن تقوى را نقطه مقابل فجور ذکر کرده، چنان که در آیه 8 سوره شمس مى خوانیم:«فالهمها فجورها و تقواها»؛ «خداوند انسان را آفرید و راه فجور و تقوى را به او نشان داد».
قرآن هر عملى را که از روی اخلاص و ایمان و نیت پاک سرچشمه گرفته باشد بر اساس تقوى مى شمارد، چنان که در آیه 108 سوره توبه درباره "مسجد قبا" که منافقان "مسجد ضرار" را در مقابل آن ساختند مى فرماید: «لمسجد اسس على التقوى من اول یوم احق ان تقوم فیه»؛ «مسجدى که از روز نخست بر شالوده تقوى باشد، شایسته تر است که در آن نماز بخوانى».
از مجموع این آیات به خوبى استفاده مى شود که تقوى همان احساس مسئولیت و تعهدى است که به دنبال رسوخ ایمان در قلب بر وجود انسان حاکم مى شود و او را از فجور و گناه باز مى دارد، به نیکى و پاکى و عدالت دعوت مى کند، اعمال آدمى را خالص و فکر و نیت او را از آلودگی ها مى شوید. تقوا و روح پرهیزگارى و احساس مسئولیت در برابر فرمان هاى الهى چیزى است که کانون آن قلب و روح آدمى است و از آنجا است که به جسم سرایت مى کند، به همین جهت مى توان گفت که احترام و بزرگ داشت شعائر الهى از نشانه هاى تقواى دل است. هنگامى که به ریشه لغوى این کلمه باز مى گردیم نیز به همین نتیجه مى رسیم، زیرا تقوى از وقایه به معنى کوشش در حفظ و نگهدارى چیزى است و منظور در این گونه موارد نگهدارى روح و جان از هر گونه آلودگى و متمرکز ساختن نیروها در امورى است که رضاى خدا در آن است.
منـابـع
مرتضی مطهری- ده گفتار- صفحه 20
آیت الله مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- ج 14- ص 98 و ج 22- ص 204-205
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها