رنج مقدس انسان ثمره معرفت و آگاهی است
فارسی 4144 نمایش | به امام علی (ع) خبر دادند که از طرف معاویه جمعیتی آمده اند و شهر انبار را غارت کرده اند، حتی زینتها و زیورهای زنان مسلمان و یا زنان کافری که در پناه مسلمانان بوده اند از آنها گرفته اند. علی وقتی که این مطلب را با اصحاب در میان می گذارد و آنها را تحریض می کند و بر ایستادگی در برابر این گونه تجاوزها در خطبه 27 نهج البلاغه، می فرماید: «فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا؛ به راستی اگر مرد مسلمانی پس از این حادثه از غصه بمیرد شایسته ملامت نیست، بلکه به نظر من مرگ شایسته اوست».
حالا حساب بکنیم ببنیم خوب است انسان این امور را حس نکند و درک نکند تا در خوشی و آسایش باشد و یا آنکه خوب است حس کند و درک نماید و رنج ببرد. این درد و این رنج هزار بار بر آن آسایش ترجیح دارد. بعضی آرزوها هست که آرزوی مقدس است، بعضی از دردها و رنجها هم هست که محبوب و مقدس و قابل احترام است و انسانیت انسان وابسته به آنهاست. آن، رنجی است که برای خلق خدا و به خاطر آنها باشد، رنجی است که از حساس بودن و دراک بودن باشد. درست است که خود آدم احمق آن منظره زشت جهالت و لختی و بی حسی را درک نمی کند، ولی آنکه از نعمت ضمیر دراک و حساس برخوردار است خوب می فهمد که سوختن در آتش فهمیدن هزار بار بر آسایش لختی و جهالت ترجیح دارد. آدمی در خواب همه دردها و رنجها را فراموش می کند، آیا این دلیل است که خواب از بیداری بهتر است؟ بیداری خود مستلزم توجه و آگاهی است، توجه و آگاهی خود بخود یک رنج و غمی همراه دارد:
پس بدان این اصل را ای اصل جو *** هر که را درد است او برده است بو
هر که او بیدارتر پردردتر *** هر که او آگاه تر رخ زردتر
رسول اکرم (ص) فرمود: «ما اوذی نبی مثل ما اوذیت؛ هیچ پیغمبری به اندازه من رنج نکشید». بعضی از پیغمبران دیگر بیش از رسول اکرم رنج تن کشیدند و پیغمبرانی در گذشته بوده اند که به وضع فجیعی تحت شکنجه مردم واقع شده اند و به وضع فجیعی کشته شده اند، ولی از آنجایی که "هر که او آگاه تر پردردتر" هیچ کس به اندازه وجود مقدس او درد آگاهی و رنج حساسیت نکشید. در جنگ احد در حالی که عزیزانش، کسانی که به آنها نهایت علاقه را داشت مثل عمویش حمزه سیدالشهداء جلو چشمش به خاک و خون غلطیده بودند و دندان و پیشانی اش شکست، در عین حال برای همان مردمی که این جنایتها را مرتکب شده بودند استغفار می کرد و می گفت: «اللهم اهد قومی فانهم لایعلمون؛ پروردگارا قوم مرا هدایت فرما بدرستی که آنها نمی دانند».
منـابـع
مرتضی مطهری- حکمتها و اندرزها- صفحه 267-269
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها