غایت در آفرینش

فارسی 3270 نمایش |

غایت فاعل
اگر شیئی غایت شیء دیگر است، مثلا اگر گفتیم ب غایت الف است، معنایش این است که الف برای ب است و یا معنی دقیقترش این است الف به سوی ب است، یعنی اصلا حقیقت و واقعیت الف این است که به سوی ب است، یعنی تمامیت الف به ب است، ب باید باشد تا الف تمام شود، ب متمم الف است. در باب غایت، گاهی غایت را به فاعل نسبت می دهند و گاهی به فعل. وقتی غایت را به فاعل نسبت می دهیم معنایش این است که انگیزه فاعل از فعل خودش چیست؟ مثل اینکه ما در کارهای خودمان انگیزه داریم یعنی شیئی ما را برمی انگیزد، هدفی محرک ماست و در واقع در فاعلهایی مثل خودمان دو امر وجود دارد: یکی اینکه ما خودمان داریم به سوی هدفی می رویم، حرکت می کنیم و دیگر اینکه کارمان برای چیزی است. پس خودمان ناقصیم و می خواهیم نقص خودمان را تکمیل کنیم. غایت کار ما از نظر ما شیئی است که مکمل وجود ماست، به طوری که اگر ما این نقص را نمی داشتیم به سوی این غایت نمی رفتیم. شما در هر غایتی از غایات و در هر هدفی از اهدافی که از نظر خودتان در نظر بگیرید، این طور به نظر می رسد که یک چیزی را که ندارید، می خواهید آن را برای خود کسب کنید. این معنی غایت فاعلی است. مسلم اگر چنین غایتی باشد، باید فاعل ناقصی را در نظر بگیریم که خودش به سوی تکامل می رود.

غایت فعل
یک وقت هست که ما غایت را برای فاعل در نظر نمی گیریم، غایت را برای فعل در نظر می گیریم و می گوییم غایت این فعل چیست؟ معنایش این است که ما به فاعل کار نداریم، می گوییم این کار برای چه به وجود آمده یا این کار به سوی چه هدفی است؟ مثلا این قالیچه به چه درد می خورد، برای چه به وجود آمده است؟ وقتی انسان غایت فعل می گوید، در اشیائی مثل قالیچه و امور صنعتی طبعا غایت واقعی وجود ندارد چون اصلا قالیچه غایتی ندارد، هر چه غایت است مال فاعل است. غایت فعل در جایی گفته می شود که خود فعل به حسب طبیعت خودش متحرک به سوی یک هدف باشد، مثل گیاهی که از اولی که از زمین سر می زند یا از اولی که شروع به فعالیت می کند به سوی یک کمال و یک رشد می رود. این، غایت فعل است.
درباره خداوند قدر مسلم این است که اصلا غلط است که ما غایت به معنای (غایت) فاعل تعبیر کنیم. خدایی که خودش را غنی مطلق و بی نیاز مطلق به ما معرفی کرده است و خود را صمد معرفی کرده که هر نیازمندی به سوی او متوجه است و او بی نیاز مطلق است، معنا ندارد که بگوییم خداوند از خلقت چه هدفی برای خودش داشت؟ این است که در اینجا این بحث پیش می آید که از نظر فاعل، خلقت جز وجود هیچ مفهوم دیگری ندارد، یعنی اشیاء خلق شده اند نه برای اینکه سودی و نفعی به حال فاعل که ذات پروردگار است داشته باشند، بلکه برای اینکه خود اینها به آن کمالی که برایشان ممکن است برسند، که این که فرض و تصورش چگونه است خود مطلبی است، ولی از نظر خود موجودات، مطلب خیلی روشن است که غایت در خلقت هر موجودی همان کمال ممکنی است که برای آن موجود هست و به سوی آن کمال ممکن حرکت می کند.

منـابـع

مرتضی مطهری- معاد- صفحه 88-87

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد