مسأله روح و بقای آن، یک اصل اسلامی
فارسی 3470 نمایش | برخی از این نظرند که مسئله روح، بعدها که تمدن اسلامی نضج گرفت و افکار ملت های دیگر در میان مسلمین رواج پیدا کرد (مطرح شد) و مخصوصا در مسئله روح می گویند پس از آنکه فلسفه یونان در اواخر قرن دوم و بالخصوص در قرن سوم در میان مسلمین پیدا شد، فکر روح به این معنا که در انسان یک روحی هست که بعد از مردن از بدن خارج می شود و باقی می ماند پدید آمد، (در صورتی که چنین نیست و در وجود این فکر در متون اسلامی) نمی شود تردید کرد.
مثلا نماز میت یک چیزی است که دیگر در قرن دوم و سوم اختراع نشده، در صدر اسلام، شیعه و سنی آن را با واجبات و مستحباتش روزی صدها و هزارها بار می خوانده اند. در نماز میت قبل از آخرین تکبیر و آخرین دعایش که درباره خود میت دعا می کنیم با این جمله شروع می شود: «اللهم ان هذا المسجا قدامنا عبدک و ابن عبدک نزل بک و انت خیر منزول به... اللهم انک قبضت روحه الیک فقد احتاج الی رحمتک و انت غنی عن عذابه اللهم ان کان محسنا فزد فی احسانه و ان کان مسیئا فتجاوز عن سیئاته»؛ «بار خدایا این که در کفن در برابر تو پوشیده شده است، بنده و فرزند بنده توست، به پیشگاه تو فرود آمده است و تو بهترین کسی هستی که بر او فرود می آیند... بار خدایا تو روحش را گرفتی و او نیازمند رحمت تو است و تو از عذابش بی نیازی. بار خدایا اگر نیکوکار است، بر نیکی هایش بیفزا و اگر بدکار است از گناهانش درگذر.»
غرضم جمله اولش است: "خدایا تو روح او را قبض کردی". ما از صدر اسلام تا امروز، هر مرده ای که داشته ایم، این جزء دعاهای مستحبی است که برایش خوانده می شده است. (اینکه "هر مرده ای" می گویم (نه اینکه برای همه اموات خوانده می شود) چون این جزء دعاهای مستحب است و برای بسیاری از اموات به همان واجباتش قناعت می شود.) می گوییم: خدایا تو روح او را قبض کردی. بگذریم از مسائلی از قبیل سؤال عالم قبر و...
منـابـع
مرتضی مطهری- معاد- صفحه 116-117
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها