منظور از مشیت الهی از نظر اشاعره
فارسی 2938 نمایش | در سراسر قرآن کریم عموم مشیت الهی به چشم می خورد. قرآن یک کتاب توحیدی عجیبی است، یعنی همیشه بشر را از شرک دور می کند و این را که کسی خیال بکند در عالم حادثه ای رخ می دهد که از علم یا قدرت و یا مشیت خدا بیرون باشد هرگز نمی پذیرد. این است که می بینیم عبارت «من یشاء» یا «ما یشاء» (آنچه خدا بخواهد) در قرآن زیاد به چشم می خورد جز آنچه خدا بخواهد چیز دیگری در عالم واقع نمی شود. یک مسلمان اگر به قرآن اعتقاد دارد باید اینطور معتقد باشد که چیزی که خدا نخواهد در عالم واقع نمی شود، پس هر چه واقع می شود به مشیت خدا واقع می شود. ولی اینکه همه چیز به مشیت خدا است، چگونگیش تفسیر می خواهد. ممکن است ما آن را همان طوری تصور بکنیم که به اصطلاح جبری مذهب ها یا به اصطلاح کلامی "اشاعره" که فرقه ای از اهل تسنن بودند توضیح می دادند. اینها در عالم هیچ چیزی را شرط هیچ چیزی نمی دانستند و از این مسئله که همه چیز به مشیت خداست اینطور می خواستند نتیجه گیری کنند که پس در عالم هیچ چیزی شرط هیچ چیزی نیست.
اگر واقعا ما از این مسئله که در قرآن است که همه چیز به مشیت خداست اینطور استنباط کنیم که هیچ چیزی شرط هیچ چیزی نیست، معنایش این است که اگر قومی در دنیا سعادت پیدا می کند، هیچ شرطی ندارد، خدا خواسته است و اگر قومی در دنیا بدبخت شد نیز باید بگوییم خدا خواسته است. همچنین در آن دنیا اگر مردمی اهل بهشت شدند، چرا ندارد، خدا خواسته اینها اهل بهشت باشند. چون وقتی گفتیم همه چیز به مشیت خداست، دیگر چرا ندارد.
اگر بگوییم عمل خوب انجام دادند که به بهشت رفتند، می گویند این هم شرطش نیست چون همه چیز به مشیت خداست، هیچ مانعی ندارد که خدا یک بنده صالح متقی مطیع را به جهنم ببرد و یک بنده عاصی گنهکار فاسق فاجر مشرک را به بهشت ببرد، چون خودش می خواهد و هیچ چیز در جهان هستی شرط هیچ چیز نیست. و بعضی به این حرف هم رسیدند که اگر غیر از این بگوییم، بگوییم "چیزی در عالم شرط چیزی هست" با توحید و اینکه همه چیز به مشیت خداست منافات دارد!
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن جلد 3- صفحه 132-133
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها